سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۳
سلامت نیوز : با توجه به اخبار اسیدپاشی در بعضی از شهرها به نظر میرسد این فرآیند به عنوان یک ناهنجاری رفتاری و انتقامی باعث نگرانی خانواده ها و مسوولین میشود. اغلب کسانی که از طریق این روش به انتقامجویی دست میزنند دارای روحی نامتعادل، شخصیت ضداجتماعی، قانون گریز و جامعه ستیز هستند. بیشتر این افراد در دوران کودکی تحقیرها را تحمل کرده و آماده فرافکنی رفتاری شده اند. در 90 درصد از موارد اسیدپاشی معمولا تصفیه حسابهای عاطفی و انتقامجوییهای عشقی مطرح هستند یعنی فردی به خواستگاری دختری رفته، به او ابراز علاقه نموده و پاسخ منفی گرفتهاست. در بغضی موارد نیز شخص برای انتقام گرفتن از شوهر خود به هوو یا شخص مورد توجه همسرش اسیدپاشی کرده است.

 انتخاب این ابزار برای هر هدف که باشد از نظر آسیب شناسی رفتاری بیانگر دو نکته مهم است؛
یک: فرد قصد کشتن قربانی را نداشته و فقط برای ترساندن یا مجازات او اقدام به این کار میکند.
دو: شخص اسیدپاش میداند که زیبایی و ظاهر قربانی متلاشی شده و او دیگر به هیچ عنوان به وضعیت قبلی برنمیگردد و زندگی آینده او با درد و رنج و ناامیدی همراه خواهد شد. بنابراین با توجه به این دو محور رفتاری به نظر اینجانب جرم یک فرد اسیدپاش اگر بدتر از قتل نباشد معادل آن خواهد بود.

در مورد اقدام خانم آمنه که مجید را مورد بخشش قرار داد افکار عمومی دو عکس العمل پیشه کرد؛ گروه اول اعتقادی به عفو نداشته و این حرکت را باعث تکرار جرم اسیدپاشی دانسته و عقیده داشتند مجید باید کور شود. گروه دوم اعتقاد داشتند که حالا که این اتفاق افتاده است کور شدن یک انسان تا پایان عمر چه تاثیری به حال آمنه دارد و آیا زیبایی و بینایی را به او بازمیگرداند؟

هرچند آمنه در طول مدت قربانی شدن تبدیل به وسیله تبلیغ برای بعضیها شد و عده ای با دلسوزیهای ظاهری وی را تبدیل به شخصی کردند که اگر با او صحبت میکنند یا عکس میگیرند خیلی کار مهمی انجام داده اند یعنی برای گرفتن یک جایگاه انسانی، یک انسان دلسوخته و مجروح را سکوی خود قرار میدهند، در هر حال تمام هموطنان برای اینگونه افراد متاثر بوده و آماده هستند تا هر کاری که از دستشان برمی آید انجام دهند.

 اما برای جلوگیری از اینگونه حوادث تلخ چه باید بکنیم؟ متاسفانه در حال حاضر تولید، عرضه و خرید و فروش دو قلم از ابزاری که جنایات یاد شده به وسیله آنها اتفاق می افتند آزادانه انجام میگیرد یعنی انواع چاقوها و اسید. درمورد چاقو و انواع آن به اندازه کافی بحث شده است اما با گسترده شدن موضوع آمنه درمورد اسید کمترین بحث و گفتگو انجام گرفته است. در این مورد باید اشاره کنم خرید و فروش انواع اسید در حال حاضر آزاد است و هیچگونه محدودیتی در این زمینه وجود ندارد یعنی قیمت چهارلیتر از نوع خطرناک‌ترین و آزاردهنده‌ترین اسید موجود در بازار کمتر از ده هزار تومان است و خرید و فروش آن به راحتی سایر کالاها انجام میشود. از آزمایشگاه‌ های دانشگاه ها و مدارس گرفته تا فعالان معادن طلا و مس و طلاسازها خریداران انواع اسیدها هستند. حتی بعضی از انواع اسید نیز برای نظافت بهداشتی منازل استفاده میشود. اما متاسفانه گاهی ممکن است خریدار آن کسی مانند مجید موحد و یا قاتل نوعروس ایلامی باشد.

اسید سولفوریک که از نوع خطرناکترین اسیدهاست در صورت تماس با پوست سوختگی شدید به وجود آورده و از بین رفتن آن را باعث میشود. همان وضعی که برای چشم و پوست آمنه به وجود آمد. این دختر مظلوم امروز در انتظار بیستمین عمل جراحی اش است تا شاید پوست صورت و بدنش اندکی بهبود یابد.

همانطوری که اشاره کردم اسید 96 درصد و خطرناک یادشده را میتوان در بشکه 220 لیتری نیز خرید. فروشندگان اسید در بازار ناصرخسرو از نوع خرده فروشی و عمده فروشی به من گفتند هیچ نوع نامه و بخشنامه ای برای عدم فروش یا درخواست مجوز برای فروش به ما داده نشده است. تنها نامه هایی که برای ما می آید مواظبت در مقابل آتش سوزی است و به همین دلیل میخواهند محل فروش مواد شیمیایی را از ناصرخسرو به بیرون شهر منتقل کنند.

در مورد قوانین بازدارنده باید گفت طرح ممنوعیت حمل سلاح سرد بیشتر از سه سال است که در مجلس مطرح است و در ماه‌های اخیر با حوادثی که اتفاق افتاد فشار افکار عمومی جهت تسریع تدوین آن به وجود آمده است. به نظر می آید اگر خرید اسید به اندازه سایر کالاها راحت نباشد حداقل کمتر در دست افراد انتقامجو قرار میگیرد. درمورد قانون اسیدپاشی نیز باید گفت قانون کیفری کشور ما در حال حاضر قانون مجازات اسلامی است که فعلا جرمی به عنوان اسیدپاشی در آن دیده نشده است. فقط در قانون جزایی گذشته مصوب سال 1337 ماده قانونی داریم که به این شرح است: "هرکس عمدا با پاشیدن اسید یا هرنوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا از دست دادن یکی از حواس قربانی شود به حبس جنایی درجه یک، اگر موجب قتل یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضا بشود به حبس جنایی درجه دو از دو تا ده سال و اگر موجب صدمه دیگری شود به حبس جنایی درجه دو از دو تا پنج سال محکوم میشود."

 اگر قصاص را عامل بازدارنده برای جرم محسوب کنیم هم باید گفت فقط یک بار آن هم در خصوص پرونده مجید موحد حکم قصاص چشم در مقابل چشم صادر شده که آن هم با گذشت و بزرگواری آمنه بهرامی متوقف شد به همین دلیل همکاران حقوقدان ما معتقدند که این ماده قانونی نیز تاکنون ضمانت اجرایی خاصی نداشته است.

در مورد حمایت از قربانیان اسیدپاشی نیز همانطوری که خانم آمنه بارها اعلام کرد اگر حمایتهای مالی و روانی درستی از ابتدای اسیدپاشی مجید به او وجود داشت مسیر درمان و حتی مشکل نابینایی اش شاید تا کنون وضعیت بهتری را پیدا کرده بود. اما متاسفانه تا وقتی که عکسهایی از چهره از دست رفته آمنه در مقایسه با وضعیت قبلی او در مطبوعات منعکس نشده بود و شرح حالش بارها و بارها نیامده بود، هیچ نهادی مسوولیتی در قبال او نداشت.

 در چنین شرایطی در صورت تکرار این گونه حوادث در کنار پیشگیریهای لازم و مجازاتهای بازدارنده سازمانهایی مانند بهداشت و درمان، بهزیستی، سازمانهای بیمه، انجمنهای مددکاری موجود و نهادهای خیریه غیردولتی باید وارد عمل شوند و به کمک قربانیان بشتابند. اما متاسفانه در عمل چننین چیزی ملاحظه نمیشود و باید پرسید چرا؟

به نظر میرسد بازدارندگی اقدامات پیشگیرانه از قبیل آموزش مهارتهای زندگی و تدوین اقدامات قانونی برای کسانی که با اسیدپاشی به جنایات بدتر از قتل اقدام میکنند میتواند یک بار برای همیشه بر این اضطراب اجتماعی خط بطلان بکشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha