با توجه به آنچه گفته شد میتوان از اختلال شخصیت پارانوئید سخن گفت، ویژگیهای افراد مبتلا به اختلال عبارتند از:
شدیدا به دیگران مشكوكاند و همیشه نسبت به دیگران گوش به زنگ هستند. آنها فكر میكنند كه دیگران قصد آسیب رساندن و سوء استفاده از آنها را دارند بخصوص نسبت به كسانی كه در مقام قدرت هستند. تردیدهای ناموجهی درباره وفادار بودن و یا قابل اعتماد بودن دیگران دارند. این باعث میشود حتی به دوستان و همكارانشان اعتماد نكنند.
افراد بدبین تمایل به در میان گذاشتن اسرار خود با دیگران ندارند چون آنها میترسند كه دیگران از این اطلاعات علیهشان استفاده كنند. این افراد از رویدادهای بیزیان كه در محیط اطرافشان رخ میدهد یا از اظهارات و رفتارهای دیگران برداشتهای تحقیرآمیز یا تهدیدكننده میكنند. بدبینیهای ناموجه نسبت به همسر و شریك زندگی خود دارند و با وجود اینكه شواهد قانع كننده كافی ندارند ممكن است همسر خود را به خیانت متهم كنند.
ممكن است افراد بدبین به خاطر توهین واقعی یا خیالی كسی، سالها كینه او را به دل بگیرند.
آنها قادر نیستند مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند، در عوض دیگران را سرزنش میكنند.
اگر دیگران از آنها انتقاد كنند و یا فكر كنند كه دیگران به آنها توهین میكنند نسبت به آنها پرخاشگر و متخاصم میشوند.
براساس همین ویژگیها، انسانهای بدبین دارای شخصیت كنترل گر هستند. یعنی اینكه دائم همسر خود را چك میكنند و تمام حركات، رفتار و ارتباطهای او را زیر ذرهبین میگذارند و مدام در حال تست كردن لحظه به لحظه همسرشان هستند. آنها به صورتی فكر و رفتار میكنند كه به اطرافیانشان و دنیایی كه در آن زندگی میكنند ربطی ندارد به همین دلیل همیشه دوست، همكار و بویژه همسر خود را محكوم میكنند. تحقیقات نشان داده كه بدبینی در خانمها بیشتر است ولی در آقایان مشكلسازتر است و به همین دلیل پیامدهای خطرناكتری دارد.
دقیقا مشخص نیست كه چرا بعضی افراد دچار پارانوئید یا بدبینی میشوند اما به اعتقاد روانپزشكان و روانشناسان عوامل فیزیكی و روانی در ایجاد این اختلال نقش دارند. عوامل فیزیكی شامل وراثت و كاهش سروتونین و دوپامین مغز است كه در ایجاد بدبینی نقش دارد و از سوی دیگر میتوان به عوامل روانی و تربیتی نیز اشاره كرد. در نظریه تربیتی، افرادی مبتلا به بدبینی میشوند كه در دوران كودكی خود والدینی داشتند كه آنها را بیش از اندازه كنترل میكردند و همچنین والدینشان رفتاری تحقیرآمیز توام با تنبیه با آنها داشتهاند. دو علت عمدهای كه باعث تنبیه شدن زیاد این افراد در دوران كودكی، توسط والدینشان میشود عبارتند از:
این والدین، كودكان خود را "بزرگسالان كوچك" میدانند كه باید همه چیز را بدانند و رعایت كنند. این كودكان ممكن است برای اعتماد كردن و كمك گرفتن از دیگران و حتی گریه كردن، از جانب والدین خود تنبیه شوند. بسیاری از مواقع برای كارهای نكرده عذرخواهی میكنند و به قول معروف تمام كاسه كوزهها بر سر آنها میشكند. این كودكان "بیش تعمیم دهی" را كه یك خطای ذهنی است از والدین و خانواده خود میآموزند.
یعنی مثلا اگر روزی شخصی به آنها خیانت و بیاحترامی و ... كرده است، اعتماد خود را نسبت به افراد دیگر نیز از دست میدهند و شروع به تعمیم دادن میكنند.
یكی دیگر از نظریهها در مورد این افراد این است كه "اعتماد بنیادین" كه باید در سال اول زندگی در انسانها شكل بگیرد در این افراد شكل نگرفته و تبدیل به بیاعتمادی شده است. علت اصلی این مسئله ناتوانی مادر در مراقبت صحیح و همراه با محبت در دوران نوزادی و طفولیت است. در واقع زمانی كه مادر نسبت به نیازهای كودك خود به اندازه كافی حساس و همیشه در دسترس نباشد بذر بیاعتمادی در خاك حاصلخیز روان كودك كاشته میشود و زمینه را برای اختلال شخصیت پارانوئید فراهم میكند.
اكثر بیماران مبتلا به بدبینی را میتوان با استفاده از دارو درمانی،رفتار درمانی بویژه شناخت درمانی، روان درمانی و محیط درمانی معالجه كرد. البته نباید فراموش كرد دارو درمانی باید زیر نظر پزشك شروع شود و در موقع مناسب قطع گردد. با استفاده از درمانهای غیر دارویی، میتوان به این افراد كمك كرد تا دیدگاه شناختی و نظام ارزشی این افراد اصلاح شود. خانواده درمانی، موجب كاهش فشارهای خانوادگی شده و كمك میكند تا جو اعتماد و اطمینان به وجود آید.
نباید فراموش كرد كه افراد بدبین به خاطر اینكه قبول ندارند دچار مشكل هستند خیلی كم درمان بیماری خود را پیگیری میكنند. به عقیده دكتر ضرابی بهترین راهكاری كه برای پیشگیری توصیه میشود این است كه از كودكی محیط پرورش كودك خوب، سالم، دوستانه و با محبت باشد و روابط موجود در خانواده سیری طبیعی داشته باشد. در بین افراد خانواده، مادر اولین ناجی است كه نیازهای عاطفی كودك را برآورده میكند. او در واقع تغذیه كننده روح و روان كودك میباشد كه اگر به درستی وارد عمل نشود و بیاعتمادی را به فرزندش منتقل كند او را در سراسر زندگی با مشكلات عدیده روبهرو ساخته است. ارتباط صمیمانه والدین، رفتار
محبت آمیز با فرزندان، آموزش دوست داشتن همكلاسیها و همسن و سالان به بچهها در مهدكودك و مدرسه ... باعث خواهد شد كه كودك كینهتوز بار نیامده و همه را دوست داشته باشد. این كودك در بزرگسالی نیز میتواند یك همسرمهربان و یك پدر یا مادر خوب باشد و اختلال شخصیت بدگمانی یا پارانوئید را تجربه نكند.
نكته دیگر اینكه عدهای دچار اختلال شخصیت بدگمانی نیستند و به پارانوئید مبتلا باشند اما دائما همه چیز را بد میبینند و به قول معروف نیمه خالی لیوان را میبینند. این افراد نیز از كودكی در خانواده آموختهاند بدبین باشند و نسبت به همه چیز دیدگاهی منفی داشته باشند . این افراد تنها افكار بدبینانه دارند و در زندگی همیشه با مشكلات مختلف روبهرو میشوند به همین علت خلقی افسرده پیدا میكنند.
این افراد چارهای ندارند جز اینكه دیدگاه خود را تغییر دهند و با آموختن مهارتهای خوب زندگی، رویه خود را تغییر دهند زیرا در نهایت فقط خودشان هستند كه ضرر میكنند.
منبع:روزنامه رسالت
نظر شما