مادر آمنه بهرامی گفت: در بیمارستان مطهری هیچ‌كس چشم آمنه را شست و شو نداد كه وقتی به بیمارستان لبافی نژاد رفتیم، چشم چپ آمنه از بین رفته بود.

سلامت نیوز : مادر آمنه بهرامی گفت: در بیمارستان مطهری هیچ‌كس چشم آمنه را شست و شو نداد كه وقتی به بیمارستان لبافی نژاد رفتیم، چشم چپ آمنه از بین رفته بود.

مادر آمنه بهرامی كه از چهره‌اش می‌توان درد و رنجی كه كشیده مشاهده كرد در بازدید از خبرگزاری فارس به همراه آمنه دختر خود در گفت‌وگو با فارس درد دل خود را بازگو ‌كرد.

* شما به عنوان خانواده آمنه قطعاً سختی‌های زیادی را متحمل شده‌اید. می‌شود بگویید كه بیشترین سختی در كدام بخش از زندگی بود؟

+ به عنوان مادر آمنه، بسیار دچار استرس بودم كه امیدوارم هیچ مادری سختی كه من متحمل شدم را تجربه نكند.
روز حادثه من در خانه بودم كه تلفن زنگ خورد و در خصوص اسید‌پاشی آمنه، به پدرش اطلاعاتی دادند كه پدرش از من مخفی كرد؛ بار دوم تلفن را من پاسخ دادم كه فرزند كوچكم موضوع را به من گفت كه این زمان سخت‌ترین زمان برایم بود چرا كه در دلم غوغای عجیبی بود به طوری كه 55 پله خانه‌مان را نمی‌دانستم به چه شكلی طی كنم، این سخت‌ترین حال من بود.

* در خصوص لحظه‌ای كه به بیمارستان رفتید، بگویید؟

+ در بیمارستان مطهری آمنه را زیر یك دوش برده بودند و چهره‌اش سیاه شده بود و فقط فریاد می‌زد «چشمهایم»، من در این حال به پرستار‌ها و پزشكان می‌گفتم كه یك فكری به حال آمنه كنید ولی كسی كاری نكرد، در واقع چشم‌های آمنه را نشستند و حتی یك پرستار بالای سر او نبود.

در این زمان بود كه آژانس گرفتم و آمنه را به بیمارستان لبافی‌نژاد بردیم و در آنجا سریع بستری شد كه اطلاع دادند چشم چپ آمنه نمی‌بیند چرا كه 5 ساعت از این موضوع می‌گذرد و چشم راستش را پانسمان كردند كه از این بیمارستان بسیار راضی بودیم.

* برای درمان پوست آمنه كدام بیمارستان رفتید؟

+ مجبور بودیم برای درمان پوست به بیمارستان مطهری بازگردیم كه در آن جا حتی بتادین به چشم آمنه قبل از پانسمان نزده بودند و پانسمان را به شدت كندن به شكلی كه آمنه غش كرد كه من بسیار ناراضی بودم.

* آیا نظر واقعی شما هم بخشش به جای قصاص بود؟

+ آمنه بیشتر از ما در كشور غریب سختی كشید چون آن جا من كنارش نبودم در ایران من همزمان با هر عمل آمنه در آن كشور، بیمار و ناراحت می‌شدم و بخشیدن یا نبخشیدن حق او بود.

* درباره خانواده‌تان بگویید؟

+ قبل از اتفاقی كه برای آمنه افتاد، پسر كوچكم مریض شد و پسر بزرگم با موتور تصادف كرد و به آی سی یو منتقل شد كه در حال حاضر عصبی شده و سالی یك بار برای درمان به بیمارستان شهید چمران مراجعه می‌كنیم و بعد از این اتفاق 3 ماه بعد، اسید‌پاشی آمنه اتفاق افتاد كه همه ما را شوك زده كرد كه واقعاً امیدوارم سر هیچ خانواده‌ای نیاید چرا كه بسیار سخت است.

* خواسته‌ای هم از مسئولان دارید؟

+ تنها كاری كه از مسئولان توقع انجام آنرا دارم این است كه بیشتر موضوع تهدید را جدی بگیرند و اگر شخصی برای پناه در خصوص تهدید به آنها مراجعه كرد، كاری برایش انجام دهند.

* از صمیم قلب راضی هستید كه آمنه "مجید " را بخشید؟

+ بله چرا كه آرامش داریم و در واقع چشم‌های مجید را به خدا بخشیدیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha