پزشك قاتل، بیمار بیپول از بیمارستان اخراج شد، اشتباه پزشك موجب مرگ بیمار شد، اگر پول نداری بمیر و... اینها همه تیترهایی است كه این روزها به وفور در مطبوعات و رسانهها دیده میشود. تیترهایی كه روز به روز بیشتر قداست پزشكی را زیرسوال میبرند و اعتماد مردم به این قشر را متزلزل میسازند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم اما براستی جایگاه پزشك در رسانه چه باید باشد؟ آیا با او باید مانند اسطورهای رفتار كرد كه حریم شیشهایاش ترك برندارد یا اینكه كوچكترین واقعه را باید به بزرگترین شكل ممكن نشان داد تا درس عبرتی برای بقیه باشد؟
موجهای منفی رسانهها درباره پزشكان همیشه وجود دارد و داستانهای مربوط به اشتباهات پزشكان هم در رسانهها مانند افسانههای فتح و پیروزی نقل میشود. روایتهای با آب و تاب از آن پزشك جوانی كه به بانك كشاورزی دستبرد زده بود، آن دندانپزشكی كه میگفتند به بیمارانش تجاوز كرده، پزشكی كه میگویند نوزادان را میفروخته، فیلمهای سینمایی از پزشكان بیوجدان و پولپرست و... مسائلی كه بعدا مشخص میشود طرف پزشك نبوده یا دندانپزشك نبوده و...
رسانهها شكلدهنده افكار عمومی محسوب میشوند از سویی باید منعكس كننده واقعیتهای جامعه باشند. تردیدی نیست كه تخلفاتی در حوزه پزشكی وجود دارد. حتی شاید از گذشته بیشتر هم شده باشد. ولی واقعا چند درصد از پزشكان خلافكارند؟ آیا این میزان، بیشتر از میزان خلافكاری در مشاغل دیگر است؟
برخی از تحقیقاتی كه در دهه قبل انجام شده نشان داده بالاترین سطح اعتماد مردم به گروه پزشكی، روحانیان و معلمان بوده است، بنابراین خراب كردن این اعتماد عمومی به سرمایههای اجتمای ما آسیب وارد میكند.
جا دارد رسانهها با دید صحیح به حوادث پزشكی نگاه كنند. اگر نگاه به اشتباهات پزشكی در تمام دنیا بیندازیم 10تا 15 درصد خدمات پزشكی دارای اشتباه است كه البته باید به آنها رسیدگی كرد و متخلفان را مجازات كرد، اما محل این كار دادگاه است و حضور افراد صاحبنظر لازم است. بدون شك رسانهها نمیتوانند این مسوولیت را عهدهدار شوند. اگر رسانهها یك اشتباه پزشكی را بیش از اندازه بزرگ نمایند و با این كار تمام خدمات را زیر سوال ببرند مسلما نتیجه مثبتی عاید جامعه نمیشود، بلكه تنها اعتماد بیماران به پزشك از بین میرود. فراموش نكنیم اعتماد متقابل مردم و جامعه پزشكی، مهمترین سرمایه برای حفظ و ارتقای سلامت جامعه است.
شاید رسانهها به جای پرداختن به سوژههای خاص بهتر باشد به افزایش آگاهیهای عمومی جامعه بپردازند. گروهی از بیماران حقوق خود را نمیشناسند و تا زمانی كه آگاهی كافی نداشته باشند نمیتوانند از حقوق خود دفاع كنند، چرا كه ممكن است پزشك، كاری را به اشتباه انجام دهد؛ از سوی دیگر در برخی مواقع نیز بیماران یا اطرافیانشان خواستهای غیرمنطقی دارند.
از این رو باید اطلاعات لازم به بیماران و جامعه ارائه شود تا در تصمیمگیریها مورد توجه قرار گیرد. در این شرایط، دیگر لازم نیست بیماران با ایجاد موج رسانهای به حق خود برسند، بلكه از طریق قانونی میتوانند نسبت به حق از دست رفته خود احقاق حق كنند.
نظر شما