محمدرضا زالی در گفتوگو با فارس با بیان اینكه ارتباط پزشك و بیمار محور اصلی طبابت است اظهار داشت: در سالهای اخیر به علت بالا رفتن سطح فرهنگ عامه و تطبیق اصول روانشناسی و فلسفی با زندگی روزمره انسانها و متاثرشدن قانونگذاران از این روند، ارتباط بین پزشك و بیمار دستخوش تغییر و تحول شده است.
وی افزود: بر طبق این عقاید احساس بهبودی و تامین منافع بیمار از دیدگاه پزشك جای خود را به دیدگاههای بیماران داده و این بیمار است كه میتواند منافع خود را تشخیص دهد و اسرار خود را پنهان نگهدارد. لذا انجمن جهانی پزشكی اخیراً تصمیم گرفته است كه سوگندنامهای را جایگزین سوگندنامههای مرسوم كند كه محتوای این سوگندنامه بر اساس «محوریت بیمار» یا برتری رای او تنظیم شده است و برخلاف سابق از یگانگی محض نظر پزشك، فرسنگها فاصله دارد.
زالی با بیان اینكه پزشكی تنها علم نیست، بلكه مجموعهای از علم، رفتار و ارزشهای انسانی است تصریح كرد: پزشكی هم علم است و هم هنر؛ اما در دوران تحصیل در دانشكده پزشكی، دوره دستیاری و بعد از آن در دورههای بازآموزی تنها یك موضوع آموزش داده میشود و آن هم دانش پزشكی است.
وی افزود: پزشك باید صلاح و نفع بیمار خود را در اولویت قرار دهد كه این امر به عنوان یك اصل اخلاق پزشكی پذیرفته شده است. پزشكان ممكن است پاسخ علمی برای مسائل و بیماریها داشته باشند ولی این كافی نیست بلكه تضمین بهبودی كامل، پاسخ به تمام مسائلی است كه بیمار با آنها درگیر است.
عضو فرهنگستان علوم پزشكی كشور گفت: پزشك آن نیست كه مدتی را در درمانگاه، كار مطب، آزمایشگاه، اطاق عمل یا بر سر بالین بیمار در بیمارستان بگذارند، این كار جای خاص خود را دارد بلكه كار اصلی و واقعی یك پزشك زمانی است كه در اتاق معاینه با فردی كه بیمار است به گفتوگو مینشیند.
زالی ادامه داد: هدف حرفه پزشكی تسكین درد و آلام بیماران است و ارتباط، كانون و مركز تمام اقدامات پزشكی است لذا ارتباطی كه از شناخت یكدیگر به وجود میآید موجب بهبودی میشود. بنابراین یك طبابت خوب و موافق نه تنها به دانش و آگاهی بستگی دارد بلكه به مهارتی وابسته است كه پزشك را قادر میسازد این دانش و آگاهی را در مواقع لزوم به طور موفقیتآمیز به كار ببرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی تصریح كرد: در شرایطی كه بیمار محور است روابط پزشك با بیمار در اخذ تصمیمات پزشكی نیز تغییر مییابد و حاكمیت پزشك در تصمیمگیری به مشاركت و همكاری پزشك و بیمار بدل میشود، به نحوی كه هر دو به طور یكسان در این مهم مسئولیت دارند.
وی اضافه كرد: در حقیقت محوریت بیماران در مراقبتهای درمانی همزمان با پاسخی است كه جامعه پزشكی به خواستهها، نیازها و تمایلات بیماران داده است. لذا محوربودن بیمار در امر درمان پزشكی موجب میشود تا سیستم خدمات درمانی از رونق بهتری برخوردار باشد و مراقبتها در جهت ارائه خدمات به بیماران بر اساس تخصصهای مختلف شكل بگیرد، لذا از هدر رفتن امكانات جلوگیری میشود.
زالی یادآور شد: بیماری كه در جستوجوی راه علاج برای بیماری خود است خواستار پزشكی است كه به او اعتماد كند تا جان خود را در اختیار او بگذارد. به عنوان یك انسان میخواهد بداند كه آیا پزشك او را شناخته است؟ آیا برای پزشك فرق دارد كه بیمار چه شخصیتی دارد و آیا نسبت به او و بیماریش حساس بوده و احساس همدردی میكند؟ و نهایتاً او را درك كرده است؟
وی با بیان اینكه احساس رضایت بیمار از پزشك و تبعیت او از دستورات زمانی به اوج خود خواهد رسید كه انتظارات بیمار بر آورده شده باشد افزود: زمانی این موضوع تحقق مییابد كه پزشك برای بیمار احترام بگذارد و در مقابل خواستههای او احساس مسئولیت نشان دهد، اطلاعات مورد نیاز را در اختیارش قرار دهد و رفتار دوستانه و مهرآمیز داشته باشد.
زالی خاطرنشان كرد: كسب این رضایت یك هنر است و این هنر را باید آموخت تا بتوان بهترین اثربخشی را از ارائه طبابت و خدمات پزشكی حاصل كرد. همدلی و درك احساس بیماران علاوه بر اینكه رابطه بین پزشك و بیمار را تقویت میكند، میتواند در امر تشخیص نیز مفید باشد.
وی با بیان اینكه پزشكی دارای قواعد ریاضی نیست و از اصول كامپیوتری پیروی نمیكند ادامه داد: ارتباط پزشك با بیمار ارتباط بین یك انسان با انسان دیگر است و این ملاقات تحت تاثیر مدلهایی از مهربانی، علاقه، مهارت و شخصیت پزشك از یك سو و وضعیت جسمی، روحی، سلامت و شخصیت بیمار از سوی دیگر قرار دارد. لذا شامل آگاهی و شناخت از بیمار به عنوان یك انسان و دربرگیرنده واكنشهای هیجانی، ظرفیت تحمل مسائل، تاثیر بیماری بر زندگی بیمار و افراد فامیل است.
زالی یادآور شد: به عبارت دیگر درك و شناخت ابعاد دیدگاههای بیماران فقط از طریق پرسیدن امكانپذیر است لذا بررسی این ابعاد، به طور منظم، هم به پزشك و هم به بیمار امكان میدهد كه نظرات و ارزشهای خود را بیان كنند و معلوم شود به چه میزان قادر به مشاركت در درمان هستند تا بدین ترتیب تنظیم و كنترل پیشنهادها با موفقیت همراه شود.
وی صفات پزشك ایده آل را برشمرد و گفت: پزشك باید به بیماران گوش فرا دهد، بتواند مشكلات آنها را حل كند و امكان دستیابی به او را در هر فرصتی داشته باشند.
عضو فرهنگستان علوم پزشكی كشور به راههای برخورد با بیماران نیز اشاره كرد و گفت: در اغلب موارد، پزشكان در روابط خود با بیماران به مشكل برخورد میكنند لذا برای جلوگیری از بروز مشكل، اولین قدم برای پزشك و همین طور بیمار این است كه بدانند مشكلی وجود دارد و با چنین آگاهی میتوانند در جهت حل آن تلاش كنند. همچنین پزشك باید در كوشش در درك دیدگاههای بیمار بكوشد.
وی تصریح كرد: بسیاری معتقدند كه پزشك باید بیش از حد صبور و بردبار و در مواجه با استرسها و شرایط نامطمئن خویشتندار باشد و با وجود تمام ناآرامیها در موقع طبابت روحیه آرام و مطمئن خود را حفظ كند. این امر موجب پرهیز از اقدامات و تصمیمات عجولانه و غیرمطمئن میشود و محیطی دور از تشویق و اضطراب و نگرانی به وجود میآورد.
زالی گفت: رهاكردن، بیاعتنایی و بیوفایی به بیماران، بیارزشدانستن نظرات بیماران، عدم ارائه اطلاعات لازم به بیماران و ناتوانی در شناخت دیدگاهها و علاقه بیماران بیش از 80 درصد كل شكایات ناشی از عدم ارتباط صحیح بین پزشك و بیمار را تشكیل میدهد.
وی اضافه كرد: 35 درصد از موارد فوق به علت شخصیت پزشك بوده و بیشترین تعداد مربوط به پزشكانی است كه احساس غرور بیش از حد داشته و همیشه در عجله و شتاب بودهاند. همچنین 35 درصد به علت ناتوانی در برقراری ارتباط خوب با بیماران، 7 درصد به علت عدم توجه و سهلانگاری پزشك در مراقبتهای درمانی و 5 درصد به علت انتظارات غیرواقعی بیماران بوده است.
نظر شما