سلامت نیوز:بسیاری از ما این روزها برای جلوگیری از شیوع کرونا، خودمان را در خانه قرنطینه کردهایم. احتمالا در یازدهمین روز خانهنشینی به این نتیجه رسیده باشید که خانه ماندن اصلا کار آسانی نیست و به سرگرمیها و برنامههای متفاوتی برای دوام آوردن نیاز است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ، همچنان برای همراهی خانهنشینان، پویش «در خانه میمانیم» را ادامه میدهد و روزانه پیشنهادهای متفاوتی از کتاب موسیقی تا معرفی اپلیکیشنهای کاربردی برای خانهنشینان دارد. شما هم میتوانید عکسها و فیلمهای یک دقیقهای یا متنهای ٢٥٠ کلمهای خود را از روزهای خانهنشینی به ایمیل shahrvanddaily@gmail.com و صفحه اینستاگرام shahrvandDaily بفرستید تا ما آنها را در شبکههای اجتماعی روزنامه منتشر کنیم.
نوای اصیل تار
گویی ٩٨ تمامی ندارد. در خانه خود ایمن ماندهایم اما محصور در خبرها. خبرهایی که امانمان نمیدهند. گویی منتظر مانده بودند تا همه یکجا بر سرمان هوار شوند کما اینکه دیشب هم یکی از آنها به چون زخم دیگری بر ذهنهایمان نشست. «هوشنگ ظریف استاد تار درگذشت.»
حال جسم ظریف به غریبی یک پیرچنگی به خاک میرود اما صدای سازش در گوشها جانی تازه میگیرد. شاید امروز عدهای غم رفتن ظریف را با نغمهپردازی خود او در دستگاه دشتی تسکین میدهند.ظریف قطعاتی را نواخته و آنها را در آلبومی به نام تار گردآورده است و شاید هیچ اسم دیگری که بخواهد توصیفگر نوازندگی این آلبوم باشد، بهتر از تار نبود. این آلبوم به راستی صدای خود تار است.
صدای تاری که از اعماق تاریخ این ساز برمیآید. صدایی که شیوه و نمط علیاکبرخان شهنازی و موسی معروفی را به یاد میآورد اما خود چیز دیگری است. صدایی که فقط دستان ظریف آن را ممکن میکرد و حال از این شیوه نواختن تنها صدایی باقی مانده است. برای شنیدن و شاگردانی چون حسین علیزاده و ارشد طهماسبی و داریوش طلایی که حال هرکدام بر ملک تار امیرانی بلامنازعند.
حکایت آلبوم تار که ظریف آن را نواخته است، از بیات اصفهان شروع میشود. با همان ناراحتی فرحانگیز و غم شادمانهای که از دل این آواز ردیف ایران میتراود. ظریف مینوازد و در نواختن گویی که بخواهد خروش دلانگیز زنده رود را نشان دهد، مضرابها را به چپ و راست میگذارد تا به قطعه بعدی برسد؛ اتود دشتی. قطعهای معروف از علینقی وزیری. اتود دشتی آرام و کشدار آغاز میشود و پردهها بالا و پایین میآیند و میروند و صداها با هم ترکیب میشوند.
روایت ظریف این قطعه را با مضرابهایی ریز و ممتد به جلو میبرد و پس از این قطعه، قطعه معروف بندباز در دستگاه ماهور و قطعه دخترک ژولیده در چهارگاه از ساختههای علینقی وزیر پی درپی میآیند و آلبوم ظریف را رنگ میبخشند. دست آخر هم میتواند ساعتی به آواز دشتی به حکایت ظریف گوش داد که از درآمدها و گوشهها یک به یک گذر میکند. به جز آلبوم تار از ظریف قطعات زیادی را میتوان گوش داد. او سالها در گروه پایور بر تار زخمه زده است.
آلبوم سهنوازی در دستگاه شور و ماهور، آثار درویشخان، آلبوم راز دل کنسرت گروه پایور به خوانندگی محمدرضا شجریان و با ساز و آواز غوغایی هوشنگ ظریف و محمدرضا لطفی از آثار دیگری هستند که تار آنها را حکایت هوشنگ ظریف قصه میکند. این آثار را میتوانید از سایت بیپتونز یا سایت موسسه فرهنگی-هنری ماهور خریداری کنید.
با اپها آشپزی کنید
یکی از راههای کمکردن اضطراب بیماری و سرکردن دقایق طولانی در خانهنشینی، آشپزیکردن است. البته مقصودمان از آشپزی، آشپزی با کمک دستور آشپزیهای نوشتهشده در اپلیکیشنهای گوشی تلفنهمراه است. امروز قصد داریم تا به صورت ویژه به شما چند اپلیکیشن پخت و پز غذاهای بینالمللی را معرفی کنیم تا در روزهای خانهنشینی برای سرگرمی هم که شده، به کمک شما بیایند. نخستین اپ، SideChef است.
در این اپلیکیشن بیش از ۴هزار دستور پخت تهیه غذا وجود دارد. همچنین با استفاده از این اپلیکیشن، میتوانید حجم غذای موردنظر خود را مشخص کنید تا برای حجم مشخصشده، میزان مواد اولیه نیز به شما پیشنهاد داده شود. اپلیکیشن بعدی، برای افرادی است که رژیم غذایی خاص دارند و البته در پی یافتن طعمهای متفاوتی هستند.
اپلیکیشن Yummly غذاهایی مطابق با رژیم غذایی خاص را به شما معرفی میکند و گاهی با تلفیق چند دستور غذایی به شما غذایی متفاوت نیز معرفی میکند. اپلیکیشن بعدی یک نمونه ایرانی از اپهای آشپزی روز دنیاست. نرمافزار «مزه»، سرشار از غذاها و طعمهای متفاوتی است که با سلیقه و ذائقه ما ایرانیها جورتر است. البته این اپ، فراوانی و تنوع محدودتری نسبت به نمونههای مشابه خارجی خود دارد.
پاریس زیرزمینی
زیست شهری کلانتر، بزرگتر و با امکاناتتر اما برف مصیبت این بام بزرگ هم بیشتر است. گاه این مصیبت بلای طبیعی است و گاه خود انسانها هستند که هراس را به جان یگدیگر میاندازند. کتاب پاریس زیرزمینی قصه همین هراسی است که آدمها به جان یکدیگر میاندازند. قصه حمایت ایدئولوژیک و نژادپرستانه نازیها که جنگ جهانگیری را رقم زدند و کشورهای بسیاری را در این جنگ داخل کرده و جان و زندگی را از آدمهای بسیاری گرفتند.
قصه پاریس زیرزمینی حکایت دو زن انگلیسی و آمریکایی است که در پاریس زندگی آرامی را ادامه میدهند تا اینکه حمله نازیها به فرانسه و اشغال پاریس توسط آنها نقطه پایانی بر این آرامش میگذارد. در دوران اشغال پاریس آنها با اینکه میتوانستند به زندگی آرام خود ادامه دهند اما روحیه انساندوستی و وطنخواهی و شاید لحظاتی از نژادپرستی این بار علیه آلمانها را در خود حس میکنند و خطری بزرگ برای زندگی آرام خود رقم میزنند. خطری که هر لحظه زندگی آنها را در معرض چنگالهای فاشیست و گشتاپو پلیس مخفی آلمان قرار میدهد.
نویسنده این رمان که داستانی واقعی دارد، اتا شایبر همان زن آمریکایی است که به همراه دوست انگلیسی خود کیتی زندگی هراسآلود در پاریس اشغال شده را به تصویر میکشد. آن و پل دوپره نیز در نوشتن این کتاب با شایبر همکاری کردهاند. برخوردهای ایدئولوژیک آلمانیها با مردم پاریس، فقر در فرانسه پس از شروع جنگ جهانی، چهره زندانهای زنانه نازیها و برخورد نفرتانگیز مأموران گشتاپو با متهمان و زندانیان از نقاط درخشان این رمان است. پاریس زیرزمینی را انتشارات چشمه منتشر کرده است.
شما که غریبه نیستیدهوشنگ مرادی کرمانی را بیشتر با قصههای مجید میشناسند هر چند که کتاب دیگرش، شما که غریبه نیستید هم شهرتی کم از قصههای مجید ندارد. مرادی کرمانی در این کتاب به روایت قصه زندگی خودش از زمانی که کودکی چهارساله بود میپردازد تا آنجا که دست روزگار او را رهسپار تهران میکند. روایت زندگی هوشو کودکی در خانه اربابی که حالا نه پولی در آن است نه دیگر صاحبانش ارباب هستند، شروع میشود. خانهای میانه روستای سیرچ کرمان که سروی بلند بالا میانه حیاط آن است و کودکی پر شرو شور به نام هوشو، تنها کودک آن است. کودکی که مادرش مرده و پدرش هم در شهرهای دیگر و به دور از سیرچ خدمت میکند.
هوشو با آغبابا و ننهبابا یعنی پدربزرگ و مادربزرگ پدری خود زندگی میکند و هر چه بزرگتر میشود دردسرها و شیطنتهایش هم بیشتر میشود تا روزی که به نوجوانی میرسد و میبیند که نوشتن برایش از هرچیزی دوست داشتنیتر است و فقط کاغذ است که درد دلهای هوشوی دیروز و هوشنگ مرادی کرمانی امروز را میشنود. شما که غریبه نیستید درسال ۱۳۸۴ برگزیده شورای کتاب کودک و در ۲۰۰۶ در کاتولوگ کلاغ سفید کتابخانه بین المللی کودکان معرفی شده است. این کتاب را انتشارات معین به چاپ رسانده است.
ترجیح میدهم که...
کمتر کسی نامش را شنیده است، نام زنی شاعر که بیش از هرچیز به مفهوم زندگی مقید بود. از ویسواوا شیمبورسکا، شاعر و مقالهنویسی لهستانی حرف میزنیم. زن دارنده نوبلی که در کشورهای اروپایی بیشتر به واسطه نقدهای ادبیاش شهره است و در ایران به واسطه شاعربودنش. شعرهای شیمبورسکا بیش از هرچیز تصویر دارند. تصویرهای بکر که شاعران زیادی بعد از او درصدد تکرار آنها در اشعارشان برآمدند.
شیمبورسکا اما در ایران پس از ترجمه کتاب «آدمها روی پل» شناخته شد، کتابی که چوکا چکاد و شهرام شیدایی آن را ترجمه کردند. کتاب شعر، عجیبترین کلمات او را هم در ایران بابک زمانی ترجمه کرده است. شیمبورسکا در اشعارش بیش از هرچیز به مفهوم زندگی و عشق پرداخته است.
او شعری به نام ترجیح میدهم نیز دارم که با اقتباس از این شعر، ترانهسرایان زیادی ترانه سرودهاند. در ادامه شعر آدمها روی پل او را مرور میکنیم که با حالوهوای این روزهایمان هم بیارتباط نیست.«قهر نکن عزیزمهمیشه که عشقپشت پنجرههامان سوت نمیزندگاهی هم بادشکوفههای آلوچه را میلرزانددنیا همیشه قشنگ نیستپاشو عزیزمبرایت یک سبد گل نرگس آوردهامبا قصهی آدمها روی پلآدمها روی پل راه میروندآدمها روی پل میترسندآدمهاروی پلمیمیرند»
نظر شما