این درست است که بسیاری از افراد معتقدند ازدواج سن خاصی ندارد و بنا به شرایط خاص، افراد در سنین گوناگون آمادگی ازدواج را پیدا میکنند اما توجه به آسیبهای بعدی که ممکن است در انتظار افراد باشد نیز بسیار مهم است. در بعضی روستاها و شهرهای کوچک، کودکان در سنین چهارده پانزده سالگی و حتی پایینتر از این سنین ازدواج میکنند. گاهی این ازدواجها با مخالفت این کودکان و نوجوانان و در نهایت اجبار خانواده صورت میگیرد و گاهی بنا بر عرف و عادت آنها خودشان آماده پذیرش این قضیه هستند و از طرف آنها مخالفتی صورت نمیگیرد.
این قضیه در مواردی که این افراد در همان محیط کوچک باقی بمانند معمولا مشکل ساز نمیشود و به همان سبک و سیاق زندگی خود را ادامه میدهند ولی در مواردی که به دلیل شرایط کاری یا تحصیلی به شهر بزرگتری مهاجرت کنند، دچار تناقضات زیادی شده و با مقایسه خود با شرایط زندگی دیگران و همسن و سالان خود دچار سرخوردگی شده و رضایت از زندگی را از دست میدهند.
جدا شدن عاطفی و حتی رسمی زوج ها از یکدیگر و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پس از طلاق، کوچکترین مساله ای است که برای این افراد پیش خواهد آمد و مواردی مثل خیانت، همسرکشی، اعتیاد، رو آوردن به انواع بزه، انواع ناراحتیها و بیماریهای روحی و روانی آسیبهایی است که در نتیجه ممکن است وجود داشته باشند.
آسیب مهمی دیگری که اینگونه ازدواجهایی که بدون شناخت و در شرایط سنی و فکری نامناسب صورت میگیرد به بار خواهد آورد درباره فرزندان این خانواده هاست. بیگناهانی که به خاطر اشتباه دیگران حالا باید تاوان پس داده و شرایط سخت خانوادگی و جامعه را تحمل کنند.
آگاه سازی خانواده ها درباره عواقب ازدواجهای نادرست و آموزش انتخاب آگاهانه و درست از طریق رسانه ها و بخصوص رادیو و تلویزیون که طیف بیشتری از مخاطبان را دارند امر مهمی است که توجه هرچه بیشتر سیاستگذاران و مسوولان را میطلبد.
منبع: خبرآنلاین
نظر شما