شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۹

سال‌هاست كه وقتی سازمان پزشكی قانونی دلایل مرگ در محیط كار را اعلام می‌كند، در گزارش‌ها یا از زبان مسوولانش تكرار می‌شود كه «سقوط از بلندی مهم‌ترین علت فوت كارگران به حساب می‌آید».

مرگ در محدوده چاه نفتی شماره ۱۹

سلامت نیوز:سال‌هاست كه وقتی سازمان پزشكی قانونی دلایل مرگ در محیط كار را اعلام می‌كند، در گزارش‌ها یا از زبان مسوولانش تكرار می‌شود كه «سقوط از بلندی مهم‌ترین علت فوت كارگران به حساب می‌آید».

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،اصابت جسم سخت، برق‌گرفتگی، ریزش معدن و ساختمان و ... این فهرست همین‌طور ادامه پیدا می‌كند. هر سال شاید جای یكی، دو مورد از این عوامل كه با عنوان «مرگ و میر ناشی از حوادث كار» شناخته می‌شوند، تغییر كند. اما اینكه عكس و فیلم و خبر برسد از كارگری كه خودش را در یكی از این روزهای داغ خرداد خوزستان، در پس‌زمینه‌ای از لوله‌ها و تاسیسات میدان نفتی هویزه حلق‌آویز كند را دیگر نمی‌شود در این دسته‌بندی‌ها جا داد.

عمران محمدی‌روشن، كارگر بخش حراست شركت پیمانكاری موسسه نظم‌آفرینان ایمان در محدوده چاه نفتی شماره 19 میدان نفتی یادآوران جان خودش را گرفت. برخی‌ها، بی‌ملاحظه عكسی از پیكر معلقش در كنار لوله‌های نفت را منتشر و اغلب اما به انتشار یك ویدیوی كوتاه قناعت كردند؛ تصویر زمانی كه پیكر عمران پایین‌ كشیده شده و تنها چیزی كه دیده می‌شود، یك پارچه آویخته از یك لوله است و یك جفت كفش بی‌صاحبی كه بر زمین مانده. در ویدیو چند نفری ساكت دور خودشان می‌چرخند، یك نفر با صدای بلند می‌گرید و یكی دیگر می‌گوید:«انا لله و انا الیه راجعون».

 «انا لله و انا الیه راجعون» را موسسه نظم‌آفرینان ایمان هم در ابتدای بیانیه‌اش آورده است، اطلاعیه‌ای كه گویا به‌ ناچار و به خاطر هجمه‌های سنگین علیه شركت صادر شده است: « این موسسه در پی انتشار اخباری كه جانب انصاف در نقل و انتقال آن رعایت نشده است به ناچار در این لحظات حزن‌انگیز جهت تنویر افكار عمومی و ارایه گواه و مدرك جهت قضاوت صحیح ناچار به ادای پاره‌ای توضیحات است، هر چند كه ترجیح بر این بود توضیحات در این خصوص پس از برگزاری مراسم سوگواری دوشادوش خانواده محترم محمدی‌روشن ارایه شود.»

اما هجمه به این شركت به چه دلیل صورت گرفت؟ تصویر كارگری كه در لباس رسمی كار خودش را بر بالای یكی از منابغ غنی نفت و ثروت به ‌دار بكشد مانند سیلی بر صورت خوانندگان خبر و بینندگان آن صحنه‌های غمبار ویدیویی ارسال شده از خوزستان، فرود آمد. در این سال‌ها در هر هفته و هر روز خبرهای مربوط به اعتراض كارگران در صنایع و خدمات مختلف، از نیشكر و اتوبوسرانی گرفته تا معدن و فولاد، فراوان منتشر شده است.

گاهی چهره‌هایی از میان این كارگران معترض جلوی دوربین‌ خبرنگاران و گاهی گوشی‌های همراه همكاران خودشان ایستاده‌اند و در مورد معوقات مزدی، بیمه، تعدیل و اخراج و ده‌ها مشكل ریز و درشتن معیشتی و صنفی فریاد اعتراض كشیده‌اند و همین سابقه‌های در ذهن خواننده است كه به محض انتشار خبر خودكشی عمران، اولین قضاوت را با خود آوردند كه عمران به خاطر وضعیت معیشت و كار به زندگی‌اش پایان داد. این حدس‌ها تقریبا با همكاران عمران همراه شد كه همان روز و پس از حادثه از قول یكی از آنها نوشت:

«كارگری كه اقدام به خودكشی كرد، به دلیل فشار اقتصادی و نداشتن پول برای خرید مایحتاج زندگی درخواست ۵۰۰ هزار تومان مساعده كرده بود كه هیچ پولی را دریافت نكرد.» و كارگر دیگری در مورد شرایط كار و قراردادشان نوشت: ‌« بعد از سال‌ها كار در شركت، به ما‌ گفته شد باید قرارداد ۶ ماهه‌ای امضا كنیم و در صورت رضایت كارفرما، در كار می‌مانید.

برگ سفیدی روی قرارداد بود كه باید روی آن برگ سفید امضا می‌كردیم كه حدود نیمی از كارگران آن را امضا كردند.» كارفرما هم البته در همان گفت‌وگو به موضوع امضای قراردادها واكنش نشان داده بود: «ما كسی را مجبور به امضای قرارداد نكردیم و حقوق و دریافتی‌های آنها بر اساس قانون پرداخت می‌شد.»


در دست بررسی

در بیانیه موسسه نظم‌آفرینان ایمان آمده است: «لازم به توضیح است كه حقوق و مزایای ماه اسفند و عیدی و سنوات مرحوم محمدی‌روشن به‌طور كامل و بر اساس قانون كار و قرارداد منعقده پرداخت كه مدارك روزهای حضور ایشان در محل كار و اسناد پرداختی در پیوست یك ارایه شده است. در تاریخ 29/12/1398 قرارداد ایشان به دلیل یك مشكل شخصی تمدید نشده و بازگشت به محل كار منوط به حل مشكل یاد شده گردیده است كه بر اساس مدارك موجود كه در صورت نیاز قابل ارایه است متعاقب آن مرحوم به مدت 21 روز در موسسه شفا تحت مداوا قرار گرفته و پس از طی این دوران با مساعدت موسسه نظم‌آفرینان ایمان به محل كار خود بازگشته است.

لازم به ذكر است كه موعد پرداخت حقوق اردیبهشت، بر اساس روال در پانزدهم ماه بعد یعنی نیمه خرداد بوده كه تا به امروز با 6 روز تاخیر و دیركرد مواجه شده است؛ حال قضاوت با افكار عمومی و وجدان‌های بیدار است كه آیا 6 روز دیركرد می‌تواند انگیزه‌ای برای ارتكاب به خودكشی آن هم در محل كار باشد؟» این موسسه با ذكر «مشكل شخصی» و «تحت مداوا» به صورت كلی و غیرشفاف از مساله‌ای كه احتمالا عمران با آن درگیر بوده است، گذر كرده. اما مدیرعامل شركت در میان توضیحاتش به ایلما گفته بود: « فروردین سال جاری خانواده فردی كه خودكشی كرده بود با حضور در شركت اعلام كردند كه وی قصد ترك كردن اعتیاد دارد.

ما هم به خانواده مرحوم و خودش گفتیم كه بعد از ترك می‌تواند به كار برگردد كه بعد از یك ماه با حضور در محل كار و انجام آزمایش اعتیاد در مركز تخصصی طب كار نوین صنعت، جواب آن‌ منفی و به كار بازگشت.»آب از سر عمران گذشته است و حالا قول و دستور بررسی حادثه هم صادر شده تا پی به چرایی داستان ببرند. روز گذشته پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نفت خبر داد كه بیژن نامدارزنگنه، وزیر نفت در حكمی محمدرضا شمسایی، مشاور امور عمرانی خود را برای پیگیری علت واقعی حادثه خودكشی مامور كرده است.

در این حكم آمده: « با توجه به حادثه تاسف‌بار خودكشی یكی از كاركنان حراستی شاغل در یكی از پیمانكاران دست دوم در منطقه یادآوران، بدینوسیله به جنابعالی ماموریت داده می‌شود كه به اتفاق آقای فهیمی‌تبار، مدیركل منابع انسانی وزارتخانه، با فوریت برای شناخت علت واقعی حادثه، نسبت به بررسی میدانی موضوع از جوانب مختلف و كسب اطلاعات از دستگاه‌ها و مقامات مرتبط، اقدام كرده و نتیجه را همراه با پیشنهاد، مستقیما به اینجانب گزارش كنید.» این حكم درست چهار روز پس از انتشار خبر صفر شدن حوادث كار در تاریخ صنعت نفت كشور آمده است: «در سال ۱۳۹۸ برای نخستین بار در تاریخ صنعت نفت كشور، تعداد حوادث شغلی منجر به فوت در شركت ملی نفت ایران به عدد صفر رسیده است.» 


از مسوولیت‌پذیری گریزی نیست

اینكه انسانی میان مرگ و زندگی انتخاب كند و خودش دست ‌به كار كنار گذاشتن زندگی شود، كلافی است از دلایل و اتفاقات و شرایط مختلف كه شاید برای هر نفر منحصربه‌فرد باشد. برای همین است كه روانشناسان همواره در مورد نحوه انعكاس اخبار مربوط به خودكشی هشدار می‌دهند. با این حال یكی از اولین سوالاتی كه در مورد این موارد پرسیده می‌شود، این است كه فرد كجا دست به این اقدام زده است؟ خانه، محل تحصیل، خیابان، محل كار؟ هر یك از این مكان‌ها انگار می‌توانند بخشی از این داستان در پس این اقدام را تعریف كنند.

برای همین است كه ناصر قاسم‌زاد، روانشناس می‌گوید كه روابط كارفرما و كارگران و شرایط حاكم بر محل كار باید به دقت بر اساس استانداردها تدوین و تعریف شود و همین یعنی كه باید نقش محل كار در تصمیمات یك فرد را به هر حال در نظر گرفت: «امروز ما در روانشناسی شاخه‌ای به نام روانشناسی صنعتی داریم كه به مسائل ریز حقوق كارگر و كارفرما از نظر بهداشت روانی می‌پردازد.

به عبارتی یكی از وظایف تصریح ‌شده كارفرمایان، مهیا كردن شرایط كاری مناسب و از نظر بهداشت روانی در سطح بالاست كه بخشی از آن طبیعتا از طریق تامین اجتماعی مناسب برای كارگران و كارمندان فراهم می‌شود: امنیت شغلی، بیمه سلامت و پرداخت متناسب با دخل و خرج آنها و امید به پیشرفت و ارتقای شغلی و غیره.

اینها همه در جهان امروزی به عنوان وظایف كارفرما نسبت به نیروی كار در نظر گرفته می‌شود.» اینجاست كه بحث مراحل مختلفی كه منجر می‌شوند به تصمیم خودكشی به میان می‌آیند و اینكه مسوولیت كارفرما یا مدیران در محل كار در این میانه چیست: «ببینید اینكه یك كارگری به سبب اعتیاد یا هر دلیلی تحت مداوا بوده است یعنی كه وظیفه كارفرما دو چندان بوده.

مددكاری اجتماعی آن شركت باید آنقدر فعال باشد كه وقتی یك نفر 21 روز از كار منفك و قراردادش فسخ شده و دوباره قرارداد تازه نوشته می‌شود، یك تیم روانشناسی و مددكاری توامان رفتارهای فرد را آسیب‌شناسی و درمان‌های مناسب او را پیگیری كنند. باید در محیط كار و زندگی مداخله‌های لازم توسط مددكار صورت بگیرد تا شاید اصلا به این نتیجه برسند كه پس از این 21 روز، نوع كار ایشان باید عوض شود و مثلا كار سبك‌تری به او داده شود یا اینكه تسهیلاتی در اختیار او قرار بگیرد كه راه‌های اقتصادی تازه‌تری پیش روی او بگذارند یا حتی توصیه‌هایی برای روابط خانواده با او ارایه شود.

