زهرا امین مجد، عضو هیات علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان و استاد دانشگاه در خصوص بلوغ زودرس و راهکارهای کاهش این مساله در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی برنا، اظهار داشت: بلوغ زودرس در ایران در دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. وقتی در دهه 60 بحث بلوغ در سن 13 سالگی برای دختران توسط بعضی از علما و مراجع تقلید مطرح شد، عدهای از مسوولین آموزش و پرورش، با این نظر موافق بودند، زیرا اعتقاد داشتند که دختران، بیشتر در دوره تحصیلی راهنمایی به بلوغ می رسند و چون بلوغ فیزیولوژیک آنها در این دورران است، پس منطقی است که بلوغ شرعی آنها نیز در حدود سن 12 تا 13 سالگی باشد.
وی در ادامه به اتقان ادله در خصوص مساله بلوغ شرعی 9 سالگی دختران اشاره کرد و افزود: طی دوره ای، سن بلوغ فیزیولوژیک دختران در همان سن 12-13 سالگی بوده و این مورد هیچ منافاتی با تکلیف شرعی 9 سالگی ندارد. به علاوه آنکه، در سال های اخیر طبق گزارشاتی که آموزش و پرورش ارایه کرده، سن بلوغ دختران به اواخر دوره ابتدایی کاهش یافته است.
امین مجد به تاثیر آب و هوا و شرایط منطقهای در مساله کاهش سن بلوغ اشاره کرد و توضیح داد: باید توجه داشت که مسایلی از این دست و نیز تغییرات مربوط به تغذیه (مانند ورود غذاهای گرمتر به لحاظ طبع، به برنامهی غذایی کودکان) با وجود تأثیرگذاری در امر کاهش سن بلوغ فیزیولوژیک، در مقابل عوامل روانی کماهمیتاند. عوامل روانی، اموری هستند که از طریق تأثیر بر ساختار ذهنی افراد، موجب تغییر در ترشح هورمونهای رشد و بروز صفات ثانوی جنسی میشوند. کاهش سن فراگیری مسایل جنسی و در معرض سیگنالهای جنسی قرار گفتن کودکان به صورت گسترده و مداوم (به خصوص از طریق ماهواره) از جمله عوامل روانی مذکورند.
وی اضافه کرد: هر چه کودکان بیشتر با این مسایل آشنا شوند، مغز پیامهای بیشتری دریافت کرده، آمادگی افزونتری برای تولید هورمونهای مناسب رشد جسمی دارد.
امین مجد تاکید کرد: باید توجه داشت برخی از پیامهایی که در این رابطه دریافت می شوند، پیامهای محیطی بوده و اثرگذاری آنها طیفی است. به عنوان مثال، در کلان شهرها نسبت به روستاهای دورافتاده، شدت این پیام ها بیشتر و حجم آنها بالاتر است. البته، با ورود رسانههای جدید (مثل ماهواره و دیویدی محصولات روز دنیا) و ارتقای جایگاه آنها در زندگی مردم، شاهد از بین رفتن مرزهای فرهنگی و تسری ویژگیهای کلانشهرها به مناطق دورافتادهایم؛ اگرچه هنوز هم نمیتوان از تاثیر محیط که شامل خانواده، مدرسه و گروههای همآل است، چشمپوشی کرد.
وی افزود: در مورد کاهش سن بلوغ و تشخیص جنسی، لازم است 2 اقدام عمده و مهم توسط خانواده و نظام آموزش رسمی صورت پذیرد. اولین اقدام، مبارزه با مشاهده برنامههای رسانهای حاوی پیامهای عریان و حتی اشارهوار جنسی و پالایش محیط خانواده و مدرسه از پیامهای غیراخلاقی است. در بسیاری از کشورهای جهان، این محدودیتها در مورد کودکان اعمال میشود و یا دستکم، برنامه ریزیهای اجتماعی به این سمت است. در این موارد، فرزندان اوقات فراغتی برای مشاهده تلویزیون بدون نظارت و کنترل والدین ندارند. به عنوان مثال، در کشور انگلیس مراکزی وجود دارد که فرزندان را در ساعات اولیه صبح که والدین به محل کار میروند، از آنها تحویل گرفته، تا هنگام رفتن به مدرسه مراقبت مینمایند، تا کودکان فرصتی برای مشاهده تلویزیون در محیط بدون کنترل نداشتهباشند. توجه داریم که در فضای دینی و در کشور اسلامی، این مراقبتها باید به صورت جدیتری صورت پذیرد.
امین مجد به لزوم برنامهریزی کلان و تدوین منشوری جامع بر اساس گزارههای دینی اشاره کرده و دومین اقدام و راهکار کاهش سن بلوغ را این چنین تشریح کرد: باید برنامهریزی جامعی صورت گیرد که خانوادهها و نظام تربیت رسمی، علی الخصوص مدارس، با در دست داشتن منشور مربوط به آن، متصدی امر تربیت در این زمینه شوند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: در عین اینکه در شریعت توصیه شدهاست که به هیچ عنوان کودکان در معرض پیامهای جنسی قرار نگیرند، به این نکته نیز توجه شدهاست که افراد از دوره سنی خاصی باید به تدریج با آموزههای جنسی، به صورت غیرمستقیم (و البته، بعدها به شکلی مستقیمتر) آشنا شده، در معرض آموزش همراه با حیا در ناحیه مسایل جنسی قرار گیرند. در این صورت، افراد هم تربیت جنسی می شوند و هم در عین حال بیحیا بار نمیآیند.
امین مجد والدین را به مطالعه کتاب تربیت آیتالله ابراهیم امینی و منابعی از این دست، توصیه کرد و در ادامه در رابطه با نحوه پاسخگویی به سوالات جنسی کودکان خاطرنشان نمود: اگر کودکی در سن 4- 5 سالگی پرسشی در خصوص مسایل جنسی و یا تفاوت جنسیتاش با جنس مخالف مطرح کرد، لازم است والدین بحث را عوض کنند. در این موارد اصلا نیازی به پاسخگویی نیست، اما در سنین بالاتر، والدین باید نسبت به سن و فهم و نیاز فرزند به پرسشهای آنها در این زمینه پاسخ دهند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: متاسفانه از آنجایی که مشکل اصلی خانوادهها چگونگی برخورد با این مسایل است، باید در این زمینه اطلاعرسانی و آموزش، بیشتر، موردیتر و دقیقتر صورت پذیرد. به عنوان مثال باید برای والدین روشن شود که در مواجهه با استعمال کلمات رکیکِ جنسی توسط کودکان، چه اقدامی انجام دهند. مثلا در این موارد به پدر و مادر توصیه میشود که در گام نخست به نحوی با فرزند مواجه شوند که گویی اساسا از او چیزی نشنیدهاند. اما در صورت ادامه این رفتار از سوی کودک، به بررسی محیط مدرسه و گروه همسالان او بپردازند. در صورتیکه کنترل پاسخ نداد، باید برخورد مستقیم صورت گیرد. اولین اقدام در این زمینه آن است که کودک را به انجام ندادن آن حرکت توصیه نمود (نصیحت). دومین اقدام، آن است که او را مورد تشویق و تلقین مثبت قرار دهیم؛ البته، بهتر است که این تشویق و تلقین در جمع دوستان و خانواده اتفاق افتد. در نهایت، اگر روشهای قبلی بیاثر بود، میتوان به تنبیه مناسب دست زد.
وی در پایان تاکید داشت: والدین باید توجه داشته باشند که به هیچ عنوان نباید درصورت مواجهه با رفتارهای غیراخلاقی از سوی کودک، با خنده و شوخی با مسأله برخورد کنند، بلکه لازم است کودکان از رفتار آنها متوجه شوند که با تکرار این خطا، با سردی، بیمحلی و حتی برخورد منفی مواجه میشوند.
نظر شما