«فکر کردی من نمیدونم؟ تو میخوای آشتی کنی چون از مهریه من میترسی.» «منو از مهریهات میترسونی؟ 500هزار تومن که چیزی نیست؛ سکه دونهای 5 میلیون تومن بشه هم طلاقت میدم.» «دو ماهه قسطای مهریهام رو نداده. میگه سکه گرون شده. آخه من که نمیتونم ماهی یه دونه ربع سکه ازش بگیرم.» توی دادگاههای خانواده این روزها دیالوگهای جدیدی بین خواهان و خوانده رد و بدل میشود که ریشه همهشان گران شدن سکه است؛ پول رایجی که همه حکمیتش را پذیرفتهاند، به این امید که لااقل خودش یک ثباتی داشته باشد. حالا که سکه حسابی تخت گاز دارد میرود و یکهو قیمتش کشیده بالا، اوضاع کمی تغییر کرده؛ هم برای سرمایهگذارهایی که این روزها ترجیح میدهند ثروتشان را به طلا تبدیل کنند و هم برای خانمهایی که این بار جدیتر از همیشه مهریهشان را طلب میکنند.
دادگاه مثل همیشه شلوغ است. از همان جلوی در ورودی که باید گوشیهای تلفن همراه را تحویل داد، مردم توی صف ایستادهاند. اینطور که معلوم است اول هفته و آخر ندارد؛ اینجا همیشه شلوغ است. اما خانمی که گوشیهای تلفن را تحویل میگیرد و به جایش از این شمارههای فلزی میدهد، یادش نمیآید که توی ماه رمضان دادگاه را اینقدر شلوغ دیده باشد؛« ما پیش خودمان گفتیم ماه رمضان میآید و یک ماهی دادگاه خلوت میشود. به هر حال ماه مبارک است و خیلیها که تصمیم جدی برای طلاق دارند، معمولا این یک ماه را دست نگه میدارند.» حرفش که به اینجا میرسد میخندد و میگوید: «اما امسال با این گران شدن سکه هر کسی از دست شوهرش عصبانی بود آمد و مهریهاش را گذاشت اجرا. شوخی که نیست، فقط 50 تا سکه میشود 30 میلیون. حالا چه برسد به 1000 تا و 2000 تا.» اما برخلاف مسؤول گوشیها، خانمی که توی اطلاعات نشسته دلیل شلوغی اینجا را گران شدن سکه نمیداند؛ «مردم ما همیشه از این اشتباهها میکنند. الان هم همه فکر کردهاند ماه رمضان است و دادگاه خلوت است، به همین خاطر با خیال راحت میآیند و این میشود که اینجا هر روز همین آش است و همین کاسه.»
حالا با این 30 تا میتوانم
همه کسانی که نیم ساعت پیش در حال تحویل دادن گوشیهایشان بودند حالا توی سالن انتظار نشستهاند که نوبتشان بشود و به ترتیب مراحل دادن دادخواست طلاق را بگذرانند. اینجا بحث گرانی سکه یک بحث جدی است.کسی حوصله شوخی درمورد اجرا گذاشتن مهریه را ندارد و هر خبر جدید درباره بازار سکه را روی هوا میزنند. البته دادگاه خانواده همیشه پر است از دعواهای زن وشوهری یا دعواهای قبایل زن و شوهر که تماشا کردنشان باعث میشود مردم بحثهای خودشان را یادشان برود.
اما امروز برعکس همیشه این بحث سکه است که روی همه دعواهای قبیلهای را کم کرده و بیشترین شنونده را دارد. آنها که مهریهشان را اجرا گذاشتهاند تا پوست شوهرشان را بکنند، نگران این هستند که نکند سکه ارزان شود. مهسا 24ساله است و شوهرش هم 11 ماه است که به خاطر ندادن مهریه رفته زندان. دادگاه سه ماه پیش حکم کرده که مهسا 30 تا سکه را به عنوان پیشپرداخت مهریه 500 سکهای از خانواده شوهرش بگیرد و هر ماه هم یک سکه، تا 500تایش تمام شود. او قبل از اینکه سکه گران شود مهریهاش را اجرا گذاشته، اما از وقتی سکه گران شده حسابی پیگیر کارش شده و با 30 تا سکهای که توی حکم دادگاه آمده بود موافقت کرده؛ «من جایی را ندارم که زندگی کنم. پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و هر کدامشان رفتهاند پیش پدر و مادرشان. هیچ کدام هم برای من جا ندارند. به خاطر همین من با قسطبندی مهریه موافق نبودم. اما حالا با این 30 تا سکه میتوانم یک جایی را رهن کنم و با ماهی 550هزار تومان هم میتوانم هزینههای زندگیام را بدهم.»
تکلیف ما چه میشود؟
حرف مهسا که به اینجا میرسد یکی از خانمهای توی سالن حسابی عصبانی میشود. این خانم نماینده جمعیت مهریهدهنده است و دلش هم حسابی از گران شدن سکه خون؛ به خاطر همین هم عصبانی میشود و با اعتماد به نفس عجیبی به مهسا اطمینان میدهد که این سکهها از گلویش پایین نخواهند رفت.
الان سه سال است که پسر این خانم ماهی دو تا سکه به همسر سابقش میدهد اما از سه سال پیش تا حالا سکه آنقدر گران شده که پسرش دیگر توان پرداخت ندارد؛ «سه سال پیش دادگاه تشخیص داد که پسرم توانایی این را دارد که ماهی دو تا سکه بدهد به همسرش. وضعیت مالی و حقوق پسرم از سه سال پیش تا حالا تغییر چندانی نکرده، اما قیمت سکه آنقدر بالا رفته که حالا بدبخت باید همه حقوقش را بدهد پای دو تا سکه که قسط مهریه میشود.» مشکل این خانم به همین جاها ختم نمیشود؛ مهمترین نگرانی او و پسرش مربوط به آینده است؛«مهریه 714 تا سکه است، تا حالا هم 100 تایش را داده و هنوز 614 تا باقی مانده و تا 20سال دیگر هم تمام نمیشود. اگر قرار باشد درآمدها همین طوری بماند و قیمت سکه هم با همین سرعت برود بالا، تکلیف چه میشود؟» یکی دو ماه است که پسر این خانم سکهها را پرداخت نکرده و عروس سابق هم که دو ماه آمده و دیده جا تر است و سکه نیست، از دستشان شکایت کرده. البته اینطور که کارشناسان تجربی این جمع میگویند، اگر پسر این خانم اظهارنامه جدید بنویسد، دادگاه به نفعش رای خواهد داد و با این گرانی احتمالا دو تا سکه میشود یکی.
چه فرقی میکند؟
به غیر از بحثهای مرتبط توی راهروها و سالنهای انتظار، منبعی وجود ندارد که بشود به کمک آن فهمید گرانی سکه آمار مهریههای به اجرا گذاشته شده را بالا برده یا نه.
البته آمار دادخواستهای طلاق و حتی دادخواستهای اجرای مهریه معلوم است اما نمیشود همه مهریههای به اجرا گذاشته شده را به افزایش قیمت سکه ربط داد. اینجا مشاورهایی هستند که صبح تا عصر به صورت رایگان به مراجعان دادگاه مشاوره میدهند؛ وکلایی که تعدادشان هم در دادگاه زیاد است و هر کدامشان هم در روز به 30-20 مراجعه کننده مشاوره میدهند. بیشتر این مشاورها اعتقاد دارند که گرانی سکه به آمار پروندههای اجرای مهریه ربطی ندارد. یکی از این مشاورها میگوید کسی که تصمیم میگیرد مهریهاش را اجرا بگذارد به گرانی و ارزانی سکه کاری ندارد؛ «برای آنها که توان پرداخت ندارند کار خیلی سادهتر است. خانمها یا از اول میدانند که سکهها نقد نمیشوند یا به زودی میفهمند و سازش میکنند اما برای آنها که توان پرداخت دارند اینطور نیست و همسرانشان بعد از اینکه مهریهشان را اجرا میگذارند، برای گرفتنش خسته نمیشوند. وقتی بدانی همسرت ندارد که مهریهات را بدهد، چه هزار تومان، چه یک میلیون تومان چه فرقی میکند؟»
تا مظنه فردا چه باشد!
مجتمع قضائی ونک یک واحد کوچولو دارد که میشود گفت عابربانک سکه است؛ یکی دیگر از شواهدی که نشان میدهد اینجا قصه، قصه سکه است و دیگر هیچ. عابربانک سکه در واقع یک کیوسک کوچولوست که روی شیشهاش اطلاعیه بزرگی با عنوان خرید و فروش سکه چسباندهاند. اینجا کسانی که به عنوان اقساط مهریه همسران سابقشان سکه میدهند، میتوانند هر ماه از این باجه هر چند تا سکه که میخواهند بخرند و ببرند در شعبه مربوطه تحویل بدهند تا همسر سابق بیاید و تحویل بگیرد.
اینجوری است که سکه بدهها و سکه بگیرها همهشان رابطه تنگاتنگی با این باجه دارند. مسؤول این باجه برعکس مشاورها اعتقاد دارد که گرانی سکه آمار درخواست مهریهها را بالا برده؛« معلوم است که آمار درخواست مهریه میرود بالا. هر کسی که تا حالا دودل بوده هم با این قیمتها یکدل میشود که بیاید مهریهاش را بگذارد اجرا. آنها هم که ماهی یکی دو تا میگرفتهاند و قسطهایشان عقب افتاده، بهانه جدید دستشان میافتد که دوباره بروند شکایت کنند.»
مسؤول این باجه میگوید قبلا اگر هم یکی دلش نرم میشد و مثلا 100 تا از سکهها را میبخشید، با این گرانی سکه دیگر آن کار را هم نمیکند؛ «بالاخره خیلی فرق میکند که 100 تا سکه 300 هزار تومانی را ببخشی یا 100 تا سکه 550 هزار تومانی را. کسی دستش نمیرود یکهو 50 میلیون تومان از پولی را که دیر یا زود میتواند بگیرد ببخشد. هر چقدر هم این پول زیادتر باشد، بخشش آن سختتر میشود.»ساعت 14:30 که میشود، دادگاه کمکم خلوت میشود. خواهانها و خواندهها میروند خانههایشان تا از فردا صبح و با قیمت جدید سکه دوباره برگردند به دادگاه و معلومشان بشود که با مظنه امروز، چند تومان دستشان را میگیرد یا چقدر باید پیاده شوند.
منبع: همشهری جوان
نظر شما