هر آدمی قبل از اینکه ازدواج کند، رویاهایی را از زندگی مشترک در سرش پرورانده است. رویاهایی که این انتظار را در او به وجود می‌آورند که به محض شروع زندگی جدید، جان بگیرند و به واقعیت درآیند. با شروع زندگی جدید و تاهل کم‌کم فرد به نظرش می‌آید که رویاهایش منطقی هستند و اگر به آنها نرسد، ناکام می‌شود. انتظارات غیرواقعی می‌توانند به‌واسطه تربیت خانوادگی، تأثیرپذیری از دوستان و آشنایان، قصه‌هایی که خوانده و شنیده‌ایم یا حتی سبک فیلم‌ها و مجلات رایج در ذهن افراد شکل بگیرند.

انتظاراتی که زندگی مشترک را تلخ می‌کنند!

سلامت نیوز-*عطیه میرزا امیری: هر آدمی قبل از اینکه ازدواج کند، رویاهایی را از زندگی مشترک در سرش پرورانده است. رویاهایی که این انتظار را در او به وجود می‌آورند که به محض شروع زندگی جدید، جان بگیرند و به واقعیت درآیند. با شروع زندگی جدید و تاهل کم‌کم فرد به نظرش می‌آید که رویاهایش منطقی هستند و اگر به آنها نرسد، ناکام می‌شود. انتظارات غیرواقعی می‌توانند به‌واسطه تربیت خانوادگی، تأثیرپذیری از دوستان و آشنایان، قصه‌هایی که خوانده و شنیده‌ایم یا حتی سبک فیلم‌ها و مجلات رایج در ذهن افراد شکل بگیرند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، اگر کسی به این انتظارات غیرواقعی باور پیدا کند و با توقعات نامعقول وارد زندگی مشترک شود، قطعا ازدواج موفق و خوبی نخواهد داشت، چون دائم منتظر برآورده شدن انتظاراتش است. همچنین برآورده‌نشدن انتظارات غیرواقعی به‌دلیل ایجاد احساس اضطراب، ناراحتی و یأس می‌تواند به پایه‌های زندگی مشترک لطمه بزند و موجب برقراری خشم در رابطه زن‌وشوهری شود. درادامه انتظاراتی رویایی که سلامت زندگی زناشویی را تهدید می‌کنند، را برایتان می‌گوییم.

۱- او بهترین آدم دنیاست!

کلینتون پاوِر، مشاور روابط بین‌فردی، می‌گوید: «عاشق‌شدن نوعی جنون موقتی است، چراکه وقتی از شدت عشق سر از پا نمی‌شناسید، چشم‌تان به‌روی تفاوت‌ها و خصلت‌های خاص طرف مقابل‌تان بسته می‌شود.» به‌عبارتی، در ابتدا همه‌‌چیزِ طرف مقابل‌به چشم‌تان دوست‌داشتنی می‌آید و درهرصورت می‌خواهید که با او باشید. آدم‌ها همه سیاه سفید هستند و مجموعه‌ای از ویژگی‌های دوست داشتنی و دوست نداشتنی دارند.

اما کسی که عاشق می‌شود طرف مقابلش را سفید مطلق می‌بیند و باور دارد فرد موردنظرش دوست داشتنی و مقبول است.

اما همیشه اینطور نمی‌ماند. البته باید گفت که این پدیده طبیعی ا‌ست و دلایل روان‌شناختی دارد. مِلیسا فِراری که روان‌درمانگر است، دراین‌باره می‌گوید: «اُکسی‌توسین، دوپامین و سروتونین (انواع هورمون‌های شادی) در ادغام با هورمون‌های جنسی از جمله استروژن و تِستوستِرون موجب تحریک میل جنسی نسبت ‌به طرف مقابل و سرمستیِ از شور عشق می‌شوند. اما این فعل‌وانفعالات پایدار نیستند و چیزی که باقی می‌ماند، زن و شوهری هستند که باید با واقعیت زندگی روزمره روبه‌رو شوند. این دقیقا همان‌جایی است که سختی کار شروع می‌شود.» همین امر باعث می‌شود بعد از اینکه زن و مرد از دوران نامزدی‌شان می‌گذرد، کم‌کم چشمشان بر روی حقایق یکدیگر باز می‌شود و متوجه این می‌شوند که تمامی چیزهایی که قبلا در طرف مقابلشان دیده‌اند همه وجود و ابعاد شخصیتی او نبوده است. شاید خصلت به‌خصوصی که قبلا برای‌تان جذاب بود از یک‌جایی به بعد سوهان روح‌تان شود.

۲- تغییرناپذیری افراد

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که فرد موردنظرشان تا ابد همانی می‌ماند که الان هست. درنتیجه، انتظار دارند رابطه‌شان نیز دقیقا به‌همان شکل اولیه باقی بماند. چنین انتظاری، هرچند ناخودآگاه، می‌تواند غافل‌گیرتان کند. گاهی این تصور باعث می‌شود که با یک تغییر جزئی با خودتان فکر کنید که همسرتان دیگر هیچ شباهتی با آدمی که با او ازدواج کردید ندارد.

پاوِر یک روان‌شناس است که دراین‌باره تأکید دارد «مردم با گذشت زمان رشد و تغییر می‌کنند، پس روابط‌شان نیز تغییر می‌کند.» و در همین راستا به یک نمونه واقعی اشاره می‌کند: ماجرا مربوط به دختر و پسری است که یکی‌شان ۱۹ سال بیشتر نداشت و یک‌باره به‌واسطه ترفیع شغلی گرفتار سفرهای کاری و مشغله‌های پی‌درپی می‌شود، اما نامزدش از این بابت که کمتر همدیگر را می‌دیدند، احساس دلتنگی و بی‌حوصلگی می‌کرد.

هردو نفرشان از بابت واقعیت جدیدی که بر رابطه‌شان حاکم شده بود و داشت از همدیگر دورشان می‌کرد، حال خوشی نداشتند. طبق توضیحاتی که پاوِر می‌دهد: «مشکل اینجا بود که هیچ‌کدام‌شان در رابطه‌‌شان باهم جایی برای تغییرات فردی‌ درنظر نگرفته بودند. واقعیت این است که هیچ رابطه‌ای نمی‌تواند درست مثل اولش باقی بماند، چراکه با دو نفر آدمی مواجه هستیم که الان‌شان با زمانی که تازه باهم آشنا شده بودند، تفاوت‌هایی دارد.» در نتیجه باید این را به یاد داشته باشید که جزئیات شخصیتی هرکسی ممکن است تغییر کند. رشد انسانی نیاز به تغییر مثبت است.

پس قبل از اینکه وارد زندگی مشترک شوید جزئیاتی که ممکن است آزارتان دهد را با فرد مورد نظرتان بررسی کنید و خط قرمزهایتان را مشخص کنید تا بدانید تغییر در راستای چه چیزی باشد.

۳ـ تو مسؤول شادی و خوشبختی منی

زوج‌های زیادی هستند که همدیگر را مسؤول شادکامی‌های خود می‌دانند. مثلا کسانی که از همسرشان انتظار دارند رویاهای گذشته‌شان را برایشان و اقعی کند و برای رسیدن به چنین خواسته نامعقولی همسرشان را تحت فشار قرار می‌دهند. آیا بهتر نیست که درعوض بکوشید تا به درک متقابل برسید و به نیازهای واقعی همدیگر بیشتر توجه کنید؟! مثلا اگر می‌دانید که همسرتان با حرکاتی مثل آغوش‌گرفتن احساس بهتری پیدا می‌کند، چقدر خوب است که در پایان روز کاری با قلبی سرشار از عشق و صمیمت او را در آغوش بکشید. بزرگ‌ترین لطفی که می‌توانید در زندگی مشترک به خود و همسرتان بکنید این است که ملاحظه‌گر باشد و همسرتان را درک کنید. لطفا این درک متقابل را با انجام‌دادن کاری که خودِ همسرتان نیز از پس انجامش برمی‌آید، اشتباه نگیرید. این ملاحظه‌گری و درک متقابل به‌معنی به‌دوش‌گرفتن مسؤولیت تأمین نیازهای طرف مقابل نیست، بلکه اینجا حرف از حمایت و پشت‌گرمی است.

بد نیست قبل از ازدواج کمی با خودتان خلوت کنید و ببینید چه انتظاراتی از زندگی مشترک دارید. فکر می‌کنید طرز رفتار خودتان و همسرتان چگونه باید باشد؟ به نظرتان از یک ازدواج خوب چه چیزهایی باید عایدتان شود؟ وقتی به همه این سؤالات پاسخ دادید، از خودتان بپرسید باورهایی که درمورد ازدواج دارید، از کجا ریشه گرفته‌اند؟

*کارشناس ارشد روانشناسی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha