«در حال حاضر به فاجعه رسیدهایم و بدتر هم میشود.» دکتر مصطفی اقلیما، تعداد کودکان معتاد در ایران را حدود سه میلیون نفر ارزیابی میکند. او میگوید اگر امروز دست به کار شویم، 50 سال طول میکشد تا آمار معتادان کاهش پیدا کند.
به گزارش قانون «در حال حاضر به فاجعه رسیدهایم و بدتر هم میشود.» دکتر مصطفی اقلیما، تعداد کودکان معتاد در ایران را حدود سه میلیون نفر ارزیابی میکند. او میگوید اگر امروز دست به کار شویم، 50 سال طول میکشد تا آمار معتادان کاهش پیدا کند. بخشهایی از گفتگوی قانون با دکتر اقلیما را در ادامه میخوانیم:
بر اساس گفتهی مسئولان و ستاد مبارزه با مواد مخدر دو میلیون معتاد در کشور ما وجود دارد. این آمار در طی سالهای گذشته تغییری نکردهاست. از سویی مسئولان درمانی کشور در وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی کشور اعلام کردهاند سالانه حدود هشت درصد به تعداد معتادان و مصرف کنندگان موادمخدر در کشور افزوده میشود. به نظر شما وضعیت آمار کودکان معتاد در کجای این آمارهای متناقض قرار دارد؟
در تمام کشورهای دنیا وقتی در مورد یک معضل اجتماعی آماری ارائه میشود به همان میزان هم در لایههای پنهان آمارهای مخفی وجود دارد که خارج از چرخهی نوشته شدهی مجرمان است. بنابراین تأکید دولت بر آمار دو میلیون معتاد در طی شش سال گذشته معیار دقیقی نیست. با توجه به آمار دو میلیون معتاد میتوانم بگویم در کشور ما 4 میلیون معتاد وجود دارد. اگر استاندارد یک خانواده را چهار نفر که شامل زن و شوهر و دو بچه است در نظر بگیریم یعنی اینکه 16 میلیون نفر بطورمستقیم با اعتیاد درگیر هستند. با این روش هشت میلیون از این آمار کودکان هستند. اگر هم نگوییم از این هشت میلیون همه معتاد هستند، حداقل سه میلیونِ آنها اعتیاد دارند. این روش تنها راهی است که میتوانیم آمار کودکان معتاد را شناسایی کنیم.
آمار دقیقی از کودکان معتاد وجود ندارد اما میتوان گفت بطور طبیعی از این هشت میلیون کودکی که در خانوادههای معتاد زندگی میکنند، یک سوم آنها از طریق خرید و فروش و مصرف، به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردهاند. بنابراین تعداد کودکان معتاد در خانوادهها کم نیست. جالب اینکه نوزاد خانوادهای که در آن تریاک مصرف میشود، به بوی آن معتاد شده است و نمیتواند در مکان دیگری غیر از آنجا بخوابد.
با این وضعیت در حال حاضر سن اعتیاد خیلی پایین آمده است؟
بله، وقتی فقر و تورم در یک جامعه روندی صعودی طی میکند، بالتبع سن آسیبهای اجتماعی هم پایین میآید. اکنون طلاق رشد پیدا کرده و منجر به افزایش آمار بچههای بیسرپرست شده است. وقتی تعداد معتادان افزایش پیدا میکند، زنان سرپرست خانوار نیز فزونی مییابد. آخرین آمار کمیته امداد نشان میدهد هر سال 60 هزار نفر به جمعیت زنان سرپرست خانوار اضافه میشود. متأسفانه سن اعتیاد در مدارس به 12 سال و حتی به ده سال هم رسیده است. این دانشآموزان به طور طبیعی در 12 سالگی معتاد نشدهاند بلکه قطعاً در خانوادههایی که پدر و مادر معتاد هستند، گرفتار شدهاند. اکثر آنها در ابتدا پنهانی و از روی کنجکاوی به مواد مخدر گرایش پیدا میکنند. با توجه به اینکه سن بزهکاری و جرم در ایران زیر 18 سال است بنابراین کودکان در این آمار دومیلیون معتاد، مجرم و بزهکار شناخته نمیشوند و خارج از چرخه آمار و ارقام پلیس هستند.
آقای دکتر چرا آمار دقیقی دربارهی معتادان وجود ندارد و آمار دانش آموزان معتاد نیز در هالهای از ابهام است؟
در کشور ما هیچوقت آمار دقیقی از افراد معتاد داده نمیشود. حتی ستاد مبارزه با مواد مخدر به عنوان متولی این موضوع آمار دقیقی را ارائه نمیکند. هیچ دستگاه ونهادی آمار دقیق از معتادان خود را ارائه نمیدهد، گویی به نفع آنها نیست.
وقتی درباره تعداد دانش آموزان معتاد آمار میدهیم، آموزش و پروش انکار میکند و میگوید چنین اتفاقی نیفتاده است. در آموزش و پروش اقدامات لازم از جمله آزمایش دانشآموزان انجام نمیشود تا تعداد معتادان دقیقاً مشخص شود. چنین کاری را انجام نمیدهند به ضرر آنها است حتی در نهادهای دیگر هم چنین اتفاقی نمیافتد.
بهترین راه این است که آموزش و پرورش از دانشآموزان آزمایش ادرار بگیرد و وقتی تعداد دانشآموزان معتاد مشخص شد، علتها ریشهیابی تا مشخص شود چرا اینگونه است. این کار به راحتی و در عرض یک هفته و با برنامهریزی دقیق قابلانجام است.
چرا نهاد خاصی دربارهی اعتیاد دانشآموزان مسئولیت کنترل ونظارت-که کار بسیار مهمی است- را عهدهدار نمیشود؟
متأسفانه چنین کاری صورت نمیگیرد. حتی دربارهی سیگار هم باید این اقدامات انجام شود. به هر حال سیگار جزء مواد مخدر نیست. ایران خودش تولیدکننده سیگار است و برای بودجه مملکت از سیگار هم اعتبار گذاشته است. امروز در دنیا میگویند که بهتر است ممنوعیت مواد مخدر را بردارند تا کاسبی قاچاقچیان از بین برود و در مقابل دولت به طور رایگان و سالم مواد به مردم دهد.
با این حال در مدارس ایران اگر دانشآموزی معتاد باشد، اخراجش میکنند. آموزش و پرورش میگوید او بچههای دیگر را معتاد میکند درحالیکه ایراد از جای دیگری است و با اخراج دانشآموز مسأله حل نمیشود. با جزوه آموزشی اعتیاد به دانشآموزان مشکل حل نمیشود. آموزش و پرورش علت اعتیاد دانشآموزان را پیگیری نمیکند زیرا برای آنها دردسرساز است.
آموزش و پرورش براین نکته اصرار میکند که نباید تعداد بچههای معتاد مشخص شود تا منجر به اعتیاد دانشآموزان دیگر نشود. درحالی که وظیفه آنها این است که با آموزش صحیح دانشآموزان را جذب تحصیل و مدرسه کنند. نقش معلم مهم است و دانشآموز در بسیاری موارد به خاطر او به مدرسه میرود و مرتکب کارهای خلاف نمیشود. تنها نقش خانواده و پدر و مادر اثرگذار نیست. کودکان 8 ساعت از زندگی روزانه را در مدارس بسر میبرند. زمانی که دانش آموز را از مدرسه اخراج میکنند و اسم روی آن دانشآموز میگذارند و آبرویش را میبرند، دیگر قابل برگشت نیست و از مدرسه به راه خلاف میرود. ما با نوع برخوردها و رفتارهایمان، سازندهی راههای خلاف هستیم.
با وجود اینکه شما بر روی علتشناسی تأکید زیادی دارید اما علتشناسی هم که انجام شود بازهم باید از طریق ارگانها و سازمانها اقدامات اصلاحی انجام شود. پیشنهاد مشخص شما برای ارگانهای درگیر مسأله اعتیاد چیست؟
زمانی معضل اعتیاد حل میشود که تمام ارگانها با هم هماهنگ شوند و با برنامهریزی دقیق برای رفع علتها تلاش شود. مسئولان کشوری هم اذعان کردند که در حدی نیستند کاری انجام دهند. نیروی پلیس هم خاطرنشان کرد که زمانی این مشکل حل میشود که کل ارگانها هماهنگ شوند. تمام نهادها و ارگانها برای حل معضلات و مشکلات آسیبهای اجتماعی با واکاوی و ریشهیابی علتها برای حل آن برنامهریزی کنند و تمام زیربناها با هم درست شود. اگر همه اینها را انجام دهیم می توانم بگویم تا 50 سال دیگر و نه امروز، تعداد معتادهای ما خیلی کم شده است، آن هم در شرایطی که معتادان فعلی وجود نداشته باشند آن وقت آمار معتادان جدید رو به کاهش میرود و آنهایی که هستند حالت روانی و عصبی دارند. اگر از امروز شروع کنیم تا 50 سال دیگر این اتفاق میافتد. هرکس هم بگوید که فقط درمان میکنم همش حرف و داستان است.
و اگر اقدام نکنیم؟
در حال حاضر به فاجعه رسیدهایم و بدتر هم میشود. روز به روز آمار مجرمان آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. با خواباندن معتاد در بیمارستان مشکل حل نمیشود.
تاکنون اگر اقدامی صورت گرفته تنها پاک کردن صورت مساله بوده است. تأکید میکنم با گرفتن و زندانیکردن مشکل حل نمیشود. علتها ریشهیابی نمیشوند برای اینکه زمانبر است. ترک اعتیاد هم راهحل نیست. تنها پنج درصد راهحل، ترک کردن است و 95 درصد راهحل به شرایط اجتماعی وخانوادگی، خانواده، قوانین، سیاستهای اجتماعی، امکانات رفاهی و نهادهای آموزشی بستگی دارد.
با وضعیتی که شما گفتید چرا اقدامات مسئولان ثمربخش نیست؟
اگر بخواهیم معضلات و مشکلات ناشی از آسیبهای اجتماعی را حل کنیم باید به فرمایشات رهبر عزیزمان توجه کنیم. ایشان به دو رهنمود اساسی و اثرگذار تحت عنوان شایسته سالاری و پاسخگویی تأکید کردند. هماکنون 30 سال است دربارهی شایسته سالاری گفته میشود اگر واقعاً مسئولان شایسته باشند با برگزاری جلسات و برنامهریزی درازمدت برای درمان علتهای معضلات آسیبهای اجتماعی اقدام میکنند و فقط معروف کردن اسم برایشان مهم نباشد بلکه حل مشکلات مهم باشد. در حال حاضر مسئولانی که سر کار میآیند میخواهند حداکثر تا یک هفته آمار و ارقام ارائه دهند تا نشان دهند وضعیت مطلوب است و مشکلات را علتیابی و اقدامی برای حل آن نمیکنند.
بنابراین هرکس باید بر اساس تواناییها و تخصص خود، در سر جای خود کار کند و واقعاً شایستهی این کار باشد. ضمن اینکه در مقابل کارها و عملکرد خود پاسخگو باشد. اگر اینگونه بود، بعد از 30 سال به اینجا نمیرسیدیم چون هیچ کس نخواسته روی این موضوع کار کند.
اگر ما مسئولان شایسته و پاسخگو داشته باشیم من به شما قول میدهم که 80 درصد آسیبهای اجتماعی که یکی از آنها اعتیاد است حل میشود. مشکلات امروز به دلیل شایسته نبودن مسئولان است.
نظر شما