سلامت نیوز:یكشنبه، 23 آذر، ساعت 11 صبح، خط لوله نفت در حد فاصل میان دو منطقه سرخون و گندمكار در شهرستان اردل، استان چهارمحالوبختیاری شكست و نفتهای جاری شده در مسیر رودخانه سرخون آتش گرفتند. تلمبهخانه روستای گندمكار محل اصلی شكستگی لوله بود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ، با شروع آتشسوزی دود غلیظ و سیاهی بر فراز شهر سرخون بالا رفت، تعدادی از اهالی سرخون را مسموم و راهی بیمارستان و تعدادی از خانهها را دودزده كرد. اما حادثه اصلی در پاییندست این تلمبهخانه پیش از این رخ داده بود، حادثه اصلی نه آتشسوزی و شكستن خط لوله انتقال نفت مارون به اصفهان، در 500 متری شهر سرخون بلكه جاری شدن نفت در اراضی پاییندست این تلمبهخانه و نفوذ نفت به زیر زمینهای شهر و روستاهای اطراف آن بود، تكرار همان حادثهای كه در سال 1377 با انجام آزمایش توسط شركت نفت سپاهان تایید شده بود:
آلودگی آبهای زیرزمینی و خاك به نفتهای نشتی از خط انتقال لوله. پیش از آتشسوزی هفته گذشته، سرخون چهار بار دیگر شاهد شكستگی لولههای انتقال نفت بود كه در آخرین شكستگی لوله نفت در آذر 1395، به گفته مدیركل محیطزیست چهارمحالوبختیاری، خسارت 3 میلیارد و 200 میلیون تومانی برای خاك و خسارت 5 میلیارد تومانی برای آبزیان سرخون باقی گذاشته بود.
تخلیه 950 كامیون خاك آلوده از این منطقه و تخلیه یك میلیون و 563 هزار لیتر نفت در این منطقه نیز نتوانست آب و خاك سرخون را نجات دهد و حالا پس از گذشت چهار سال، قصه سوختن درختها و فوران آلودگی در سه راهی سرخون برای چهارمینبار تكرار میشود و جبرانناپذیرترین آسیبهایش را برای كشاورزان، دامداران و مردم این منطقه به جای میگذارد، گرچه هنوز برآوردی دقیق از میزان خسارتهای وارد بر آب و خاك این منطقه صورت نگرفته و بارش باران تخلیه لكههای نفتی را از منطقه كند و دشوار كرده است، اما روایت «مرادعلی» و «احمدرضا» دو كشاورز اهل سرخون نشان میدهد كه این آسیبها چندان تفاوتی با شكستگیهای قبلی آشكار و نهان ندارند، آنچه قربانی همیشگی سرخون است، خاك است و آب، یكبار حجم گسترده آتشسوزی نگاهها را معطوف سرریز نفت در سرخون میكند و بارهای دیگر، نفت از میان پوسیدگی لولههای سالخورده به آرامی وارد خاك میشود و هر آنچه سر خود دارد، میپوساند و خشك میكند.
زیستن روی بمب
درختان سوختند، حتی آنها كه داخل حیاط خانهها در امتداد مسیر رودخانه فصلی سرخون بودند، رد نفت هنوز كنار سنگهای مسیر رودخانه باقی مانده است، روی شیشهها، دود غلیظ سیاه تا پشت كمدها و رفهای اتاقها نفوذ كرده است، سردرد بوی سوختن نفت هم كه تمام شده باشد، هنوز هستند افرادی كه از شدت احساس خستگی، سرگیجه و حالت تهوع راهی دواخانههای شهركرد میشوند. «مرادعلی»، برنجكار است و اهل سرخون، میگوید كه تازه چند ساعتی است كه سردرد او را رها كرده است، دو روز پس از اینكه باقیماندههای نفتی داخل مسیر رودخانه فصلی خشك دوباره آتشگرفتند.
پنجشنبه شب آخرین آتشسوزی بود، پس از آن دیگر نفتهای آوار شده روی زمین نسوختند، یك روز بعد، مكندههای شركت نفت آمدند و حجم غلیظ نفت را از كنار رودخانه بردند، لكههای سیاه اما همچنان سرجایشان باقی هستند. «میگویند رانش زمین هست، میگوییم لولهها فرسوده و پوسیده شدهاند، زمین ثابت هم بماند باز خاك این لولهها را میخورد، شاید نفتش روی زمین نیاید و نسوزد، اما اثر آن نفت را در برنجهایمان میبینیم، در گاو و گوسفندهایمان كه تلف میشوند و میمیرند، بدون اینكه آتش گرفته باشند.»
آقامراد میگوید كه اگر رودخانه فصلی آب داشت، شاید نفت به خاك نمیرسید، اما لوله كه تركید، از همان محل تلمبهخانه داخل بستر رودخانه شد و تا ابتدای شهر سرخون نیز آمد، محلیها با كلنگ و بیل داخل جوب بزرگ ریختند، خاك ریختند كه نفت به شهر نرسد، اما رودخانه خشك بود و نفت بالاخره راهی را برای نفوذ به زیرزمین پیدا كرد، حالا مزه آب خوردن بسیار اندك بوی نفت میدهد، آنهم آبی كه از سرچشمه دیگری تهیه میشود تا با سرچشمه سرخون اختلاط نداشته باشد. «ما روی بمب زندگی میكنیم.هر لحظه ممكن است این لولهها خرد شوند و نفت زیر زمین راه بیفتد و با یك جرقه، همهچیز بسوزد و تمام شود.» نه آقا مراد و نه دیگر سرخونیها دل خوشی از این لولههای سالخورده و فرسوده ندارند، آنها به همزیستی كنار این لولهها حتی عادت نكردهاند، چهار بار تجربه تركیدن لوله طی چهار دهه گذشته شاهدی است برای آنها كه این حادثه باز هم ادامه خواهد داشت، آن زمان كه «سروصداها» بخوابند، دوباره سرخونیها میمانند و لولههای نفتی كه ذرهذره درون خاك میپوسند و از بین میروند.
آقامراد برنج میكارد اما فقط برای مصرف خود و خانوادهاش، كسی خریدار برنج آقامرادنیست، میگویند برنج سرخون خوردن ندارد، خون را مسموم میكند، همانطور كه خون ماده گاو آقامراد را مسموم كرد و او را سرزا برد. حالا كه بلوطها و بنهها و انجیرها سوختهاند، آقامراد از خشكشدن زمینهای خود و دیگر كشاورزان میگوید، این خسارت پنهانی است كه در برآوردهای این حادثه هرگز لحاظ نخواهد شد، ماهیهایی كه تلف میشوند و محصولاتی كه جان رشد كردن ندارند و زمینهایی كه به گفته او، از هر نشت نفت تا 30 سال پس از آن، قابلیت تولید محصول كشاورزی سالم را ندارند، آقامراد شنیده است كه دولتیها میگویند اگر قرار بر فروش محصولات كشاورزی این منطقه باشد، باید یكجا خاك را جابهجا كنند، او با چشمهای خود دیده است كه خاك سرخون حالا خاك سرطان است.
سرچشمه آبنفتی در سرخون
تلمبهخانه سرخون حد فاصل آلودگی است، روستای گندمكار بالادست تلمبه و لولههای نفتی است و سرخون پاییندست آن، تفاوت میان این دو خط مرزی را نشت نفت به درون خاك و آب تعیین میكند. این را «احمدرضا» میگوید، كشاورز 45 ساله اهل روستای گندمكاران كه باغ و زمینهای كشاورزیاش از نفت به دور ماندهاند.
احمدرضا ساكن روستا نیست، زمین و باغ و خانهای در روستا دارد و گاهی به تنهایی به روستای زادگاه خود سر میزند. خود را یكی از هزاران مهاجری میداند كه طی سالهای گذشته، ناامید از هرز آب و خاك و هوا راهی شهرهای دیگر شدهاند، بیشتر شاید اصفهان، شاهینشهر، خمینیشهر و بوشهر. از آنها كه در دهه 60 شاهد اولین نشت لوله نفت بودند، یكی باقی مانده است و دو، سه تایی كشاورز دیگر در سرخون، باقی رفتهاند و نماندهاند.
از آن نخستینبار تاكنون، بسیاری بودند كه گوسفند و گاوهایشان، ماهیها و چشمهها و چاههایشان، ریه و سر و پوستشان را در همزیستی كنار خطوط نفت از دست دادند و اگر توانایی مالیاش را داشتند، زمین و زادگاه را به سمت شهر و دیار دیگری بدرود گفتند. احمدرضا از زمینهای فراخی میگوید كه با قیمتهای ناچیز از روستاییان خریداری شدند، «40 هكتار از بهترین اراضی گندمكار را اشغال كردند و لوله كشیدند اما در قبال آن هیچ خدماتی به روستاییان ارایه ندادند.»
سهم اهالی گندمكار و سرخون از شركتهای نفت و نیروگاههای سد كارون چهار نگهبانی و سرایداری بود، حتی اگر تحصیلكرده هم بودند، اشتغالزایی این شركتها برای مركزنشینان بود و سایه سنگین ابر سیاه آلودگی برای محلیها. احمدرضا میگوید كه آخرین خرید زمینها برای توسعه خطوط لوله به سال 93 باز میگردد، زمانی كه دهها هكتار زمین به قیمت متری هزار و 950 تومان به شركتیها فروخته شدند، آن زمینها در سال 56 مجوز زیتونكاری داشتند و قرار بر این بود كه آن مرتع وسیع، باغ آباد زیتون باشد.
حالا چطور؟ «زمینهایشان را به قیمت ناچیز خریدند و مردم منطقه را درنظر نیاوردند، مردم ناامید شدند، نه زورشان میرسید، نه دستشان به جایی میرسید و نه كسی را داشتند كه صدایشان را انعكاس بدهد، خوشبخت آنهایی بودند كه توانایی رفتن را داشتند.» نفت باید آنقدر از لولهها بیرون بریزد، آنقدر باید انفجار شدید و دود آن غلیظ باشد تا بار دیگر نام منطقهای گمشده به نام سرخون به گوش برسد، سرخون، منطقهای كه سرحد سرریز مرگ سیاه در خون ماهیهای و رگهای گیاهان و خاك است.
«خوردگی خاك اینجا بالاست، لولهها را هشت یا ده سال قبل از انقلاب كار گذشتند و هربار گفتند كه تعویض و ترمیم میكنیم اما نكردند، اینجا همیشه بوی نفت میدهد.» «آبنفتی» عنوانی است كه برای آب سرخون گذاشتهاند، جز آب خوردن، آب زیر زمین و روی زمین، آب كشاورزی و آب داخل محصولات كشاورزی و آب درون خون خودشان را هم «آبنفتی» میخوانند، آبی كه از تلمبهخانه به نفت آغشته میشود و از رودخانه سرخون تا پاییندست سرریز میشود، جایی كه حدود 13 هزار نفر در دهها روستا زندگی میكنند و نزدیك 30 كیلومتر آن سوتر، دریاچه سد كارون چهار به انتظار نشسته است.
«آبنفتی» دلیل شنیدهها از دهان این و آن است، شنیدههایی كه میگوید هوا و آب و خاك اینجا خود سرطان است، شنیدههایی كه میگویند اجازه توزیع محصولات كشاورزی این منطقه به مراكز استانها داده نمیشود، شنیدههایی كه میگویند در آستانه لولههای انتقال نفت، بهتر است محصولات «آبنفتی» به مصرف همان مردمی برسد كه تا فرق سر زیر آوار سرطان گم شدهاند. حتی روزهایی كه لوله نمیتركد و آتش نمیگیرد، آب سرچشمه سرخون، آبنفتی است.
هنوز برآوردی از خسارتها در دست نیست
«با بارش باران خاك آلوده شسته و بخشی از آن وارد رودخانهها و منابع آب زیرزمینی میشود.متاسفانه دفعات گذشته كه این اتفاق رخ داده بود آب چشمه سرخون تا مدتها آلوده بود.» نگرانی از آلودگی نفتی در سرخون در گفتههای علی مریدی، مدیر كل دفتر حفاظت و مدیریت زیستمحیطی آب و خاك سازمان حفاظت محیطزیست به چشم میخورد. او در گفتوگو با ایسنا، از دو ابلاغیه خبر میدهد كه از سوی سازمان حفاظت محیطزیست به شركت نفت در پی حادثه سرخون ابلاغ شدهاند. این دو ابلاغیه شركت نفت را موظف به پاكسازی محدوده آلوده شده و در درجه دوم، در نظر گرفتن بودجهای برای پیشگیری از تكرار حوادث مشابه میكنند.
«ابعاد بزرگ فاجعه» در این حادثه به گفته مریدی، فرسودگیهایی از مسیر انتقال نفت است كه به چشم نمیآیند و آلودگیهای نفتی را به تدریج به عمق آب و خاك هدایت میكنند. نگرانی مریدی مبنی بر نفوذ نفت به داخل خاك با باران روز شنبه در منطقه به حقیقت پیوست، به گفته شهرام احمدی، مدیر كل محیطزیست چهارمحالوبختیاری به ایسنا، تا قبل از آغاز بارندگی دو روز گذشته حجمی از خاك آلوده از منطقه جابهجا شد، اما نفت به لایههای زیرین نفوذ كرده است و امكان جابهجایی تمام خاكهای آلوده وجود ندارد.
او پیش از این به حجم قابلتوجه نفت خام وارد شده بر منطقه اشاره كرده و گفته بود كه «این حادثه آسیب جدی به منابع آب و خاك منطقه وارد خواهد كرد.» به گفته عطاالله ابراهیم، رییس سازمان جهاد كشاورزی چهارمحالوبختیاری در گفتوگو با ایرنا، هنوز ارزیابی دقیقی از میزان خسارت صورت نگرفته است و با توجه به نفوذ نفت در خاك، اراضی و آب كشاورزی و اثرگذاری آن در بخش دام، زنبورعسل و شیلات، برآورد خسارت به زمان زیادی نیاز دارد. خسارتهایی كه خصوصا در كشت گندم و جو پاییزه كشاورزان خود را نمایان خواهد كرد.
حال سرخون آرام است، آتش فرونشسته است و شركت نفتیها با مكندههایشان سراغ نفت سرریز شده آمدهاند، آنچه اما از دست رفته است، خاكی است كه آنجا كنار لولهها، نفت میخورد و كنار مردمی كه هنوز در حوالی دو شركت بزرگ نفت و سد كارون چهار زندگی میكنند، سهم خود را میگیرد. در سه راهی سرخون سهم ماهیها، درختان، مردم و خاك و آب و هوا از لولههای نفت، خشكی است و پوسیدگی.
احمدرضا از زمینهای فراخی میگوید كه با قیمتهای ناچیز از روستاییان خریداری شدند، «40 هكتار از بهترین اراضی گندمكار را اشغال كردند و لوله كشیدند اما در قبال آن هیچ خدماتی به روستاییان ارایه ندادند.» سهم اهالی گندمكار و سرخون از شركتهای نفت و نیروگاههای سد كارون چهار نگهبانی و سرایداری بود، حتی اگر تحصیلكرده هم بودند، اشتغالزایی این شركتها برای مركزنشینان بود و سایه سنگین ابر سیاه آلودگی برای محلیها. حالا مزه آب خوردن بسیار اندك بوی نفت میدهد، آنهم آبی كه از سرچشمه دیگری تهیه میشود تا با سرچشمه سرخون اختلاط نداشته باشد. «ما روی بمب زندگی میكنیم. هر لحظه ممكن است این لولهها خرد شوند و نفت زیر زمین راه بیفتد و با یك جرقه، همهچیز بسوزد و تمام شود.»
نظر شما