سلامت نیوز:چند روز پیش و در جریان بازگشایی مدارس در پانزدهم شهریور ماه، ابتدا وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد حضور دانشآموزان در مدرسه الزامی است، اما پس از واكنشها و مخالفتهای گسترده كارشناسان و والدین، محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزش و پرورش اعلام كرد: «با توجه به بررسیهای به عمل آمده تصمیم گرفتیم حضور دانشآموزان در مدارس الزامی نباشد.»
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،این تغییر تصمیم دولت انتقادات و حتی سرزنشهایی به دنبال داشت. پیشتر هم هنگام ورود ویروس كرونا به كشور وزیر بهداشت اعلام كرده بود: «تصمیم داریم با تشكیل سیصد هزار اكیپ بهداشتی و مراجعه خانه به خانه نسبت به شناسایی بیماران و بیماریابی اقدام كنیم.» آن تصمیم نیز با واكنشهای مخالف كارشناسان روبهرو و در نهایت منجر به تغییر تصمیم وزارت بهداشت شد.
موضوع این نوشتار بررسی اجمالی فرآیند تصمیمگیری است و پاسخ به این پرسش كه آیا «تغییر دادن تصمیم» نشانه ضعف مدیریتی است یا شجاعت و جسارت میخواهد؟ و اصولا چگونه تصمیمگیری كنیم كه مجبور به تغییر آن نباشیم یاخود را متعهد به اجرای تصمیمی نادرست نكنیم؟ همه ما مدام در حال تصمیمگیری برای زندگی شخصی خود هستیم، اما روی سخن با مدیران و به ویژه مدیرانی است كه باید تصمیمات دشوار و پیچیده اتخاذ كنند.
در روانشناسی مفهومی داریم به نام «تعهد به تصمیم» و به این معنی است كه بعد از گرفتن تصمیم یك «پایبندی درونی» یا «تعهد به خود» برای اجرای آن در فرد ایجاد میشود، ما وقتی تصمیمی میگیریم یعنی خود را متعهد به انجام آن میدانیم.روانشناسان به افرادی كه دنبال موفقیت و رسیدن به اهداف خود هستند، توصیه میكنند كه حداقل آن تصمیم را با یك نفر دیگر در میان بگذارند و یك «پایبندی بیرونی» هم برای خود ایجاد كنند. در این صورت احتمال كمتری وجود دارد كه فرد از هدف خود دست بردارد.
نتیجه اینكه هرگاه تصمیمی اتخاذ و آن را اعلام كنیم، تغییر آن هم از جنبه روانشناختی و هم از جنبه جامعهشناختی دشوار میشود. عوامل زیادی در مقوله تصمیمگیری موثرند و به همین دلیل اندیشمندان زیادی در رشتههای علومشناختی و رفتاری، علوم اجتماعی، مغز و عصبشناسی، علوم ارتباطات (مانند هوش مصنوعی و سیستمهای حمایت از تصمیم یا SSDها)، علم مدیریت و... آن را مورد مطالعه قرار دادهاند و انواع مدلها و الگوها را برای تصمیمگیری پیشنهاد كردهاند.سبكهای مختلفی هم برای انواع متفاوت تصمیمها وجود دارد، از جمله سبك شهودی یا آنی كه بسیار مورد علاقه مدیران باسابقه و با تجربه بالاست.
اما آنچه مسلم است ما یك «بهترین مدل» برای انواع تصمیمگیریها نداریم و باید بر اساس موقعیت یكی از شیوهها را انتخاب كنیم. با این حال به نظر میرسد بهترین شیوه تصمیمگیری در شرایط دشوار و پیچیده كنونی به ویژه برای مدیران سطوح عالی كشور استفاده از مدل تصمیمگیری بر اساس «تفكر سیستمی» است. تفكر سیستمی یا نظاممند به مدیران این امكان را میدهد كه با درك و فهم بهتری از محیط و دگرگونیهای آن توانایی لازم را برای یافتن پاسخهای مناسب به پرسشهای مشكل به دست آورند.
هر زمان كه با مسیرهای اقدام و عمل مختلفی مواجه باشیم یا ناچار به انتخاب یكی از دو راهحل باشیم؛ مانند همین الزام یا عدم الزام حضور دانشآموزان در مدرسه؛ تصمیمگیری دشوار است. عدم اطمینان و ابهام در محیط هم- مانند همین روزگار كرونایی- بر دشواری تصمیمگیری میافزاید. برای هر تصمیم مهمی باید نظرات همه كارشناسان، متخصصان و صاحبنظران را جمعآوری و به عنوان درونداد در نظر گرفت، سپس با بررسی و تبادل نظر به پردازش این اطلاعات اقدام كرده و در نهایت منجر به برونداد یا اتخاذ تصمیم كرد.
تصمیمی كه به این ترتیب اتخاذ میشود، قادر است افكار عمومی را اقناع كند. بهترین مثال برای این شیوه همین موضوع الزام دانشآموزان برای حضور در مدرسه است. آیا تمامی پیامدها و هزینههای ایجاد شده بررسی شده بود؟ این كار چه سودمندی داشت و زیانهای آن چه بود؟ آیا تعریفی از «اجتماعی شدن» كه اكثر صاحبنظران با آن موافق باشند در دسترس بود؟
چه فرقی بین اجتماعی شدن و «جامعهپذیری» وجود دارد؟ آیا اجتماعی شدن فقط در مدرسه صورت میگیرد؟ آیا فرصت جامعهپذیری از دست میرفت؟ سلامتی مهم است یا اجتماعی شدن؟ آیا خلق و خوی كودكان با خانهنشینی افسرده میشود؟ چه راههای دیگری غیر از حضور در مدرسه برای ایجاد نشاط در كودكان وجود دارد؟ آیا همه دانشآموزان امكان استفاده از فضای مجازی را دارند؟ آیا هزینه توسعه فضای مجازی بیشتر است یا هزینههای درمان كودكان؟ آیا شرایط آب و هوایی كشور در همه جا یكسان است؟
وسایل سرمایشی و گرمایشی چه تاثیری در گسترش بیماری دارند؟ آیا از معلمان نظرسنجی صورت گرفته بود؟ از والدین چطور؟ آیا آماری از نحوه تردد دانشآموزان در سطح كشور و به تفكیك داریم؟ چقدر دادهها دقیق و قابل استناد هستند؟ و دهها سوال مشابه دیگر. چنانچه پاسخ همه این پرسشها با تجزیه و تحلیلهای دقیق و بر اساس دادههای درست به دست آمده بود، قطعا میتوانست تصمیم الزام دانشآموزان به حضور در مدرسه را قابل دفاع كند و دغدغههای والدین و نگرانیهای كارشناسان را پاسخ بدهد تا والدین با رضایت فرزندان خود را به مدرسه بفرستند.پس از گذشت چندین ماه از ورود كرونا به كشور دیگر نباید «تصمیمات برنامهریزی نشده» اتخاذ شود.
اگرچه هنوز ابهامات زیادی در مورد این ویروس وجود دارد از جمله اینكه داروی خاص خود را ندارد و هنوز ساخت واكسن به مرحله تولید و استفاده نرسیده، اما اطلاعات خوب و زیادی هم به دست آمده؛ مانند سه راه عمده پیشگیری از ابتلا كه استفاده از ماسك، شستوشوی مرتب دستها و فاصلهگذاری اجتماعی است . گروههای در معرض خطر بالا مانند سالمندان و بیماران زمینهای شناسایی شدهاند و چندین دارو برای كمك و درمانهای حمایتی به كار گرفته میشوند.
در حال حاضر میدانیم كه دستكم تا شش ماه دیگر این بیماری همراه ماست و پاییز و زمستان نگرانكنندهای پیشرو داریم. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی زیادی دارد كه بسیاری از آنها هنوز ناشناختهاند، حتی پیامدهای روانی آن هم، آن طور كه باید و شاید شناخته شده نیستند. در چنین شرایطی هر اندازه كه ممكن باشد باید به جمعآوری اطلاعات پرداخته شود و دانش خود را افزایش دهیم. همیشه امكان تغییر تصمیم وجود ندارد، ممكن است با مدیرانی سروكار نداشته باشیم كه شجاعت تغییر تصمیم خود یا اعتراف به اشتباه و عذرخواهی را داشته باشند.گاهی ممكن است تبعات یك تصمیم مدتها بعد خود را نشان دهد و جبرانناپذیر شود.
«تعهد به تصمیم» عامل نیرومندی است. مثال بازگشایی مدارس مربوط به گذشته است، از این پس باید به فكر آینده بود، آیندهای كه دستكم تا شش ماه دیگر ویروس كرونا همراه ماست و تمام جنبههای زندگی را تحت تاثیر خود قرار داده. پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی داشته كه بسیاری از آنها هنوز ناشناختهاند. حتی پیامدهای روانی این شیوع و ابتلا نیز مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفته. پس از گذشت چندین ماه از شیوع كرونا دیگر تصمیمگیریهای «برنامهریزی نشده» پذیرفتنی نیستند.
مدیران باید از سبك تصمیمگیری «شهودی» و «آنی» به سمت شیوه تصمیمگیری مبتنی بر تفكر سیستماتیك بروند. در شرایط پیشرو هر اندازه كه امكان داشته باشد باید اطلاعات مورد نیاز جمعآوری و به دانش خود اضافه كرد. باید نظرات كارشناسان و صاحبنظران ایران و جهان را اخذ و از آن بهرهبرداری كرد و به شكلی مستمر از افكار عمومی و نبض جامعه مطلع بود.
نهتنها «تعهد به تصمیم» عامل نیرومندی است كه تغییر تصمیم را مشكل میكند، بلكه همیشه امكان تغییر تصمیم وجود ندارد. ممكن است با مدیرانی سروكار داشته باشیم كه شجاعت تغییر تصمیم خود را ندارند، ممكن است پیامدها و نتایج یك تصمیم مدتها بعد خود را نشان دهد، زمانی كه زیانها و خسارتهای غیرقابل جبرانی به جا مانده باشد. روانشناس سازمانی
نظر شما