كرونا همه‌چیز را معطوف به خود كرد، در یك سالی كه گذشت انگار این بیماری همه‌گیری طاقت نداشت در مورد چیزی و موضوعی غیر از آثار و تبعاتش حرف زده شود.

درس‌هایی یک سال پس از همه‌گیری كرونا

سلامت نیوز:كرونا همه‌چیز را معطوف به خود كرد، در یك سالی كه گذشت انگار این بیماری همه‌گیری طاقت نداشت در مورد چیزی و موضوعی غیر از آثار و تبعاتش حرف زده شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ، در حوزه‌های بسیار از سلامت و درمان گرفته تا اقتصاد و اجتماع و فرهنگ و هنر همه متوجه عواقب بیماری بود. در ماه‌های گذشته روانپزشكان و روانشناسان و متخصصان سلامت روان به صورت ویژه مشغول مطالعه و مشاهده و آگاهی رسانی بوده‌اند؛ چرا كه خود بیماری و شرایطی كه بر دنیا حاكم كرد را می‌توان یكی از جدی‌ترین چالش‌هایی دانست كه بر سر راه سلامت روان در دنیای معاصر ما قرار گرفت. از قرنطینه و خانه‌نشینی‌های مداوم گرفته تا تنها شدن آدم‌ها در سوگ موضوعاتی بودند كه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تجربه كردند.

در این میان انگ زدن به مبتلایان كرونا و خانواده‌های‌شان یكی از نخستین چالش‌هایی بود كه در هفته‌ها و ماه‌های اول شیوع سر راه موضوع سلامت روان قرار گرفت، موضوعی كه می‌تواند (به دلیل سوق دادن آدم‌ها به پنهان كاری) تبعات بسیار جدی سلامت داشته باشد. در روزهایی كه دنیا همچنان پس از یك سال با همه‌گیری دست و پنجه نرم می‌كند، دهمین همایش علمی سلامت روان و رسانه هم امسال نگاهش را به صورت ویژه متوجه كرونا كرده بود و بحث‌هایش را با محوریت «انگ و چالش‌های روانی- اجتماعی در گذر از بحران كرونا» مطرح كرد.

مریم رسولیان، روانپزشك و عضو هیات مدیره انجمن علمی روانپزشكان ایران و از سخنرانان این همایش در گفت‌وگویی با «اعتماد» در مورد موضوع انگ از ابتدا تا كنونِ همه‌گیری پاسخ داده و اشاره‌هایی به موضوع تلاش برای سواد سلامت جامعه كرده است.
 
همایش سلامت روان و رسانه امسال به موضوع انگ و چالش‌های روانی- اجتماعی در گذر از بحران كرونا اختصاص داشت. این موضوع انگ‌زنی به خصوص در مورد مبتلایان و خانواده‌های آنان در ماه‌های اول شیوع بیماری خیلی پررنگ بود اما با گذشت زمان به نظر می‌رسد شاید دیگر آنقدر پررنگ نباشد. به نظر شما در این مدت انگ هنوز از مشكلات دارای اولویت در كروناست؟


به میزانی كه امری خطرناك و ناشناخته‌ باشد، ترس و ابهام در مورد آن بیشتر است و هر قدر این ترس بیشتر باشد انگ بیشتری هم به همراه دارد. وقتی علل و زمینه خطر بیشتر شناخته شود، زمینه كنترل آن هم به دست آمده و خطر كاهش می‌یابد و به تبع آن هم انگ‌ها كمتر می‌شود، اما از بین نمی‌رود. بخش زیادی از بحث چالش‌های روانی و اجتماعی كرونا مربوط به تغییر سبك زندگی است. این تغییر سبب می‌شود تا افراد مختلف در سازگاری با سبك جدید واكنش‌های متفاوتی نشان دهند. برخی خیلی خوب سازگار می‌شوند؛ سرگرمی‌ها و برنامه‌های خودشان را تعریف می‌كنند.

برخی به‌شدت احساس ناامنی و ترس می‌كنند و واكنش‌های پر استرس دارند. اما اصولا سبك زندگی تغییر اساسی كرده و تجربه‌هایی كه در مورد دوركاری و ارتباطات مجازی پیش آمده این فضا را به وجود آورده كه شاید زندگی همواره به همین شكل ادامه پیدا كند. فكر ادامه زندگی با این سیستم چیزی است كه بسیاری از آدم‌ها را می‌ترساند و خیلی از كسب‌وكارها را مختل می‌كند و همه اینها باعث می‌شود كه آدم‌ها بترسند و ابعاد دیگر این تغییر را نبینند. نوع عروسی‌ها، عزاداری‌ها، تولد بچه‌ها و غیره تغییر كرده و رفت و آمدها كم شده. جالب اینجاست كه با وجود محدودیت رفت و آمدها و خلئی كه در زندگی‌ها ایجاد شده، افراد با این شرایط خود را سازگار كرده‌اند.


از چه نظر؟
افراد با وجود محدودیت رفت وآمد كمتر به هم تلفن می‌زنند. یعنی به‌رغم تغییرات عمده‌ای‌كه در رفت و آمدها رخ داده است و ابراز دلتنگی‌ها اما از دیگر سو ارتباطات مجازی و تلفنی محدودی برقرار می‌شود. به صورت مشخص در سوگواری‌ها به یك تلفن ختم می‌شود و تمام. در صورتی كه اگر شرایط دیدار حضوری امكان‌پذیر بود شاید تا روز هفتم هم هر روز به آن خانواده سر می‌زدند.

اما الان حتی به همان میزان هم تلفن نمی‌زنند و تماس نمی‌گیرند. انگار روابط اجتماعی یك قیدی برای آدم‌ها شده بود كه حالا آن قید برداشته شده و مثلا دیگر انتظار نمی‌رود كه در مراسم عزا حاضر شوند اما تماس‌های دیگر را هم به تبع آن كم می‌كنند. اینكه در آینده این تغییرات چه تبعاتی داشته باشد خیلی قابل پیش‌بینی نیست اما آنچه روشن است، این است كه به نظر می‌آید یك خانه تكانی در آداب و رسوم اضافه اجتماعی رخ می‌دهد. مثلا كسی كه می‌خواست برای بچه‌اش عروسی بگیرد باید مثلا 200 یا 300 مهمان دعوت می‌كرد حتی اگر پولش را نداشت.

حالا اینها خود به خود حل شد. اینكه آیا بعد از كرونا آدم‌ها دوباره به این رفتارها بازگردند را مطمئن نیستم اما نكته بعدی كه در این راستا وجود دارد، این است كه آدم‌ها نیاز به افزایش آگاهی دارند، باید بدانند كه چه اتفاقی دارد می‌افتد. با توجه به اینكه رفت و آمدها كم شده و كارهای اینترنتی افزایش پیدا كرده، فرصت بسیار مناسبی است كه جایگزین‌ها با محتوای مناسب و مثبت تولید شود و امیدواریم كه در آینده شاهد افزایش سواد سلامت جامعه باشیم.


مساله‌ای به عنوان عوامل اجتماعی موثر در سلامت وجود دارد كه نشان داده است 70 درصد عوامل موثر بر سلامت خارج از كنترل نظام بهداشت و درمان هستند؛ موضوعاتی مانند آلودگی هوا، سلامت رانندگی و جاده و ماشین مناسب یا فقر عوامل موثر در سلامت هستند و هیچ كدام ارتباط مستقیمی با بخش بهداشت و درمان ندارند. عوامل فردی مانند ورزش و عدم استعمال دخانیات و سلامت غذایی بر سلامت فرد اثر دارد اما تاثیر عوامل اجتماعی بر سلامت كل جامعه بزرگ‌تر است.

یكی از موثرترین عوامل اجتماعی سلامت میزان سواد سلامت مردم است به این معنا كه وقتی افراد جامعه اطلاعات داشته باشند، بیماری‌ها را بشناسند، نشانه‌ها را زود تشخیص دهند و به موقع اقدام كنند، می‌توانند زودتر به رفع مشكل بپردازند. یكی از موضوعاتی كه این همایش و به‌طور عام رسانه‌ها بر عهده دارند، تلاش در جهت افزایش سواد سلامت جامعه است. محور اصلی همایش موضوع انگ بود كه كاهش آن ارتباط زیادی با سواد سلامت دارد .


در حال حاضر فكر می‌كنید در حوزه انگ بیماری، مهم‌ترین محوری كه هنوز در ارتباط با درگیری با كرونا وجود دارد، چیست؟
به نظر هرچه زمان گذشته موضوع انگ كرونایی كمرنگ‌تر شده، اما هنوز وجود دارد. عوامل متعددی در پنهان كردن بیماری نقش دارد كه بعضی از آنها مستقیما به دلیل بار منفی بیماری نیست و به دلیل عواقب اجتماعی بیماری است. به عنوان مثال بیماری سبب می‌شود كه شخص مجبور شود دو هفته سر كار نرود و حقوق نگیرد پس ترجیح می‌دهد به كسی نگویدكه مبتلا به كرونا شده است.

معنی دیگری كه گاهی از ابتلا به كرونا برداشت می‌شود، این است كه فرد رعایت اصول بهداشتی را نداشته است و به دلیل بی‌توجهی گرفتار شده و به همین دلیل دیگران قضاوت منفی كرده و معاشرت با او نكنند. انگ است كه سبب می‌شود تا مردم بیماری را پنهان كنند یا برای درمانش اقدام نكنند. اتفاقی كه دقیقا در بیماری‌های روانپزشكی به‌شدت شاهدش هستیم.

می‌گوید من روانی نیستم پس دارو نمی‌خورم. حالا این «روانی بودن» شامل افسردگی، اضطراب، وسواس و همه اینها می‌شود. در كرونا هم همین اتفاق رخ می‌دهد؛ معالجه نمی‌كنند تا از عواقب بیماری دور باشند. در صورتی كه این تفكر ابتدایی و خام است. این ترس از انگ است و نهایتا منجر به این می‌شود كه انسان از خودش غفلت كند، درمان نكند و عوارض بیماری، چه در مورد بیماری كرونا و چه مشكلات روانپزشكی، بیشتر شوند. خطای ذهن در اینجا این است كه فكر می‌كند اگر دارو بخورد مستندی بر بیمار بودن دارد و اگر دارو نخورد پس بیمار نیست و انگ این‌گونه خطاها را تقویت می‌كند.


به بحث افزایش آگاهی اشاره كردید، آیا به عنوان مثال بحث‌های گسترده‌ای كه در همایش مطرح شد صرفا حكم طرح موضوع را دارند یا جایی هم در نظام سلامت و تصمیم‌گیری‌های حاكمیتی پیدا می‌كنند؟نتایج بحث‌هایی كه می‌شود روی سیاستگذاری‌ها اثر می‌گذارند یا فقط همان جنبه آگاهی بخشی را دارند؟

موضوعات آگاهی بخشی بر این مبنا هستند كه وقتی یك موضوعی تبدیل به گفتمان جامعه شود روی سیاستگذاری هم اثر خواهد‌گذاشت. طبیعتا از یك همایش نمی‌توان انتظار داشت كه در كوتاه‌مدت بر سیاستگذاری‌ها اثر گذارد، اما به میزانی كه سلامت سواد جامعه افزایش پیدا كند و موضوعات همایش تبدیل به حساسیت و موضوع مورد اهمیت برای جامعه شود، به همان میزان احتمال اثر بر سیاستگذاری دارد.

بخشی از مردم همین جامعه از سیاستگذاران هستند. هر كسی در مورد حرفه خودش ممكن است سواد داشته باشد اما به عنوان مثال در زمینه روانپزشكی، یك پزشك متخصص هم مثل یك فرد است، یا من روانپزشك در حوزه چشم‌پزشكی اطلاعاتم خیلی بیشتر از سطح متوسط سواد جامعه نیست. گرایش به تخصص‌های متعدد باعث شده كه این اتفاق بیفتد.

اما برخی مسائل مثل مسائل حوزه سلامت روان، اصول حكمرانی خوب برای كنترل همه‌گیری باید آنقدر تكرار و در مورد آن صحبت شود تا به عنوان یك اصل قابل قبول برای اكثریت درآمده و به برنامه‌ریزان و سیاستگذاران نیز جهت دهد و مطمئن باشید اگر این مسائل تبدیل به گفتمان جامعه شود روی ذهن سیاستگذاران اثر خواهد گذاشت، چون به هر حال مدیر هم از همین جامعه برخاسته است.


یكی از اتفاقاتی كه در این یك سال افتاد این بود كه تقریبا اغلب امكانات و تمركز نظام سلامت به سمت كرونا رفت. قبل از آن هم البته مشكلات سلامت روان هم در اولویت‌های چندم سلامت بودند، حالا در این مدت كرونا چقدر به موضوع سلامت روان و روندهای درمان صدمه زده؟


واقعیت این است كه كرونا بر ارایه تمامی خدمات پزشكی اثر گذاشته است. در بخش بالینی مراجعه به بیمارستان‌ها كاهش پیدا كرد. مراجعه به مطب‌ها كاهش پیدا كرد و این یعنی مردم كمتر در جست‌وجوی درمان خودشان برآمدند. در تمام زمینه‌های پزشكی این اثر بوده اما مساله‌ای كه در این مدت شاهدش بودیم، این است كه توجه مسوولان به موضوع سلامت روان بیشتر شده.

این توجه فعلا توجه افكار است و هنوز چندان به برنامه‌ریزی تبدیل نشده. منظور از برنامه‌ریزی این است كه از سطح صحبت و گفت‌وگو به سطح عملیاتی و برنامه‌ریزی مانند تامین بودجه و برنامه‌های مصوب نرسیده است. اما در سخنرانی‌های مختلف از وزیر تا نماینده مجلس گرفته می‌بینید كه بحث سلامت روان به یك گفتمان عمومی جامعه تبدیل شده است.


فكر می‌كنید از آثار كرونا بوده؟
آگاهی به صورت كلی افزایش داشته. در دوران كرونا هم به خاطر موضوعاتی مانند تغییر سبك سوگواری، درگیری و استرس شدید كادر درمان و خانواده‌های‌شان و ... توجه به نقش سلامت روان در این ایام هم بیشتر شده است. اما این توجه تبدیل به برنامه‌ریزی و زیرساخت نشده است. اما همین توجه عمومی اتفاق مهمی است و امیدواریم كه زمینه فراهم شدن زیرساخت‌های سلامت روان در همه بخش‌ها به خصوص آموزش و پرورش هم فراهم شود.
 
رسولیان: افراد با وجود محدودیت رفت وآمد كمتر به هم تلفن می‌زنند. یعنی به‌رغم تغییرات عمده‌ای‌كه در رفت و آمدها رخ داده است و ابراز دلتنگی‌ها اما از دیگر سو ارتباطات مجازی و تلفنی محدودی برقرار می‌شود. به صورت مشخص در سوگواری‌ها به یك تلفن ختم می‌شود و تمام.

در صورتی كه اگر شرایط دیدار حضوری امكان‌پذیر بود شاید تا روز هفتم هم هر روز به آن خانواده سر می‌زدند. اما الان حتی به همان میزان هم تلفن نمی‌زنند و تماس نمی‌گیرند. انگار روابط اجتماعی یك قیدی برای آدم‌ها شده بود كه حالا آن قید برداشته شده و مثلا دیگر انتظار نمی‌رود كه در مراسم عزا حاضر شوند اما تماس‌های دیگر را هم به تبع آن كم می‌كنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha