روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه اهمال کاری و تنبلی ارتباط نزدیکی با افسردگی دارد یکی از دلایل بروز افسردگی و اهمال کاری در افراد را اهداف بلند بالایی که با توانمندی های فرد هماهنگی ندارد عنوان کرد.

قدردانی‌نکردن از تلاش افراد عامل افسردگی آنهاست
سلامت‌نیوز:روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه اهمال کاری و تنبلی ارتباط نزدیکی با افسردگی دارد یکی از دلایل بروز افسردگی و اهمال کاری در افراد را اهداف بلند بالایی که با توانمندی های فرد هماهنگی ندارد عنوان کرد.

دکتر فرید براتی سده در گفتگو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«افسردگی در حقیقت چه به صورت یک اختلال و بیماری بالینی باشد و چه به صورت یک علامتی که به فرد دست می دهد و فرد احساس دلتنگی می کند با بحث انگیزش آدمی ارتباط دارد.فرد افسرده خلق پایینی دارد و دست و دلش به کار نمی‌رود و حوصله انجام کاری را ندارد و از زندگی خسته یا بیزار است که هم این حالات در زیر مجموعه حالت بی‌انگیزگی و بی نشاطی قرار می‌گیرد.»

وی ادامه داد:«اهمال کاری ارتباط نزدیکی با افسردگی دارد چرا که نشانه های بی انگیزگی از شاخص های اصلی افسردگی است.اینکه افسردگی علت بروز تنبلی و اهمال کاری در فرد می‌شود و یا تنبلی و اهمال کاری موجب بروز افسردگی در فرد می‌شود، بیشتر به نظر می‌رسد افسردگی و پایین بودن وضعیت روانشناختی افراد باعث دلمردگی و عدم انجام کارها می‌شود.»

این روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد:«یکی از اصلی ترین علائم افسردگی در افراد بی هدفی فرد و احساس تهی کردن  و پوچ بودن زندگی و بی معنایی در زندگی و احساس خلا در زندگی است که این وضعیت در فردی که دچار اهمال کاری شده است وجود دارد و افراد اهمال کار یا هدفی در زندگی خود ندارند و یا هدفشان اهمیت زیادی برای آنها ندارد چرا که اگر اهمیت داشت سعی در انجام و رسیدن به آن می کردند بنابراین می توان گفت از این لحاظ اهمال کاری و افسردگی با یکدیگر رابطه دارند.»

وی افزود:«وجه بارز نشاط و سرزندگی در افراد داشتن انگیزه برای انجام کارها است اما افراد اهمال کار حالت بی تفاوتی داشته و دائما احساس بی حالی و دلمردگی می‌کنند و نشاط و سرزندگی نداشته و انگیزه ای برای انجام کارها ندارند.»

دکتربراتی گفت:«اینکه چرا افراد دچار اهمال کاری و تنبلی می شوند در افراد متفاوت است و برخی بنا به دلایل فیزیولوژیکی یا شرایط زیستی بدن دچار این حالت می شوند و باید گفت بی انگیزه شدن افراد با انرژی حیاتی روانی انسان ارتباط دارد و ممکن است افراد در زندگی هدف های بلندبالایی را در نظر بگیرند و ایده های کمال گرایانه داشته باشند و به دلیل اینکه این اهداف با توانمندی های موجود در آنها هماهنگی ندارد زمانی که احساس می‌کنند شرایط آنها به صورتی است که اجازه رسیدن به اهداف را به آنها نمی دهد دچار دلمردگی و بی انگیزگی می‌شوند.»

وی ادامه داد:«نکته مهم دیگر این است که ممکن است این افراد برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند اما فیدبک خوبی از محیط و شرایط خود نگیرد.بنابراین باید گفت شرایط جسمانی، انرژی حیاتی روانی فرد، کمال گرایی و در نظر گرفتن اهدافی که متناسب با توانایی های افراد نیست و نگرفتن فید بک از محیط و شرایط موجب بروز اهمال کاری و بی‌انگیزگی در افراد می‌شود.»

این روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی افزود:«ممکن است شرایط به دلایل دیگری سد راه افراد برای رسیدن به اهدافشان شود که در اینصورت هم فرد دچار دلمردگی و بی انگیزگی می‌شود و یا شرایط و محیط از تلاشی که افراد در جهت رسیدن به اهدافشان انجام داده اند قدردانی نکند که در اینصورت افراد در درازمدت دچار فرسودگی و اهمال کاری می شوند و نسبت به خود، اطرافیان، شرایط و محیط و اهداف خود نگرش منفی و بدبینانه پیدا می کنند و در این حالت شاخص اصلی اهمال کاری ناشی از قدرناشناسی است.»

وی گفت:«اولین توصیه‌ای که به این افراد می‌شود این است که نگاهی به وضعیت خود در زندگی انداخته و توجه داشته باشند آیا هدفی در زندگی خود دارند و می خواهند به اهداف خود دست یابند و دیگر اینکه آیا اهداف آنها با توانمندی هایشان هماهنگی دارد؟ این افراد باید توجه داشته باشند که هدف گزینی باید متناسب با توانمندی‌ها باشد.»

دکتر فرید براتی سده افزود:«نکته مهم دیگر این است که محیط و اطرافیان به این افراد در رسیدن به اهدافشان فیدبک های مثبتی بدهند، گفته شده در خانواده و یا در محیط‌های کاری اگر کسی برای انجام کاری که از وی خواسته شده است تلاش کرد حتی اگر این تلاش کامل نبود بایستی قدردان خود تلاش باشیم چرا که بسیاری از افراد موفقیت مدار هستند و زمانی از تلاش های دیگران قدردانی می کنند که آنها کار خود را به صورت صد در صد انجام داده باشند در صورتی که باید به تلاش افراد احترام گذاشت.»

وی خاطر نشان کرد:«یکی دیگر از راه کارها در برخورد با این افراد ایجاد اشتیاق در آنها است به عنوان مثال از این افراد بخواهند کار را با روش خود انجام داده و گزارش انجام آن را اطلاع دهند و پاداشی را برای انجام کار آنها در نظر بگیرند البته پاداشی که اشتیاق آور باشد تا فرد کم کم جذب کار شده و برای انجام کارهای خود انگیزه پیدا کند و در نهایت این افراد باید تلاش کنند انرژی روانی و حیاتی آنها هیچگاه فروکش نکند به عنوان مثال به ورزش روی بیاورند و به کارهای نشاط انگیز مثل کوه رفتن، مطالعه کردن و ... روی بیاورند چرا که این روش ها در پیشگیری از اهمال کاری بسیار موثر بوده و انرژی روانی افراد را به آنها برمی گرداند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha