بنا بر اعلام برخی از مسئولان و رسانه‌ها در طول ۱۰ روز گذشته، سه دستیار پزشکی (رزیدنت) در بیمارستان خودکشی کرده‌اند که دانش‌آموخته دانشگاه علوم پزشکی بودند.

فاجعه خودکشی سریالی رزیدنت‌ها

سلامت نیوز: بنا بر اعلام برخی از مسئولان و رسانه‌ها در طول ۱۰ روز گذشته، سه دستیار پزشکی (رزیدنت) در بیمارستان خودکشی کرده‌اند که دانش‌آموخته دانشگاه علوم پزشکی بودند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ،حسین کرمانپور، مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در ارتباط با مرگ آنها گفته است: «هنوز اطلاعات دقیقی تکمیل نشده و تحقیقات در خصوص این مرگ‌ها در دست بررسی است.احتمالا تا ظهر امروز (چهارشنبه) نتیجه نهایی اعلام خواهد شد.»‌ اما برخی دیگر از مسئولان ذیربط، علت مرگ این افراد را خستگی مفرط از کار بیش از اندازه، سرطان، ایست قلبی و مصرف مواد مخدر را دلیل این اتفاق می‌دانند، اما به اعتقاد بسیاری، دلیل این اتفاق هرچه که هست (خودکشی یا مرگ بر اثر کار زیاد) یک دلیل دارد و آن فشار روحی و جسمی بر روی کادر درمانی است که بیش از یکسال با شیوع کرونا و چهار موج سهمگین دست و پنجه نرم می‌کند و هربار به بهانه‌های مختلف مانند قراردادهای 89 روزه، عدم پرداخت مطالبات حداقلی، کارکردن در شیفت‌های پیاپی، دوری از خانواده و فرزند، کمبود شدید نیرو، هجوم مردم به بیمارستان‌ها و مرگ بیماران و... مشکلات روحی و جسمی آنها تشدید شده است.

در این میان دانشجویان، پزشکان و پرستاران نیز به این موضوع واکنش نشان دادند و با هشتگ‌های «خودکشی در دوران رزیدنتی»، «خودکشی دستیاران پزشکی» و «خودکشی رزیدنت پزشکی» در توئیتر، به گسترش افسردگی در بین کادر درمان و بی‌توجهی‌ به این قشر جامعه معترض شده‌اند. علی نیک‌جو، روانشناس از جمله کاربرانی بود که در حساب توئیتری‌اش نوشت: «خودکشی سریالی رزیدنت‌ها فاجعه‌ای دردناک است.

سرمایه‌های ملی این مملکت یا رفته‌اند یا در گوشه‌ای مچاله شده‌اند، یا با چنگ و دندان زندگی سخت‌تر از همیشه را تاب می‌آورند و یا چنین تراژیک به زندگی خود خاتمه می‌دهند. مرگ این روزها دیگر کسب و کار ما نیست، خود زندگی ما شده است. استیصال، استیصال.»

 نیروی کار ارزان و مهاجرت 

بی‌توجهی به سلامت روحی دانشجویان پزشکی و کادر درمان در کنار سوء استفاده از آنان به عنوان نیروی کار ارزان‌، فشار بسیار شدیدی بر آنها وارد می‌آورد.

در این بین حتی گفته می‌شود به دلیل فشار بالای روحی بر این دستیاران، بسیاری از آنان در نیمه راه از دریافت شماره نظام پزشکی انصراف می‌دهند و ادامه تحصیل و کار را رها و به مهاجرت می‌کنند. مرداد سال 98 و پیش از شیوع کرونا بود که رئیس سازمان نظام پزشکی اعلام کرد: «۴۵ هزار پزشک عمومی که پروانه کار نگرفته‌اند و این افراد یا بیکار هستند یا مهاجرت کرده‌اند.»

  در این بین برخی دیگر، دلیل مرگ این دستیاران پزشکی را استفاده از مواد مخدر می‌دانند که آن نیز به مشکلات روحی و روانی باز می‌گردد. روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در این مورد که آیا علت مرگ این افراد مصرف مواد مخدر بوده گفته است: «این مبحث تنها یک ادعا است که باید بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد. مصرف مواد مخدر از سوی بعضی رزیدنت‌ها مسبوق به سابقه است.ضمن اینکه آمار مصرف مواد مخدر در بین کادر درمان آنقدر بالا نیست که بگوییم این افراد که به شکل پشت سر هم جان باخته‌اند تحت‌ تاثیر مخدر بوده‌اند. باید بررسی دقیق و علمی و تخصصی صورت گیرد.»

 سندروم خستگی و ایست قلبی در خواب

 برای بررسی بیشتر این موضوع و دلایل آن، دبیرکل خانه پرستار می‌گوید:‌برخلاف اخباری که در رابطه با مرگ این افراد منتشر شده، آنها در چند هفته فوت نکرده‌اند و در چندماه گذشته این اتفاق رخ داده است.» محمد شریفی‌مقدم می‌افزاید:  پیش از شیوع کرونا، در کادر درمان، به‌ویژه در پرستاران سندرم خستگی ناشی از کار زیاد وجود داشت و اگر اشتباه نکنم در سال 95 ما بالای 10 مورد مرگ پرستاران را تجربه کردیم که که یکباره دچار مرگ ناگهانی می‌شدند. این سندرم «کاروشی» یا پدیده مرگ در اثر کار زیاد است.

در آن زمان رئیس سازمان آقای دارابی بودند و من قائم مقام ایشان بودم، پس از اعلام هشدار ما به وزارت بهداشت، آنها گفتند که سند بیاورید که این افراد سندرم کاروشی داشتند! اما پس از پنج سال آنچه که حالا شاهد آن هستیم این است که تعداد مرگ ناگهانی در سال گذشته کم نبوده و این روال هر روز افزایش پیدا می‌کند.مرگ جوان بیست ساله که هیچگونه زمینه قبلی ندارد، چه دلیلی دارد؟ امروز آن را به کرونا ربط می دهند، ولی آن جوان رزیدنت رفته بخوابد و دیگر بیدار نشده و از این موارد چندین بار رخ داده است.

وی در ادامه می‌افزاید: مواجهه مکرر با مریض‌های بدحال و افرادی که به هر شکلی با مشکلات درد و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند و اگر یک دکمه در دستگاه آی سی یو یا یک دارو را دیر یا زود به او بدهید، تعهد شدید و تنش کار بالا ایجاد می کند. بحث دیگر کمبود کادر پرستاری است، ما در دنیا جزو کشور های عقب افتاده در این زمینه هستیم و این سختی کار را بیشتر می‌کند. آقای نمکی می‌گویند ما در دنیا از نظر بعضی چیزها متفاوت هستیم که یکی از تفاوت‌ها همین است! کار زیاد، خستگی مفرط جسمانی با خود می آورد و خستگی زیاد باعث مرگ و افسردگی می‌شود.

  نیروی کار ارزان و استعمار رزیدنت‌ها

شریفی مقدم معتقد است، وقتی دستمزد پرستاران و رزیدنت‌ها پایین است، آنها مجبورند در کنار خستگی از کار زیاد شغل دیگر هم داشته باشند و در ادامه خاطرنشان می‌کند: مشکلات رزیدنت‌ها از پرستاران بیشتر است، آنها باید بیشتر مهارت بیاموزند است و یک رزیدنت جراحی باید در کنار جراح (متخصص) بایستد و تجربه کسب کند. متاسفانه حرف‌های این گروه، منعکس نمی‌شود چون آنها ابزار کار برای درآمد و گذران امورات اساتید پزشکی هستند.

در دهه 70 وزارت بهداری را به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تغییر دادند و آموزش و سنجش را گرفتند، به این علت که رزیدنت زیر دست دکتری باشد که در بخش جراحی می‌کند، علت مرگ رزیدنت‌ها را در اینجا باید جست‌وجو کنید. من به یاد دارم که در اوایل کارم در سال 65، رزیدنت‌ها در سال اول درمانگاه بودند از سال دوم وارد اتاق عمل می‌شدند، در سال سه قبل از عمل بدن را باز می‌کرد و بعد از عمل می‌دوخت و در سال چهار جراح باید از او کمک می‌گرفت و عمل های کوچک را انجام می‌داد تا کم کم جراحی‌های بزرگ را بر عهده می‌گرفت، با این شیوه جدید رفته رفته اساتید کار در بیمارستان‌های دولتی را رها کردند و کار بر گردن رزیدنت‌ها افتاد.

من پرونده رزیدنتی که سال گذشته فوت کرده بود را بررسی می‌کردم او 20 کشیک در ماه داشت، یعنی بیست شبانه روز در ماه کار می‌کرد، این یعنی فشار سنگین کار روی رزیدنت‌ها که بدون حضور جراح و استاد هستند.دبیرکل خانه پرستار با اشاره به اینکه شب‌ها در بیمارستان‌های پایتخت اساتید حضور ندارند و فقط رزیدنت ها هستند در حالی‌که در هیچ کجای دنیا رزیدنت حق عمل ندارد ولی اینجا اساتید کار را رها کرده‌اند و فشار کار رزیدنت‌ها زیاد است و باید پاسخگو باشند. در چنین وضعیتی وقتی مریض می‌میرد، رزیدنت با او می‌میرد.

وقاحت را به اینجا رسانده‌اند که در سال‌های گذشته وزارت بهداشت دستور‌العملی داد که به طور مثال دکتری که اسمش در کشیک 24 ساعته بیمارستان سینا است و 4 رزیدنت سال اول و دوم و سوم چهارم هم وجود دارد؛ هر چه مریض ببینند و آزمایش بنویسند تعرفه‌اش به جیب پزشکی می‌رود که در خانه‌اش خوابیده و خبر ندارد چند بیمار آمده و چه اقداماتی انجام شده است.آن استاد که باید در کنار رزیدنت‌ها باشد در بیمارستان خصوصی عمل می‌کند یا در بیشتر مواقع در خارج از کشور است و فقط اینجا «درآمدش» کنتور می‌اندازد. ولی با اینکه اطلاعی ندارد اگر جراحی کیسه صفرا انجام شده صدردصد تعرفه‌اش را می‌گیرد.»

این تبعیض است چون از این راه برای اساتید 100 میلیون درآمد ایجاد می‌شود ولی رزیدنت نهایتا چهار میلیون تومان می‌گیرد درحالیکه رزیدنت معمولا بالای 30 ساله هستند این یعنی تبعیض و مسئولیت زیادی بر دوش آنها می‌گذارد.بار اصلی بیمارستان های کشور بر دوش رزیدنت‌ها است و اساتید کلا رها کرده‌اند. ما قبلا هم مرگ در پرستاری کم نداشتیم ولی امروز این موضوع کم کم به پزشکی هم سرایت کرده است در بحث کرونا هم این قضیه کم کم شدت پیدا کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha