آمار ابتلا به کروناویروس در ایران رو به افزایش است. بسیاری از کارشناسان معتقدند عبور از بحران‌های این‌چنینی به همکاری دولت و ملت نیاز دارد، این در حالی است که در روزهای گذشته شاهد بی‌توجهی مردم به توصیه‌های ستاد مبارزه با کرونا در خصوص قرنطینه خانگی هستیم.

بعد از کرونا روزهای دشوارتری داریم

سلامت نیوز:آمار ابتلا به کروناویروس در ایران رو به افزایش است. بسیاری از کارشناسان معتقدند عبور از بحران‌های این‌چنینی به همکاری دولت و ملت نیاز دارد، این در حالی است که در روزهای گذشته شاهد بی‌توجهی مردم به توصیه‌های ستاد مبارزه با کرونا در خصوص قرنطینه خانگی هستیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،از سویی نظام سلامت و درمان در این برهه مورد آزمون قرار گرفته است، نظامی که گروهی معتقدند برای چنین وضعیتی تعریف نشده است. متاثر شدن همه امور کشور از کرونا سبب شده نگرانی‌ها متوجه روزهای عبور کرده از این ویروس همه‌گیر شود. دکتر «مزدک دانشور» پزشک و انسان‌شناس پزشکی و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران از این روزها می‌گوید.

شما چندی پیش عنوان کردید که این بیماری آزمون دولت و ملت است، به نظرتان آیا دولت‌‌ملت ایرانی ویژگی‌های عبور از این آزمون را دارند؟

بله همانطور که گفتم بیماری‌های همه‌گیر به خصوص بیماری‌هایی که جوامع انسانی با آنها برخورد قبلی نداشته باشند و خطر مرگ‌زایی آنها نیز بالا باشد، می‌توانند موجب وحشت عمومی و درگیر شدن دولت‌ها شوند.

گذر از این وضعیت آزمون دولت‌ملت‌ها است.دولتی که بتواند مسایل و مصایب را با مردم درمیان بگذارد، از آنها برای پیشبرد و بهبود شرایط کمک بخواهد و بخش عمده منابع را در راستای حل مشکل تجمیع کند، دولتی است که می‌تواند موفق باشد. حال آنکه دولت ما هیچ یک از این شرایط را ندارد.به 2سال گذشته و 5ماهه پیشین بنگرید.

از دی ماه 1396 دولت با پشت کردن به شعارهای انتخاباتی مشروعیت خود را در نزد طرفداران و اصلاح‌طلبان از دست داد و سپس با مشکلاتی که در عرصه جهانی پیدا کرد و رسوخ فساد ساختاری و بحران بانکی، نتوانست یا حتی نخواست که بر قیمت‌ها کنترل داشته باشد و در نتیجه، تورم قدرت خرید مردم را بلعید، طبقه متوسط را به اجاره‌نشینی و فرودستان را به سختی معیشت انداخت. افزایش 3 برابری قیمت بنزین در آبانماه تیر خلاصی بود که تبعات بسیاری داشت، تا آنجا که آمار کشته‌شدگان آن ماه هنوز اعلام نمی‌شود.

ناراستی دولت در زمینه سقوط هواپیمای اوکراینی و کشته شدن نخبگانی از طبقه متوسط، فاصله دولت-ملت را به حداکثر خود رساند و نتیجه آن را می‌توان در انتخابات مجلس دید. مشارکت مردم، به خصوص بخش جوان و تحصیلکرده در انتخابات آنچنان کم شده که در تاریخ 40ساله اخیر سابقه نداشته است.در چنین بستری، بیماری همه‌گیر یک فاجعه تمام عیار می‌سازد. مردم به اطلاعات و آمار، به تدابیر و سیاست‌ها، به راهکارها و اعمال دولت‌مردان اعتمادی ندارند.

به خصوص که نابرابری و بی‌عدالتی در زمینه توزیع امکانات را به روشنی شاهد هستند. تست کرونا برای معاون وزیر بهداشت بدون اینکه از فیلتر رادیوگرافی و تشخیص بالینی بگذرد، به سرعت انجام می‌شود. برای نمایندگان بسته‌های بهداشتی (حاوی ژل ضدعفونی) فراهم شده و در اختیارشان قرار می‌گیرد، حال آنکه مردم برای یک ماسک و بطری الکل باید خفت سوال کردن از داروخانه‌هایی را بکشند که متصدیان آن با بی‌ادبی به مشتریان اعلام می‌کنند اقلام کرونایی ندارند!

نقش مردم در این میان چگونه تعریف می‌شود؟ آنها با این شرایط که گفتید می‌توانند بازیگری کنند؟

به طور کلی فاصله دولت و ملت که در حال حاضر اصطلاح گسست برای آن مناسب‌تر است مانع شکل‌گیری اعتماد متقابل می‌شود؛ به خصوص که برای مقابله با این ویروس باید به تغییر رفتار و عملکرد تک‌تک شهروندان امید داشت.

به نظر می‌رسد تا به حال آنچه انجام شده، عملکرد خودجوش مردم به خصوص طبقه متوسط بوده است.طبقه زحمتکش در حال حاضر از توان اقتصادی و سرمایه اجتماعی لازم برای رعایت شرایط بهداشتی برخوردار نیست و دولت نیز فقط در راستای ارائه خدمات درمانی به مردم فعال بوده و ما سازماندهی مشخصی در راستای ارتقای بهداشت مناطق نمی‌بینیم.گفته می‌شود 300هزار رابط بهداشت وارد کارزار شده‌اند که باید منتظر نشست و شاهد عملکرد آنها بود، چون تا به امروز دوبار مأموریت آنها دستخوش تغییر شده است.بگذارید نظرم را رک و راست به شما بگویم.

اگر رابطه دولت-ملت ایران تغییر نکند، این همه‌گیری کاری با اقتصاد و اجتماع ما خواهد کرد که اثرات آن تا سال‌ها در روان این جامعه خواهد ماند. ما برای گذر از این وضع نیاز به اعتماد و همبستگی داریم و این پیش نمی‌رود مگر اینکه دولت مسیر ریل‌گذاری سیاسی و اقتصادی را تغییر دهد، گذری ضروری از اقتصاد بازارمحور به اقتصاد مشارکت‌محور و از دولتی یکه‌سالار به دولتی تکثرگرا.

حال با توجه به شرایط پیش آمده آیا ساختار نظام سلامت و درمان در کشور ما می‌تواند به کمک ملت بیاید تا ما را به سلامت از این گلوگاه عبور دهد؟

همانطور که گفتم بی‌اعتمادی بستر گسترده‌ای در این مملکت است؛ به خصوص پس از مرگ ناراحت کننده شاعر سینمای ایران، عباس کیارستمی و انتقادات گسترده‌ای که هنرمندان از پزشکان و ساختار پزشکی ایران انجام دادند؛ شکاف بین مردم و پزشکان به حداکثر خود رسید.

4البته نباید فراموش کرد که این شکاف پس از جنگ و با آغاز سیاست‌های تعدیل هر روز بزرگتر شده بود؛ زیرا با کالایی‌تر شدن روابط بین پزشک-بیمار و ناکارآمدی نظام بیمه، مردم هرچه بیشتر احساس می‌کردند که نگاه پزشکان به آنان از رابطه انسانی به یک رابطه تجاری تغییر کرده است.

حال آنکه همه‌گیری کرونا باعث شد ارزش‌های فراموش شده جامعه پزشکی دوباره به عرصه بیاید. شب بیداری، بیماریاری، دلسوزی و دقت ارزش‌هایی هستند که در ویزیت‌های بی‌حوصله، مراقبت‌های سرهم‌بندی شده و سرعت ماشینی برای دریافت هرچه بیشتر بیمار دیده نمی‌شد.

رفتارهایی که در دوران انقلاب و جنگ ما از پزشکان و پرستاران می‌دیدیم و احساس می‌کردیم که اگر دولت پناه ما نباشد، پزشکان و دیگر اقشار درمانی جای خالی نداشته‌ها را پر می‌کنند.

این احساس مثبت میان مردم و پزشکان چطور می‌تواند ادامه‌دار باشد؟

این احساس مثبت در کوتاه‌مدت باید پلی برای تغییرات بلندمدت باشد. اولین نکته بازتعریف عملکرد بیمارستانی است.تا به حال پزشکان فرمانده و دیگر اقشار درمانی سرباز صفر بودند. این رابطه باید متحول شود و کار تیمی و گروهی جای این اقتدارگرایی مضر را بگیرد.پزشکان باید در نقش مدیر تیم ظاهر شوند ولی دیگر اقشار نیز باید احساس کنند که در روند درمان و بهبودی بیماران نقش بازی می‌کنند و این مسأله باید به صورت قانونی و سازمانی متبلور شود.دومین نکته تغییر اساسی رابطه مالی بین پزشک-بیمار و نوع این رابطه یعنی دریافت پول در ازای خدمت fee for service است.

به نظر من نظام طب ملی و پزشک خانواده در ایران باید شکل بگیرد و هزینه‌‌های درمانی سطح دوم (یعنی مراجعه به پزشک خانواده) از مالیات تأمین شود. دولت نیز با کمک مالیات‌‌های دریافتی زندگی پزشکان خانواده را تأمین کرده و امنیت شغلی آنان را تضمین کند. به این ترتیب یک نظام جامع داده‌های سلامت شکل می‌گیرد و هر فردی در طول زندگی خود به صورت نظام‌مند تحت نظر پزشک و آزمایش‌های دوره‌ای قرار می‌گیرد.

با شکل گرفتن نظام طب ملی و پزشک خانواده می‌توان برنامه‌‌های غربالگری سرطان، بیماری‌های قلبی و متابولیک را به راحتی انجام داد و البته بر مبنای سن واکسیناسیون‌‌های فصلی و دوره‌ای را انجام داد.سومین نکته که از قضا مهم‌ترین آنهاست، تغییر نظام تولید و واردات اقلام دارویی و بهداشتی است.با توجه به احتکار، گران‌فروشی و ناکارآمدی سیستم تولید و توزیع به نظر می‌رسد که بخش خصوصی و سودجو باید از دایره سلامت و بهداشت مردم کنار گذاشته شود و دولت تولید و توزیع دارو و اقلام بهداشتی و تجیهزات را ملی اعلام کند. سلامت و جان مردم نباید دیگر دستخوش سودجویی عده‌ای دلال و مافیاهای مختلف شود.

دولت باید با شفافیت کامل و کمک گرفتن از تعاونی‌های تولیدگران و پزشکان، اقلام را وارد، تولید و در محل‌های مخصوص توزیع کند و به بازار اجازه مداخله در این امر را ندهد.شما به مصرف مسکن در ایران بنگرید، شما به تعداد داروخانه‌‌های موجود در شهرها بنگرید، شما به احتکار و نایاب شدن اقلامی چون پوشک و شیرخشک توجه کنید.

آیا بخش خصوصی نشان داده که به فکر سلامت و جان مردم و کودکان است؟

یا با حرص و طمع تمام نشدنی برای هر چیزی می‌تواند بازار سیاه درست کند. به راستی چرا پس از 40سال بازارسیاه ناصرخسرو هنوز در حال خدمات‌رسانی!! است؟

پیش‌بینی‌تان برای آینده چیست؟ احساس می‌کنید این شرایط پیش آمده تا کجا ادامه داشته باشد؟

نقاط روشن و تاریک شیوع کرونا را برای ما شرح دهید؟پیش‌بینی امور اجتماعی به خصوص پیش‌بینی روند همه‌گیری یک ویروس جدید و کمتر شناخته شده، از یک فرد بر نمی‌آید و به قول فرنگی‌ها سوالی 1میلیون دلاری است که بسیاری را در پاسخگویی به آن شرمنده خواهد کرد.

برای گرفتار نشدن در این وضعیت باید به واقعیت‌های امروز نگاهی بیندازیم تا آینده تا حدی آشکار شود. در همین راستا پیش‌بینی من دو لایه بدبینانه و خوشبینانه دارد. اجازه بدهید لایه بدبینانه را در ابتدا مطرح کنم.

ویروس به علت ضعف زیرساخت‌های درمانی، کشته‌های بیشتری نسبت به دیگر کشورها از ما می‌گیرد.افراد آسیب‌پذیر بیشتر در معرض خطر قرار خواهند داشت، سالمندان به خصوص ساکنین خانه‌های سالمندان، زحمتکشان و کارگرانی که سال‌ها تورم، فقر، نابرابری و ناامنی شغلی و زندگی، آنها را ضعیف کرده، اعضای تیم‌های درمانی به خصوص پرستاران و بیماریاران و البته دستیاران تخصصی و انترن‌ها که اکثر امور بیمار را انجام می‌دهند و با نابرابری، ناامنی شغلی و قراردادهای موقت روبه‌رو هستند و گاه حتی از امکانات محافظت خود برخوردار نیستند؛ اقشار آسیب‌پذیر چون به حاشیه رانده‌شدگان و مطرودان اجتماعی (چون معتادان، خیابان خواب‌ها و زنان تن فروش، زندانیان و ...)

علاوه بر خطر مرگ برای گروه‌هایی که نام بردید، کرونا برای ما چه پیامدهایی دارد؟

با توجه به رکود کامل کارهای خدماتی به خصوص در بخش خصوصی (چون حمل و نقل، گردشگری، کافه و رستوران و....) و طولانی شدن بازگشت وضعیت طبیعی به نظر می‌رسد که ورشکستگی بسیاری از خدمات را شاهد باشیم و با توجه به وضعیت دولت و امکانات اندک فروش نفت و فساد ساختاری و ناکارآمدی مدیران کمکی از جانب دولت نیز انتظار نمی‌رود.

پس ما با موجی از بیکاری و ورشکستگی روبه‌رو هستیم که امکان آشوب‌های اجتماعی را افزون کرده و فقر و مصیبت ناشی از آن امکان تداوم همه‌گیری را بیشتر می‌کند.پدیده‌‌ها تضادمندند و باید اضافه کرد که لایه خوش‌بینانه‌ای هم وجود دارد. اولین پیامد مثبتی که این همه‌گیری داشته، به کنار رفتن سخنان و نظرات غیرکارشناسی در عرصه حکومت‌گری است.

وقتی دولتمردان از قرنطینه خودداری کردند، وقتی ویروس را توطئه دشمن قلمداد کردند، وقتی آن را یک جنگ و تروریسم خطاب کردند و با همه حرف‌ها نتوانستند جلوی گسترش بیرحمانه بیماری را بگیرند، ساکت شدند و اجازه دادند که صاحبنظران و کارشناسان به صحنه بیایند و ریش و قیچی را به دست گیرند. اگر که زودتر به سخنان کارشناسان عمل شده بود، چه بسا که این بیماری تلفات کمتری می‌گرفت.

به نظرم پس از پایان بحران، مدعی‌العموم به نمایندگی از آسیب‌دیدگان می‌تواند و باید دولتمردان غیرمتخصصی را که با عملکرد و حرف‌هایشان موجب مرگ شهروندان شده‌اند، به دادگاه بکشاند.دومین نکته مثبتی که کرونا داشت، توجه بیشتر به مسایل بهداشتی در مقایسه با درمان است. در سال‌های اخیر به جای توجه به سطوح سلامت، سطح آخر که درمان بیمارستانی باشد مورد توجه قرار گرفت و با طرح تحول سلامت پول زیادی به این نهادها تزریق شد.

حال آنکه پس از همه‌گیری کرونا و انتظار برای دیگر همه‌گیری‌ها در سال‌های آینده، به نظر می‌رسد که نظام بهداشتی، خانه‌های بهداشت و دیگر امور مربوط به محیط‌زیست و تغذیه و رفتارهای بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.سومین نکته مثبت عمق تأثیری است که همه‌گیری کرونا در شهروندان ایران گذاشته و خواسته‌ها و انتظاراتی که در جامعه ماندگار کرده است.

مردم دولتی پاسخگو و مسئولیت‌‌پذیر می‌خواهند، مردم دولتی برابری‌طلب می‌خواهند که با تبعیض و ویژه‌خواری بجنگد، مردم دولتی می‌خواهند که کارشناسان زیر دست و پای سیاستمداران له نشوند و صدایشان رسا و بلند باشد، این اتفاق آلودگی هوا نیست که با رسیدن بهار مردم آن را فراموش و صدمه‌دیدگان آن را روند طبیعی زندگی شهرنشینی فرض کنند، این همه‌گیری جامعه ایران را تغییر داده و با تداوم آن بیشتر هم تغییر خواهد داد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha