سلامت نیوز:این روزها روایتهایی توسط كاربران توییتر منتشر میشود كه بهتر است از بازنشر آن خودداری كنیم اما جالب اینجاست كه همین روایتها كه در مورد ابتلا به كووید19 در مهاجران است بسیار هم مورد توجه قرار گرفته و بارها بازتوییت شده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد این مورد روایتی آشنا از موارد متعدد بیگانههراسی روزمره در زمانه شیوع كروناست و البته در بسیاری از كشورها نیز مشابه آن گزارش شده است. داغ ننگ و برچسبزنی در برخوردهای اجتماعی روزمره ریشه در باورهای غلط و تعصبآمیز و كلیشههای عادیسازی شده رایج نسبت به مهاجران دارد.
شاید كه اصلاح چنین باورهای تهنشین شده در ذهن بخشهایی از جامعه كاری بس دشوار به نظر برسد با این حال تجربه سایر كشورها در چنین موضوعی نشان داده كه در صورت وجود عزم و اراده سیاستی مسالهای لاینحل نبوده و میتوان با حركت به سوی سیاستهای «اختلاط اجتماعی» و ادغام روزافزون، آگاهیبخشی صحیح در مورد وضعیت خاص پاندمی كووید-19 و زدودن باورهای غلط، توسعه بسترهای حفاظتی و گزارشدهی مختص چنین مسائلی و البته مهمتر از همه استفاده از ظرفیتهای مردمی از جمله سازمانهای مردمنهاد تا حدود زیادی بر این وضعیت رنجآور غلبه كرد.
باید توجه داشت كه با به حاشیه رفتن فضاهای عمومی در دوران شیوع كرونا روی آوردن به چنین سیاستهایی دشوارتر از گذشته شده و همین مساله ضرورت تكیه بر پلتفرمهای دیجیتال و فضاها و شبكههای اینترنتی را به ما گوشزد میكند. البته كه همه اینها بدون عزم راسخ سیاستگذار و تغییر نگرش و گشودگی بیشتر نسبت به مهاجران غیرعملی است.
اما چنین برخوردهای روزمرهای تنها بخشی از مصایبی است كه مهاجران ممكن است در دوران پاندمی با آن مواجه شوند. مساله مهمتر شاید محروم شدن مهاجران از دسترسی به امكانات و خدمات عمومی باشد كه با توجه به حاد بودن ماهیت وضعیت خاص كنونی، پیامدهای سنگینتری را هم برای آنها و هم جوامع میزبان داشته باشد.
عدم دسترسی به خدمات بانكی و بهطور خاص كارت بانكی از مسائلی بوده كه امروز تبعاتش بیش از پیش دامنگیر مهاجران شده است. به این روایت توجه كنید: «چند روز پیش در صف نان سنگك ایستاده بودم. پیرمردی افغانستانی دو عدد نان خواست و یك ده هزار تومانی به نانوا داد. نانوا به درستی از پذیرفتن پول امتناع كرد و خواست تا كارت بكشد. او كارت نداشت. به این سو و آن سو نگاه كرد.
نان را گذاشت تا دست خالی برود. مردی گفت نان را بردار برو من حساب میكنم. گفت پولش؟ گفت بعدا میگیرم. گفت شما را نمیشناسم. گفت من شما را میشناسم. پیرمرد نان را گرفت و گفت خدا ارحمالراحمین است و رفت.» احتمالا در این مدت همه ما با اعلانی در مغازهها مواجه شدهایم كه اطلاع میدهد:«به دلیل شیوع كرونا از پذیرفتن وجه نقد معذوریم»، تنها راهی كه باقی میماند استفاده از كارت بانكی است. اما متاسفانه عمده مهاجران حاضر در ایران از داشتن كارت بانكی محروم بوده و بدینترتیب از بدیهیترین حق روزمره خود كه یك خرید ساده است محروم شدهاند. این در حالی است كه آییننامهای كه اجازه دسترسی مهاجران را به كارت بانكی میدهد، در آبان سال گذشته تغییر كرده اما اجرای آن به تعویق افتاده و همین مساله روزگار را برای مهاجران بسیار دشوار كرده است.
اما باید توجه داشت كه این مساله تنها به ضرر این مهاجران نیست بلكه كل جامعه را با خطر شیوع گستردهتر ویروس مواجه میكند، چرا كه اگر گروهی ناچار به استفاده از اسكناس باشند احتمال انتقال ویروس بیش از پیش بالا میرود. علاوه بر این، كارتهای بانكی و پرداختهای اینترنتی در دوره شیوع كرونا این امكان را در اختیار مردم گذاشت تا بتوانند از حضور و خرید فیزیكی اجتناب كرده و به خرید اینترنتی روی آوردند كه همین امكان هم از مهاجران سلب شده و آنها را محبور كرده كه برای هر گونه خرید از خانه خارج شده و از پول نقد استفاده كنند.
بنابراین آنچه شاهدیم در واقع یك بازی باخت-باخت است. همچنین آنطوركه در خبرها و گزارشهای متعدد آمده، در مواردی مهاجران شاهد مسدود شدن یا تمدید نشدن كارتهای خود بودهاند. پیشتر این مهاجران میتوانستند به كمك دوستان ایرانی خود و قرض گرفتن كارتشان كمی این مانع را تعدیل كنند اما حالا ظاهرا از زمانی كه رمز یكبار مصرف نیز پا به میدان گذاشته این امكان نیز برای آنها از میان رفته است.
در ارتباط با افتتاح حساب و امكان استفاده از خدمات بانكی توسط مهاجران هم به ظاهر سرگردانی گستردهای میان بانكهای مختلف وجود داشته و عدم وجود وحدت رویه باعث شده كه اعمال سلیقه در این مساله اوج بگیرد. از منظر سیاستی راهحل چنین مسالهای چندان دشوار به نظر نمیرسد. امكان استفاده از خدمات بانكی مزایای واضحی را هم برای مهاجران و هم ایران كه میزبان آنهاست در پی دارد.
با ممكن شدن این مساله علاوه بر آسان شدن زندگی این مهاجران به خصوص در این شرایط خاص، شبكه بانكی میتواند از حجم بالای پول این جمعیت میلیونی بهره برده و اطلاعات و دادههای تراكنش این افراد را نیز رصد كند.
جنبه جدید دیگری از پاندمی كووید-19 كه حیات مهاجران و بهطور ویژه مهاجران افغانستانی را تهدید كرده است، مربوط به جنبه معیشت این مهاجران است. یكی از مهاجران روایت میكند: «من یك كارگر روزمزدم، مثل اكثر مهاجران حاضر در ایران. یعنی اگر روزی كار نكنم شب نمیتوانم نانی برای خوردن داشته باشم. بیش از ۳۰ سال است كه ساكن ایران هستم. هر سال هم مدارك اقامتیام را تكمیل میكنم و كارت اشتغال میگیرم. حتی حق بیمه هم پرداخت میكنم و بیمه تامین اجتماعی شدهام.
اما مثل اكثر خدمات دیگر، بیمه تامین اجتماعی هم برای ما مهاجران ناقص است. حق بیمه پرداخت میكنم، اما حق استفاده از بیمه بیكاری ندارم. الان دو ماه است كه بیكار شدهام. من مهاجر غیرقانونی نیستم كه تا شرایط اقتصادی خراب میشود برگردم افغانستان. ۳۰ سال است كه ساكن ایرانم. تمام زندگی من همین جاست. زن و بچهام اینجا هستند.
سه ماه است كه نتوانستهام اجاره خانه پرداخت كنم. سال ۹۸ سال خوبی نبود. پساندازی جمع نشد. من به سازمان تامین اجتماعی حق بیمه پرداخت كردم... اما نمیتوانم از بستههای حمایتی استفاده كنم. نمیتوانم از بیمه بیكاری استفاده كنم.» همانطوركه میدانیم، بخش زیادی از جمعیت این مهاجران كارگران روزمزدی بودهاند كه حالا شیوع كرونا معیشت آنها را به خطر انداخته و بسیاری از آنها از همین درآمد روزانه خود نیز محروم شدهاند، بهطوری كه میتوان گفت با نبود این درآمد جان و سلامتی بسیاری از این مهاجران در خطر قرار گرفته است و این دسته از مهاجران در معرض خطر جدی گرسنگی قرار گرفتهاند.
در كنار این مساله نبود حمایتهای قانونی كه شهروندان ایرانی میتوانند از آن بهره ببرند همچون بیمه، بیمه بیكاری، یارانهها و خدمات نهادهایی مثل بهزیستی یا كمیته امداد وضعیت آنها را بیشتر از همیشه وخیم كرده است. البته لازم به ذكر است وزارت بهداشت كه «برای ایران، در بحث درمان نژاد و قومیت مطرح نیست و همان امكاناتی كه در درمان ویروس كرونا در اختیار شهروندان خود قرار میدهد، به صورت رایگان در خدمت اتباع خارجی به خصوص مهاجران افغانستانی میگذارد» كه البته اقدام بسیار امیدواركنندهای در رویكرد دولت نسبت به ارایه خدمات به مهاجران است.
با این حال ترسی در میان اتباعی كه در ایران شناسایی نشده، مدارك هویتی ندارند و حضور آنان قانونی نیست وجود دارد كه مراجعه به مراكز درمانی منجر به گرفتاری بیشتر و اخراج آنها شود.آنچه در این یادداشت آمد البته شاید تنها بخشی از دشواریهایی باشد كه مهاجران این روزها با آن دست و پنجه نرم میكنند.
گزارشهای متعددی از حضور و مشاركت مهاجران افغانستانی در مبارزه با كرونا در نشریات و شبكههای اجتماعی منتشر شده است؛ از كادرهای درمانی كه در خط مقدم این مبارزه قرار دارند تا آنهایی كه به ضدعفونی كردن خیابانها پرداختهاند.
گفتهای رایج وجود دارد كه میگوید ابتكارات بزرگ در دل بحرانها شكل میگیرند. بحران كرونا البته بحرانی با مقیاس بزرگ است كه تمام شهروندان این كره خاكی را درگیر خود كرده است، با این حال به نظر میرسد در این میان مهاجران بیش از سایرین نسبت به این ویروس به ظاهر دموكراتیك آسیبپذیرتر باشند.
آسیبی كه نه تنها مهاجران بلكه جامعه میزبان را نیز درگیر خود میكند. با این حال همین بحران میتواند فرصتی بزرگ برای بازنگری در سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجران تلقی شود؛ فرصتی كه میتواند یكبار برای همیشه مهاجران را به شهروندانی عادی بدل كند تا بتوانند از حقوق اولیه انسانی خود بهرهمند شوند. در ارتباط با مزایای این ابتكار بسیار گفته و نوشته شده و امروز و در دل این بحران مزیت آن بیشتر از همیشه روشن است.
با این حال این ابتكار در نهایت نیاز به یك اجماع سیاستی بزرگ و عزم و ارادهای قوی دارد كه پیششرط آن بدون شك آگاهی مسوولان امر از مزایا و پیامدهای این اقدام برای مهاجران و البته جامعه ایران است.
نظر شما