زندگی زناشویی چیزی نیست كه یك شبه نابود شود. رفتارها و حركات هر یك از زوجین بتدریج میتواند این زندگی مشترك را مستحكمتر كند یا آن را به زوال و نابودی بكشاند. اگر میخواهید زندگی زناشویی خوب، عاشقانه و بادوامی داشته باشید یكسری از كارها و اعمال را هرگز نباید انجام دهید؛ چرا كه این اعمال از صمیمیت شما كاسته و زندگیتان را با چالش روبهرو میكند.
همسر خود را فراموش نكنید و در اثر روزمرگیها او را نادیده نگیرید
برای چند لحظه به این سوال فكر كنید: آیا شما به همان اندازه كه با دوستتان مهربان، مودب و باملاحظهاید، با همسر خود نیز همان رفتار را دارید؟ در مورد بیشتر ما جواب منفی است. بگذارید بیشتر روی این مطلب بحث كنیم. اكثر ما، خیلی چیزها را زود فراموش میكنیم. پس از مدتی، به نظر میرسد كه ما درباره همه مهربانیهای كوچك و بزرگ همسرمان نسبت به خود، دچار فراموشی میشویم؛ یا اگر هم فراموش نكنیم، تصور میكنیم كه این بخشی از اخلاق همسرمان و جزو وظایف اوست و باید وجود داشته باشد. وقتی ارتباط زناشویی به این نقطه رسید كه به جای قدردانی از طرف مقابل، مهربانیهای او را نادیده بگیریم یا آنها را یك وظیفه بدانیم، مشكل آغاز میشود.اما شما میتوانید این دیدگاه را عوض كنید. باید شروع كنید به از بین بردن این فرض كه آنچه همسرتان برای شما انجام میدهد از سر وظیفه است. در حقیقت، به شما پیشنهاد میكنیم كه یك تكه كاغذ برداشته و آنچه همسرتان برای شما انجام میدهد، یادداشت كنید؛ خواه آن كارها كوچك باشند یا بزرگ. سپس صادقانه از خود بپرسید كه از میان كارهایی كه همسرتان برای شما انجام میدهد، در مورد كدام یك احساس سپاس و قدرشناسی از خود بروز دادهاید؟
اگر در حال حاضر ارتباط قوی و محكمی با همسرتان دارید، صداقت شما این ارتباط را عمیقتر خواهد كرد. اگر باور ندارید این روند را با دقت بررسی كنید. سعی كنید قبل از این كه شروع به صادق بودن كنید، رفتار همسرتان را ارزیابی كنید. شاید موثرترین راه برای اظهارنظر قطعی صحبت كردن با همسرتان راجع به احساساتتان باشد
هرگز سعی نكنید ذهن همسرتان را بخوانید
هیچ گاه فكر نكنید كه شما میدانید كه همسرتان به چه فكر میكند و چه احساسی دارد. در این روش احتمال خطا خیلی زیاد است و فرض غلط باعث خطاهای بعدی میشود. به طور مثال این شرایط را در ذهنتان تصور كنید:
شما در حال قدم زدن به سمت سالن نشیمن منزل هستید و همسرتان را میبینید كه روی مبل نشسته و به دیوار زل زده است و لبهایش را میگزد. در این حالت اولین حس شما ترس است. با خود فكر میكنید «من چه كاری كردم. چرا او از دست من عصبانی است؟» شما به او نزدیك میشوید و موضوع را سوال میكنید و انتظار دارید كه او با شما با صدای بلند حرف بزند. اما او آرام به سمت شما برمیگردد. حالت عصبانیت او از بین میرود و با ناراحتی میگوید: «من اخراج شدم.» و شما در دل میگویید «خدا را شكر، حداقل او از دست من ناراحت نیست»!
در این مثال، زن فرضهای خود را مرور كرده و میفهمد كه شوهرش از دست او ناراحت نبوده است! چقدر اتفاق میافتد كه ما فرضهای غلط در ذهن داشته باشیم و آنها را باور كنیم بدون این كه از صحت آنها مطمئن شویم.در اغلب اتفاقات زندگی، فرضها و تصورات یا غلط هستند یا فقط بخش كوچكی از آنها درست است.
شاید حالات همسر شما ناشی از مشكلاتی باشد كه در بیرون داشته و هیچ ارتباطی به طرز رفتار شما با او نداشته باشد. پس هرگز در ذهن خود فرضهای مختلف در مورد رفتار همسرتان نپرورانید.
هرگز طرف مقابل را ملامت و سرزنش نكنید و او را مقصر ندانید
چقدر گفتن این جملهها كه: «تقصیر تو است. تو مرا مجبور به این كار كردی. همش تقصیر توست كه ارتباط بین ما خراب شده. به خاطر تو من احساس بیچارگی میكنم.» آسان است. خیلی سخت است كه به خودمان نگاه كنیم و بـپـرسـیـم «نـقـش من در ایجاد مشكلات در ارتباطمان چیست؟» مشكل مقصر دانستن طرف مقابل این است كه با این كار هرگز هیچ مسالهای حل نمیشود و تقریبا همیشه منجر به یك واكنش منفی خواهد شد.
وقتی هر یك از زوجین طرف مقابل را مقصر بداند، نتیجه یك درگیری و كشمكش یا یك جنگ تمامعیار خواهد بود.
همسر شما اكنون در نقش دشمن شماست كه شما یا باید او را خلع سلاح كنید یا حتی به هر قیمتی كه شده نابودش كنید.
پس داروی مقصر دانستن طرف مقابل چیست؟ جواب ساده است: خودتان مسوولیت را به عهده بگیرید. تمرین این كار سخت است. ترك این احساس كه همیشه حق با شماست، مشكل است. یك حقیقت در مورد ازدواج این است: این كه تصور كنید همیشه حق با شماست، خیلی سادهلوحانه است. در این حالت شما برندهاید، اما ارتباطتان با شكست مواجه میشود.
در رابطه بدون صداقت، هیچ صمیمیتی وجـود نـدارد.وقـتـی واقـعا منظورتان «نه» است و «نه» میگویید، یا منظورتان «بله» است و شما شروع به «بله» گفتن میكنید، صداقت دارید. صداقت شما اعتماد متقابل را در رابطهتان افزایش میدهد
آیا نمیخواهید كه ارتباطتان برنده باشد؟ چون در این حالت شما هم برنده خواهید بود.
از خودتان بپرسید: «من چه كاری كردهام كه باعث ایجاد فاصله و دلخوری شده؟» اگر مطمئن نیستید بگذارید كمكتان كنم. در اكثر موارد شما مقصرید!
بـرای این كه به جای مقصر دانستن طرف مقابل، مسوولیت رفتارتان را خودتان بپذیرید، میتوانید این تمرین را انجام دهید. ابتدا لیستی از همه آنچه كه شما همسرتان را به آنها متهم میكنید و او را مقصر میدانید، بنویسید. مثلا «به خاطر تو خانه به هم ریخته است» یا «تو دلیل دوستی فرزندمان با یك دوست ناباب هستی چون هرگز وقتت را با او نمیگذرانی.» سپس به خودتان نگاه كنید و آنچه شما مسوولش هستید را یادداشت كنید. بعد از آن به دنبال راهحلهایی در هر یك از آن موقعیتها بگردید. در مثال آخر شاید بهتر بود كه این گونه به همسر تذكر داده میشد كـه «مـن نـگـران فرزندمان هستم كه با دوستان نابابی میچرخد. دوست دارم راجع به این كه چه كار میتوانیم بكنیم تا اوضاع بهتر شود با هم صحبت كنیم.» در این حالت وقتی با احترام با طرف مقابل صحبت میكنید، او خودش خواهد فهمید كه باید وقت بیشتری را با فرزندش سپری كند.
وقتی منظورتان «نه» است، جواب مثبت ندهید
ما اغلب از گفتن «نه» به همسرمان میترسیم. شاید از این واهمه داریم كه او عصبانی شود یا شاید، اگر به او بگوییم «متاسفم، من نمیخواهم این كار را انجام دهم»، همسرمان ناراحت شود و احساس گناه كنیم. پس به جای این كه بگوییم كه واقعا چه میخواهیم، برعكس آن را انجام داده و اغلب احساس ناراحتی میكنیم. مشكل «بله گفتن» در هنگامی كه منظور ما «نه» است، این است كه ما در ارتباطات خود، تصنعی عمل كرده و چهره واقعی خود را پنهان میكنیم. در رابطه بدون صداقت، هیچ صمیمیتی وجـود نـدارد.وقـتـی واقـعا منظورتان «نه» است و «نه» میگویید، یا منظورتان «بله» است و شما شروع به «بله» گفتن میكنید، صداقت دارید. صداقت شما اعتماد متقابل را در رابطهتان افزایش میدهد. به احتمال زیاد، تغییر رفتار در شما، در ابتدا شاید برای همسرتان تهدیدكننده به نظر رسد. به یاد داشته باشید كه او عادت ندارد كه شما را صادق ببیند. او شاید شگفتزده شود وقتی میبیند كه همه «بله»های شما واقعی هستند.مهم است بدانید كه هر گاه قـوانـیـن خـود را در ارتـباطتان تغییر میدهید، احتمال كشمكش و ناسازگاری وجود دارد. ناسازگاری اغلب برای رشد یك ارتباط لازم است. در حین این تضادها 2 نفر درك عمیقتری از یكدیگر پیدا خواهند كرد و رشته محكمتری بینشان پدیدار میشود.
اگر در حال حاضر ارتباط قوی و محكمی با همسرتان دارید، صداقت شما این ارتباط را عمیقتر خواهد كرد. اگر باور ندارید این روند را با دقت بررسی كنید. سعی كنید قبل از این كه شروع به صادق بودن كنید، رفتار همسرتان را ارزیابی كنید. شاید موثرترین راه برای اظهارنظر قطعی صحبت كردن با همسرتان راجع به احساساتتان باشد. فرآیند رسیدن به سطح عمیقتری از صداقت اغلب سخت اسـت امـا اگـر بـه آن نـقـطـه رسـیـدیـد خـواهید دید كه تلاشهایتان ارزشش را داشته است.
سعی كنید این تمرین را انجام دهید: ادامه این جمله را روی كاغذ بنویسید: «میترسم كه به همسرم بگویم كه...» سپس لیست را بر اساس اهمیت مرتب كنید. تصور كنید كه به همسرتان راست گفتهاید و تصور كنید كه در حین انجام آن چه حسی دارید. سعی كنید به آسانی نفس بكشید و به خود قوت قلب و آرامش بدهید.
حالا كه شما قادر به تصور صحبت با همسرتان هستید، میتوانید این ریسك را در واقعیت هم انجام دهید. با آسانترین مورد شروع كرده و كمكم تمام لیست را انجام دهید.
نقش بازی كردن به معنای بیان احساسات و بروز رفتارها به صورت غیرمستقیم است. مثلا به دلیل اینكه نمیتوانید به طور مستقیم به طرف مقابل بگویید كه از دستش عصبانی هستید، با كارهای دیگر سعی در جلب توجه او داشته باشید. این عمل اغلب ناآگاهانه بوده و در یك ازدواج مرتبا رخ میدهد.
از سكوت به عنوان یك سلاح استفاده نكنید
سكوت یك سلاح كشنده است. پرداختن به یك جنگ لفظی خیلی بهتر از یك سكوت مرگبار است چرا كه در یك دعوای لفظی لااقل شما از آنچه كه رنجتان میدهد، حرفی به میان میآورید. پس اگر نمیخواهید ارتباطاتتان را قربانی كنید، باید یاد بگیرید كه چگونه رنجشهای خود را به روشی كه شنیده، فهمیده و حل شود بیان كنید. این مهارت یكی از مهمترین مهارتها در یك ارتباط است و بدون آن مشكلات كـوچـك بـه مـشكلات خیلی بزرگ حل نشدنی تبدیل میشود. پس چگونه میخواهید یاد بگیرید كه همه آنچه را كه گفتنش برایتان سخت است، بگویید؟ و چگونه به همسرتان آنها را خواهید گفت در حالی كه واكنش او را نمیدانید؟ این كارها ساده نیست اما بدون آن یك ارتباط موثر شكل نمیگیرد پس روش زیر را امتحان كنید.
ابتدا لیستی از آنچه باعث رنجش شما شده، بنویسید مثلا «من به خاطر ... از دست تو ناراحت شدم.» سپس نامهای به همسر خود در مورد آنچه شما را آزار میدهد، بنویسید. او را متهم نكنید. سعی كنید از یك نقطه صمیمانه و مثبت شروع كنید مثلا: «عزیزم، احساس میكنم كه نیاز به صحبت در مورد خودمان دارم. من عاشق تو هستم و مـیخـواهـم زنـدگـیـمـان هـر روز بـهتر شود. آنچه كه میخواهم به تو بگویم شاید ناراحتت كند. اما هدف من ناراحت كردن تو نیست. آنچه من میخواهم نزدیكی هر چه بیشتر ماست. اما چیزهایی هست كه میخواهم در موردشان درد دل كنم. لطفا در مورد آنچه نوشتهام فكر كن و سعی كن عصبانی نشوی. گفتنش سخت است اما: من در مورد ... ناراحت هستم.»همه ناراحتیهای خود را به یكباره به همسرتان نگویید. فقط تعدادی از موارد خیلی مهم كه آزارتان میدهد را بیان كنید. اگر از نقش خود در ایجاد مشكلات به وجود آمده آگاهید به آنها هم اشاره كنید. این كار به تاثیرپذیر كردن نامه، كمك شایانی میكند.
نقش بازی نكنید
نقش بازی كردن به معنای بیان احساسات و بروز رفتارها به صورت غیرمستقیم است. مثلا به دلیل اینكه نمیتوانید به طور مستقیم به طرف مقابل بگویید كه از دستش عصبانی هستید، با كارهای دیگر سعی در جلب توجه او داشته باشید. این عمل اغلب ناآگاهانه بوده و در یك ازدواج مرتبا رخ میدهد.
افراد با به هم ریختن منزل و بینظمی، افسردگی و حتی خودكشی، سعی در فهماندن حرفشان به طرف مقابل میكنند؛ ولخرجی هم یكی دیگر از این روشهاست. راههای زیادی وجود دارد كه شخص به طرف مقابلش بـفـهـمـاند كه از دست او عصبانی است.اما راه درمان چیست؟! ارتباط مستقیم! یاد گرفتن چگونگی صحبت كردن با همسر، راجع به آنچه واقعا در ذهن شما میگذرد. با نقش بازی كردن هرگز به ریشه مشكل نخواهید رسید و فقط به خود و دیگری صدمه وارد میكنید.
تهدید نكنید
در ازدواج باید همهچیز منصفانه باشد. بیایید با هم روراست باشیم، حتی عاشقانهترین ارتباطات هم میتواند به جنگ و نزاع تبدیل شود. در این بازی خطرناك هیچ چیز جز برنده شدن، طرفین را خوشحال و راضی نمیكند. تهدیدهای فیزیكی و كلامی و سوءاستفاده از طرف مقابل، سلاحهای نزاعهای زناشویی هستند.
تنها نصیحتی كه به چنین زوجهایی میتوان كرد این است كه سریعا به دنبال كمك بگردند و خود را از وضعیت موجود نجات دهند. از آنجا كه اكثر زوجین تمایلی به جنگ و دعوا ندارند و همواره در جهت ایجاد ارتباطی عاشقانه در تلاشند، لذا به همه توصیه میشود كه هرگز طرف مقابل را تـهـدیـد نـكـنـنـد یـا عـمـلـی برای ترساندن همسرشان و سوءاستفاده از او انجام ندهند.
همه ما نقصهایی داریم و همه زوجین راجع به نقصهای طرف مقابلشان آگاهند اما در حین دعوا تمایل به استفاده از این آگاهیها برای تخریب طرف مقابل اوج میگیرد. اما سعی كنید مقاومت كنید. در غیر این صورت مطمئن باشید كه همسرتان به یك یا چند روش پاسخ خواهد داد: او یا مهربانانه پاسخ میدهد یا شما را نادیده میگیرد. اما هیچكدام از اینها مشكل را حل نمیكند
اصلا مهم نیست كه چقدر از دست همسرتان عصبانی هستید. خود را متعهد به انجام كارهای زیر كنید: تحت هیچ شرایطی به تهدید كلامی یا فیزیكی همسرتان نپردازید. اگر واقعا نمیدانید كه تهدید چیست بدانید كه هر جمله، حالت یا عملی كه برای ایجاد درد روحی یا جسمی در همسرتان، انـجـام میدهید، نوعی تهدید است. زوجی كه تهدید میكند، كسی است كه عمیقا احساس صدمه دیدن و رنج توسط همسرش را تجربه كرده یا شاید خودش به صورت فیزیكی یا كلامی دچار سوءاستفاده شده و تنها روشی كه برای رهایی از دردهایش میشناسد، رنج دادن طرف مقابل است.
اگر در واقعیت، زوجی در این شرایط ارتباطی خطرناك باشند اولین سوالی كه میتوان از آنها پرسید این است كه «آیا شما واقعا میخواهید كه به هم آسیب بزنید؟» اكثر اوقات پاسخ این است: «نه، من فقط وقتی او به حرفهایم گوش نمیدهد خیلی عصبانی میشوم» یا «من از آنچه برایمان رخ داده متنفرم اما خیلی سعی كردهام كه او مرا بفهمد ولی او به من گوش نمیدهد. پس من به جایی میرسم كه میخواهم آزارش بدهم.
در این حالت زوجین تصور میكنند كه آزار طرف مقابل تنها راه برای حمایت از خودشان است.
هرگاه احساس كردید كه از خشم نسبت به همسرتان لبریز شدهاید به شیوه زیر عمل كنید: به اتاقی بروید كه كسی مزاحتمان نشود. با دست یا یك راكت تنیس، به یك بالش ضربه بزنید تا جایی كه احساس كنید خشمتان تخلیه شده است. شاید فریاد زدن یا جیغ كشیدن در حین ضربه زدن به بالش بتواند در تخلیه خشمتان موثر باشد. سپس یك كاغذ برداشته و همه آنچه باعث رنجشتان شده برای همسرتان بنویسید. هر جمله را اینگونه آغاز كنید: «من از دست تو ناراحتم بخاطر ....» در این نامه راجع به تنهایی و رنجشتان و آنچه باعث كدر شدن روابطتان شده بنویسید.
همسرتان را تحقیر نكنید
تحقیر كردن باعث كم شدن ارزش همسرتان پیش خودش میشود. در این زمینه میتوان به مثالهای زیر اشـاره كـرد: «تـو تـنـبـلی»، «تو بیمسوولیت و غیرقابل اعتمادی» یا «تو یك پدر و همسر بد هستی.» همه ما نقصهایی داریم و همه زوجین راجع به نقصهای طرف مقابلشان آگاهند اما در حین دعوا تمایل به استفاده از این آگاهیها برای تخریب طرف مقابل اوج میگیرد. اما سعی كنید مقاومت كنید. در غیر این صورت مطمئن باشید كه همسرتان به یك یا چند روش پاسخ خواهد داد: او یا مهربانانه پاسخ میدهد یا شما را نادیده میگیرد. اما هیچكدام از اینها مشكل را حل نمیكند.
نظر شما