متاسفانه باید بگویم كه ابتدایی‌ترین اصول را هم در این زمینه در میان كارگران و كارفرمایان كمتر شاهد هستیم.» از نظر قاسم‌زاد، نكته «تنها شش روز حقوق معوق» كه در بیانیه شركت آمده با توجه به اصول حرفه‌ای بهداشت روان در محیط كار به نوعی «رفع تكلیف» است. این روانشناس تعدیل هزاران نفر از هواپیمایی لوفت‌هانزا را مثال می‌زند و می‌گوید كه این تعدیل با تمام گستردگی به این معنا نیست كه كارمندان دیروز شركت حالا ناگهان گشنه بمانند یا دیگر بیمه‌ای برای درمان نداشته باشند چون حتی تعدیل هم ضوابط و راه و رسمی دارد:

‌«آیا دولت ما توانسته است به خصوص در این شرایط پس از كرونا از عهده وعده‌هایش برآید؟ اقتصاد بیمار جامعه را باید به نوعی تعریف كنیم كه كمك حال مردم باشد نه اینكه وقتی در این شرایط باید قیمت اقلام پایین بیاید، شاهد افزایش قیمت‌ها در این سطح وسیع باشیم.»دادن امید به زندگی یكی از وظایفی است كه دولت‌ها باید در مورد شهروندان‌شان جدی بگیرند. اینجاست كه به نظر او وقتی پای سلامت روان در محیط كارگری مطرح است، انتخاب پیمانكاری كه بتواند این وظیفه ذاتی دولت را جدی بگیرد هم اهمیت ویژه‌ای دارد: ‌

«در سال‌های اخیر در كارخانجات و بخش صنعت شاهد گله‌ها و ابراز نگرانی‌های بسیاری در میان جامعه كارگری بوده‌ایم. برای همین باید كارفرمایان قوی را سر كار بگماریم و خود دولت هم دست به جراحی این اقتصاد بیمار بزند تا هم دولت از پس تعهداتش به پیمانكاران برآید و هم آنها بتوانند حقوق اولیه و بحق كارگران را بدهند. وقتی فرد به این نتیجه برسد كه از ارزش‌ترین دارایی یعنی جانش صرف‌نظر كند یعنی آنقدر استرس در او بالا رفته كه در یك لحظه دیگر منطق را كنار می‌گذارد و احساس بر عقلش غلبه می‌كند و ناامید از ادامه راه دست به این انتخاب می‌زند.»

او البته تاكید می‌كند كه برای فهم این اتفاق حتما نیاز به بررسی پیشینه‌های روانشناختی او هم وجود دارد و طبیعتا بیماری یا مشكلات احتمالی او باید در نظر گرفته شود اما هیچ یك از اینها دلیلی بر این نیست كه وظایف اولیه نهادهای دولتی ناظر بر پیمانكاران و وظایف خود پیمانكاران در قبال كارگران را نادیده بگیریم و داشتن گروه‌های روانشناسی و مددكاری بخشی از این وظایف است. 

زنگ خطر به صدا درآمده است، مواردی از جمله خودكشی عمران (فارغ از تمامی دلایل جانبی و احتمالی دیگر این اقدام) به معنای همین اعلام هشدار است و قاسم‌زاد می‌گوید: ‌«كشور ما در حال تحریم است. مردم مسائل اقتصادی عدیده‌ای دارند و این تكلیف را به دوش تمام مدیران اقتصادی می‌گذارد تا از تمام تدابیر روز جهان برای كاهش استرس در محیط‌های شغلی و اجتماعی استفاده كنند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha