دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۱

فاطمه درباره انگیزه شوهرش از قتل زهرا گفت: زهرا خرما دوست داشت و احمد به او گفته بود، باید خرما را دانه‌دانه بخورد اما زهرا روز حادثه چون گرسنه شده بود، خرما را با جعبه از داخل یخچال برداشته بود. دخترم از ترس پدرش خرما را زیر پتو قایم كرده و خورده بود. وقتی احمد موضوع را فهمید، او را كشت.

سلامت نیوز : زن و شوهری كه متهم هستند دختر چهارساله خود را كشته‌اند، در جلسه محاكمه قتل را گردن یكدیگر انداختند.
به گزارش شرق ، در ابتدای جلسه رسیدگی به قتل این كودك كه زهرا نام داشت، عطار نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه كیفری‌استان تهران گفت: مسوولان بیمارستانی در اطراف ورامین، دوم آبان سال 82 گزارش دادند، كودكی چهارساله به نام زهرا به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و جانش را از دست داده است. وقتی ماموران در بیمارستان حاضر شدند، مادر زهرا را بازداشت كردند.

این زن كه فاطمه نام دارد به ماموران گفت: دخترم را بغل كرده بودم كه از دستم رها شد و روی زمین افتاد، من هم او را به بیمارستان آوردم. گزارش پزشكی قانونی ادعای این زن را رد كرد، چراكه در این گزارش آمده بود كودك به شدت كتك خورده‌ و از چند ناحیه دچار كبودی و شكستگی شده است و علاوه بر این جراحت‌هایی ناشی از ضربات شی‌ای قابل انعطاف مثل شلنگ در بدنش وجود دارد و البته در نهایت این دختر به دلیل ضربه‌مغزی جانش را از دست داده است. همچنین پزشكی قانونی اشاره كرد روی دستان دخترك كبودی‌های نازكی وجود دارد كه نشان می‌دهد دست‌های او برای مدتی بسته شده بود.


نماینده دادستان ادامه داد: «با توجه به این نظریه زن جوان دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و این بار اعتراف كرد با كمك شوهرش زهرا را زده است. او در این مرحله گفت: دخترم جایش را خیس كرده بود، من و شوهرم عصبانی شدیم و او را زدیم. فاطمه در بازجویی‌ها بار دیگر حرفش را عوض كرد و مدعی شد خودش به تنهایی دخترش را كتك زده است. آن‌طور كه صورت‌جلسه پلیس نشان می‌دهد احمد - پدر زهرا - بلافاصله بعد از اعتراف همسرش به قتل در همان اداره آگاهی اعلام كرده است شكایتی از متهم ندارد.

عطار ادامه داد: با توجه به اینكه جد پدری زهرا نیز اعلام رضایت كرده است و از عروس و پسرش شكایتی ندارد، به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانونی به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم. در ادامه فاطمه در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم و هرچه تا به حال گفتم، دروغ بود. شوهرم زهرا را كشت و من از ترس او نتوانستم واقعیت را بگویم. من و احمد دخترعمو، پسرعمو هستیم.

از وقتی با او ازدواج كردم، روزگار خوشی نداشتم. احمد بچه پسر دوست داشت و می‌گفت چون دخترزا هستی به درد نمی‌خوری. وقتی دختر اولم به دنیا آمد، با من به شدت دعوا كرد كه چرا دختر به دنیا آوردی. برای بار دوم حامله شدم، وقتی بچه به دنیا آمد، باز هم دختر بود. احمد با دخترم زهرا خیلی بد بود و می‌گفت كه نمی‌تواند او را تحمل كند. از همان روز اول كه بچه به دنیا آمد، با او بدرفتاری می‌كرد.

 روز حادثه صبح زود به نانوایی رفتم. وقتی به خانه آمدم، دیدم احمد دست و پای زهرا را با طناب بسته و بچه را زیر پتو كرده و آنقدر زده كه بچه بیهوش افتاده و غرق در خون است. من دخترم را بلند كردم و به بیمارستان بردم. پول نداشتم حتی ماشین كرایه كنم، پیاده تا بیمارستان دویدم. در آنجا به من گفتند دخترم مرده است. این زن در ادامه گفت: شوهرم از اول با من دعوا می‌كرد. او معتاد بود و هرچه درمی‌آورد، خرج اعتیادش می‌شد و همیشه من و بچه‌ها را كتك می‌زد. آن روز هم وقتی پلیس از من پرسید چه شده از ترسم چیزی نگفتم.


فاطمه درباره اعترافاتش در اداره آگاهی گفت: احمد به من گفت قتل را گردن بگیر من رضایت می‌دهم تو بیرون می‌آیی. من از احمد می‌ترسیدم و از ترس قبول كردم.

فاطمه درباره انگیزه شوهرش از قتل زهرا گفت: زهرا خرما دوست داشت و احمد به او گفته بود، باید خرما را دانه‌دانه بخورد اما زهرا روز حادثه چون گرسنه شده بود، خرما را با جعبه از داخل یخچال برداشته بود. دخترم از ترس پدرش خرما را زیر پتو قایم كرده و خورده بود. وقتی احمد موضوع را فهمید، او را كشت.

بعد از فاطمه وكیل مدافعش در جایگاه حاضر شد و گفت: حرف‌های فاطمه و تناقض‌گویی‌های او نشان می‌دهد او از چیزی هراس دارد و نمی‌خواهد واقعیت را بگوید. شوهر فاطمه مرد بداخلاقی است و به همین دلیل هم فاطمه در مراحل اولیه تحقیق همه چیز را مخفی كرده است.


سپس احمد كه با وثیقه آزاد بود، از خودش دفاع كرد و با رد اتهام مشاركت در قتل گفت: فاطمه بچه را كشت و من اصلا در آنجا نبودم. روز حادثه سركار بودم. یكی از همسایه‌ها به من زنگ زد و گفت بیا حال زنت بد ‌است، من هم بلافاصله به خانه رفتم و دیدم دخترم روی زمین افتاده است. من تلاشم را برای اینكه دخترم را نجات دهم، كردم اما او فوت شد. زنم او را زده بود. فاطمه از وقتی با من ازدواج كرد، مشكل روحی داشت. او یك دختر دیگرمان را هم كشته بود. بچه 10روزش بود كه فاطمه او را كشت.


احمد درباره اینكه اگر فاطمه نوزاد 10روزه را كشت، چرا او اعلام شكایت نكرد، گفت: فاطمه زنم بود و می‌ترسیدم آبروریزی شود، ضمن اینكه فكر كردم هر دو جوان هستیم و می‌توانیم دوباره بچه‌دار شویم.


متهم در مورد اینكه اگر همسرش دو بچه او را كشته چرا رضایت داده است، گفت: نمی‌دانم چرا این كار را كردم و حالا هم شكایتی ندارم. فاطمه زندگی من را نابود كرد. بعد از مرگ دخترم من معتاد شدم، او درباره من دروغ می‌گوید. بنا بر این گزارش در پایان جلسه بعد از اینكه وكیل متهم ردیف دوم هم از موكلش دفاع كرد، هیات قضات شعبه 71 برای صدور رای دادگاه وارد شور شد.
منبع:روزنامه شرق


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha