"سعید معید فر"، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران معتقد است اینکه گفته می‌شود انتشار اخبار حوادث باعث ترس و وحشت جامعه می‌شود، تصور اشتباهی است، چرا كه رسانه‌ها با این اقدام مردم را نسبت به مشکلات جامعه آگاه‌تر می‌کنند.

سلامت نیوز :"سعید معید فر"، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران معتقد است اینکه گفته می‌شود انتشار اخبار حوادث باعث ترس و وحشت جامعه می‌شود، تصور اشتباهی است، چرا كه رسانه‌ها با این اقدام مردم را نسبت به مشکلات جامعه آگاه‌تر می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز "سعید معید فر"، جامعه‌شناس معتقد است اینکه گفته می‌شود انتشار اخبار حوادث باعث ترس و وحشت جامعه می‌شود، تصور اشتباهی است، چراكه رسانه‌ها با این اقدام مردم را نسبت به مشکلات جامعه آگاه‌تر می‌کنند.

استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با ایلنا با تاكید بر نقش رسانه‌ها در آگاهی بخشی به جامعه گفت: «امروزه نمی‌توانیم منکر جایگاه رفیع رسانه‌ها در آگاهی بخشی به جامعه، سوق دادن مردم به سمت مشارکت‌هاو مسئولیت‌‌های اجتماعی باشیم. آگاهی موضوعی است که بشر امروز را در مرتبه بالاتری نسبت به افرادی که در گذشته زندگی می‌کردند، قرار می‌دهد. امروز مردم مدام از همه جا منتظر خبر هستند و رسانه‌ها این آگاهی بخشی و شناخت را به مردم و جامعه می‌دهند. رسانه‌ها رکن چهارم دموکراسی هستند و دموكراسی نیز حق بشر است.»

اگر اطلاع‌رسانی می‌شد، قربانی‌ها كمتر می‌شدند
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «این‌که گفته می‌شود رسانه‌ها در مواجهه با یک اتفاق می‌توانند وضعیت را بدتر کنند یا اینکه شرایط اجتماعی را بهبود ببخشند، باید گفت رسانه‌ها می‌توانند هر دو نقش را داشته‌باشند. وقتی رسانه‌ای دروغ‌پردازی، قلب واقعیت یا جنجال سازی می‌کند، می‌تواند دردسرساز باشد. اما این را هم باید بگوییم که اگر چه ممکن است رسانه‌ها مرتکب چنین خطاهایی شوند اما نقش عمده آنها کمک به بهبود اجتماعی است. به‌عنوان نمونه در موضوع قتل‌های سریالی اگر رسانه‌ها هنگام سومین قتل به این موضوع می‌پرداختند،‌ آن شکارچی پنجمین یا ششمین و حتی دهمین شکار خود را نیز به آسانی به قتل نمی‌رساند. چون مردم آگاهی داشتند و به هر کسی اعتماد نمی‌کردند. همین موضوع در مورد حوادث دیگر نیز صادق است.»

معیدفر تاكید كرد: «رسانه‌ها به‌عنوان پلی بین نهادهای عمومی و مردم می‌توانند نقش آگاهی بخشی برعهده داشته‌باشند. اما همیشه رسانه‌ها در جامعه ما به دلیل انتشار این‌گونه اخبار مورد نکوهش قرار می‌گیرند. لاپوشانی اخبار کمکی به مردم و جامعه نمی‌کند اما انتشار آن باعث می‌شود نهادهای مسئول توجه بیشتری کنند و از پس وظایفی که برعهده آنها گذاشته‌ شده به خوبی برآیند. »

افزایش كمی و تغییر كیفی آسیب‌ها
معید فر در بخش دیگری از گفت‌و‌گو با ایلنا با اشاره به كار تحقیقاتی گروهی از دانشجویان خود در بررسی خشونت در جامعه از طریق انعکاس آسیب‌های اجتماعی در رسانه‌ها در دوره زمانی مهر 83 تا مهر 84 و مهر 88 تا مهر 89 گفت: « در این كار تحقیقی به دلیل شفاف نبودن و یا حتی ارائه نشدن آمار در زمینه آسیب‌ها مجبور به بررسی اخبار رسانه‌ها شدیم و به همین دلیل صفحات حوادث روزنامه‌ها و انعکاس اخبار خشونت‌های خانگی، سرقت، کلاهبرداری، اعتیاد، فحشا و جرایم دیگر مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌های به دست آمده از تحلیل محتوای این اخبار حاکی از افزایش این آسیب‌ها به لحاظ کمی بود و علیرغم افزایش کمی آسیب‌ها، از نظر کیفی نیز تغییراتی در شکل آسیب‌ها رخ داده‌بود.»

وی در مورد نتیجه این بررسی‌ها گفت: «شاید ناخواسته رسانه‌ها به عنوان بازنمای آنچه در جامعه می‌گذرد هم کمیت مشکلات و آسیب‌ها را گزارش کردند و هم کیفیت و غلظت و شدتی که این جرایم پیدا کرده را منعکس کردند، به‌عنوان نمونه در زمینه خشونت پیشتر کمتر جنبه انتقام گیری وجود داشت یا شیوه‌های قتل کمتر برانگیزاننده بود، اما در دوره دومی که بررسی شد (مهر 88 تا مهر 89) علاوه بر کمیت جلوه‌های بسیار شنیع و خشنی از خشونت مانند مثله کردن و قتل‌های سریالی رخ داده‌بود. این نشان می‌دهد که دست‌كم براساس انعکاس اخبار وضعیت خشونت در جامعه نسبت به گذشته وخیم‌تر شده‌است.»

سعیدفر در مورد دلایل جامعه‌شناسانه افزایش سطح خشونت در جامعه به ایلنا گفت: «جامعه‌شناسی در حوزه مسایل اجتماعی بحثی را در مورد تغییر جامعه مطرح می‌کند. وقتی جامعه شروع به تغییر می‌کند و دامنه این تغییرات هر روز وسیع‌تر می‌شود، این تغییرات خود به خود هر روز پیامدهایی برای آن جامعه دارد. اگر به اجتماعات پیشین نگاه کنیم مسایل و آسیب‌ها به اندازه جامعه مدرن وجود نداشت. البته انواع آسیب‌ها و مسایل در جامعه بود اما امروز بی‌تردید این مسایل بیشتر از گذشته شده است.»

وی افزود: «در مورد دلایل آن می‌توان گفت که در گذشته افراد به دلیل در معرض توجه قرار داشتن و شناخته‌شدن کمتر امکان خشونت را داشتند، البته در گذشته خشونت‌ها به شکل‌های دیگری وجود داشت مثل دعواهای قومی یا جنگ بر سر منافع. امروزه که جوامع وسیع‌تر شده و با جامعه بزرگ‌تری مواجه هستیم به راحتی افراد می‌توانند مخفی و پنهان شوند. اماکن حاشیه‌ای اکثرا از مهاجرانی تشکیل می‌شود که زندگی اولیه خود را ترک کرده‌اند و در جامعه بزرگ‌تری قرار گرفته‌اند و هویت پیشین خود را پشت سر گذاشته این وضعیت بینابینی می‌تواند آنها را در معرض مشکلات فراوان قرار دهد.»

این جامعه‌شناس با اشاره به بحث انتظارات از افراد نیز گفت: «انتظاراتی که از افراد وجود دارد نسبت به گذشته خیلی زیاد شده‌است. در گذشته از یک فرزند این انتظار وجود داشت که نهایتا مانند پدرش باشد اما اکنون این گونه نیست، پدران از بچه‌ها انتظار دارند که برتر از آنها باشند. طبقات متوسط و حتی پایین جامعه هزینه‌های زیادی برای ارتقا سطح بچه‌های خود می‌کنند. زمینه‌های تحرک و ارتقای اجتماعی نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده‌است. توسعه اقتصادی اجتماعی موجب شرایط متحولی شده، افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی، تراکم جمعیت،‌ از دست رفتن برخی نقش‌های پیشین خانواده‌ها، افزایش گستره عرصه عمومی و افزایش تاثیر حکومت‌ها در سرنوشت آدم‌ها، به‌دست آمدن هویت‌های تازه و بزرگ‌تر برای افراد جامعه مانند هویت‌های ملی و جهانی، همه اینها زمینه‌های اجتماعی است که شرایط گسترش آسیب‌ها و مسایل اجتماعی در جامعه در حال گذار را ایجاد می‌کند. »

آمادگی برای مواجهه با مسایل توسعه

دكتر معیدفر با توجه به نقش مباحث توسعه یادآوری كرد: «جامعه‌ای که علاقمند به رشد و توسعه است باید خود را برای مواجهه با مسایل و مشکلاتی نیز آماده کند. می‌توان با این مسایل دو نوع مواجهه داشت؛ یکی اینکه اگر می‌خواهیم توسعه پیدا کنیم ، به‌طور طبیعی باید انتظار این مسایل و آسیب‌های اجتماعی را هم داشته‌باشیم. مثلا از بچه‌ها انتظار داریم پیشرفت کنند اما همه بچه‌ها شرایط یکسانی ندارند، یک عده می‌توانند ترقی کنند و عده دیگر که موفق نمی‌شوند دچار سرخوردگی می‌شوند، نتیجه این سرخوردگی می‌تواند منجر به ناکامی، ‌پرخاشگری و خشونت شود. اعتیاد، خشونت و یا مشکلات روحی و روانی در جامعه‌ای که دایم از افرادش انتظار دارد پیشرو باشند، اجتناب ناپذیر است.»

«اما مواجهه دوم با این آسیب‌ها این است که در عین حال پذیرفتن توسعه، برای مشکلات آن‌هم برنامه‌ریزی ‌کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم همان مشکلات می‌تواند جامعه را با مانع جدی مواجه کند و بحران‌ها جلوی رشد و توسعه جامعه را بگیرد. اگر برای اقشار آسیب‌پذیری که بیشتر از دیگر گروه‌ها در معرض آسیب‌ها قرار دارند فکری نکنیم، یا برای عدالت اجتماعی فکری نشود خود این آسیب‌ها جلوی رشد کشور را می‌گیرد.»

الگویی نداریم

معید فر با نگاهی گذرا به تاریخچه بحث توسعه در كشور ما افزود: «ما کشوری هستیم که سال‌ها تلاش کردیم وضعیت خودمان را تغییر دهیم؛ بالابردن سطح سواد، افزایش آگاهی‌های جامعه، رشد شهرنشینی، بالا رفتن سطح رفاه جامعه و توسعه صنعتی و در واقع بردن رفاه به دورترین نقاط کشور، اینها اقدامات توسعه‌ای است که می‌تواند همراه با مشکلات باشد. بنابراین باید به دنبال این برنامه‌های توسعه‌ای الگوی مواجهه با مشکلا ت را هم داشته‌باشیم.»

وی ادامه داد:« مشکلی که در ایران به وجود آمده این است که به دلیل جابه‌جایی‌های مدیریتی ناهمگون، ناهماهنگی بین مدیریت کشور در دوره‌های مختلف و فقدان برنامه‌ریزی‌های کلان بر مبنای اندیشه جامع مدیریتی هر از چند گاهی مدیرانی کارهایی کرده‌اند اما هیچ‌وقت به پیامد کارهایشان نیندیشند و برای از بین بردن آثار آسیب‌زای اقداماتشان کاری نکرده‌اند. نتیجه این می‌شود که ظاهرا هر کدام کاری کرده‌اند و شاید با اندیشه مصلحانه‌‌ای هم اقدام کرده‌اند اما برای مشکلات چاره‌ای نیندیشیده‌اند. همچنین پیچیده شدن مشکلات رشد جامعه را با خطر جدی روبه‌روی می‌کند چون در جامعه ما برای مسایل و آسیب‌های اجتماعی کار کارشناسی علمی نشده و برنامه‌ریزی هم انجام نگرفته‌است.»

تنها برخورد امنیتی و انتظامی

وی تصریح كرد: «در این شرایط تنها راه باقی مانده انجام دادن برخوردهای امنیتی و انتظامی است. جامعه از حالت عادی به سمت خشونت و امنیتی شدن کشیده می‌شود و بعد که متوجه ناکارآمدی این برخورد می‌شوند آن‌را رها می‌کنند. در دوره سازندگی تلاش بر توسعه اقتصادی و ساخت زیربناها و رساندن امکانات به نقاط دوردست در دستور کار قرار گرفت. در دوره بعد افزایش آگاهی‌‌های سیاسی، طلب مشارکت از مردم شد اما در دوره بعد بدون توجه به آسیب‌هایی که این دو نوع توسعه ایجاد می‌کند تنها از برخورد امنیتی و انتظامی حرف زده ‌شد. با این نوع رفتارها و اعمال خشونت همان رفتاری انجام می‌گیرد که قرار بود با آن برخورد شود.»

معید فر سخنان خود را این‌گونه جمع‌بندی كرد: «متاسفانه دو چیز باعث افزایش آسیب‌ها و پیچیده‌تر شدن آنها در جامعه ما شده است، نخست فقدان برنامه‌ریزی‌های فرهنگی اجتماعی مبتنی بر تحقیقات و مطالعات و شناخت ریشه‌ها و استفاده از نهادهای علمی برای آن و دوم برخوردهای امنیتی و انتظامی با آسیب‌ها و خشونت‌های اجتماعی. هر دو اینها باعث گسترش خشونت‌های اجتماعی شده‌است.»

اشكال بسیار خشونت بار

و ی ادامه داد: «در مطالعه‌ای که در مورد آن گفته شد، در دوره دوم شاهد خشونت در اشکال زشت آن بودیم. نه اینکه پیش از این شاهد خشونت نبودیم یا قتل‌های سریالی و تجاوز به عنف نداشتیم اما در دوره دوم شاهد قتل‌های سریالی به شکل خیلی بد بودیم. تجاوز به عنف هم پیشتر بود اما در دوره دوم به‌صورت زنجیره‌ای و به اشکال بسیار خشونت بار مشاهده می‌شود، مثلا کشتن فرد بعد از تجاوز به بدترین نحو. این موضوع حتی در خشونت‌های خانوادگی هم مشاهده می‌شود، ممکن بود پیشتر در یک نزاع خانوادگی ناخواسته کسی ضربه‌ای می‌زده و یکی از اعضا خانواده کشته می‌شده یا انواع قتل‌های دیگر که رخ می‌داد اما آنچه در دوره بعد مشاهده کردیم خشونت‌های سازمان یافته بودکه با برنامه‌ریزی قبلی و با همکاری عده‌ای حتی با جنبه‌های بسیار زشت مثل مثله‌کردن و با شکل خبیثانه‌ای صورت می‌گرفت. متاسفانه در این دوره حتی شاهد بودیم که زنانی دست به خشونت‌های سازمان یافته و خشن می‌زدند.»

وی ادامه داد:« به‌عنوان نمونه سال گذشته شاهد کشته‌شدن فردی در سعادت آباد بودیم، جلوه‌ای از خشونت در ملا عام در منطقه نسبتا مرفه، آن‌هم به آن شکل زشت که قاتل شاهد ذره ذه جان دادن قربانی خود باشد، این موضوع پیشتر سابقه نداشته، این شکل منحصر به فرد قتل متعلق به امروز است. این خشونت نه در اماکن مخفی بلکه در فضاهای علنی و در انظار عمومی رخ می‌دهد. این در حالی است که کنترل و نظارت پلیس و نهادهای امنیتی نیز در کشور ما کاملا واضح است و با ایجاد فضای امنیتی انجام می‌گیرد که خود در خشن‌شدن فضا تاثیرگذار است. اما این اقدامات در کشورهای توسعه یافته به صورت مستتر انجام می‌گیرد .»

معیدفر در پایان تاكید كرد: «برخی معتقدند که چون مبانی زیستی، فرهنگی جامعه از بین رفته تنها راه کنترل خشونت است اما باید بدانیم که این رفتارهای خشن، خشونت را باز تولید می‌کند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha