سلامت نیوز :داشتن یک زندگی شاد و رضایتمندانه همواره یکی از خواسته ها و آرزوهای بشر بوده است. با این که سال هاست دانشمندان، محققان و پژوهشگران در حوزه های مختلف علمی به پیشرفت های چشمگیری دست یافته اند اما در حوزه علوم روان شناسی اصول همان اصول قدیمی و راه های رسیدن به رضایتمندی و شادی همان مسیری است که قرن ها پیش توسط پیامبران و اولیای خدا به انسان نشان داده شده است. ما انسان ها طی چند قرن توانسته ایم جنبه های مختلف تعالیم این بزرگواران را بررسی کنیم و به معجزات کلام آن ها پی ببریم. روان شناسان می گویند زندگی خوب یعنی امکان رشد توانمندی های ذاتی و استعدادهای ژنتیک هر فرد به منظور دستیابی به رضایتمندی و شادی اصیل و کاربرد این قابلیت ها در حوزه کار، روابط و تربیت فرزندان. در تعالیم دینی نیز بر این مسائل تاکید و علاوه بر آن گفته شده است که تمامی انسان ها قابلیت به کار گرفتن توانمندی های خود را دارند و فقط کافی است این فضیلت ها را در خود پرورش دهند. اگر به این بحث علاقه مند شده اید ادامه آن را که گفت وگویی با جلیل معماریانی مشاور فکری جوانان است، بخوانید.

وی سخن خود را این چنین آغاز می کند: تاثیر رضایتمندی، ایجاد سرور و انرژی مثبت است. معمولا رضایت انسان های عادی در زندگی در سطح باقی می ماند و هرگز به عمق نمی رسد. اما فردی که به رضایتمندی می رسد سعی می کند آنچه را برایش پیش می آید، به گونه ای دریافت و تحلیل کند که رضایتمندی و سرور را برای وی در پی داشته باشد. برای دست یابی به این نوع رضایتمندی در درجه اول مخلوق باید راضی به رضای خالق خود باشد و اطمینان عمیق به خالقی که او را آفریده و امکان زندگی را برای او فراهم کرده است، داشته باشد. سپس باید از مردم، دنیا، زندگی، از اتفاقات پیرامون و تمام فراز و نشیب های آن راضی باشد. در مقابل رضا که حاصل آن خشنودی و انس است، خشم و غضب و نفرت و بددلی قراردارد. رسیدن به رضایت عمیق بدون وجود تکیه گاهی که زمینه های رضا را فراهم می کند، امکان پذیر نیست. به عنوان مثال وقتی از کسی انتظاری داریم که این انتظار به هر دلیلی برآورده نمی شود، احساس نارضایتی عمیقی می کنیم زیرا توقعی که از وی داشته ایم زمین مانده است. حال اگر فرد موردنظر را آن طور که هست بشناسیم و توقع مان را با او هماهنگ کنیم کمتر احساس نارضایتی می کنیم.

کسی که می خواهد رضایتمندی اش را با تکیه بر امکانات به دست آورد، تصور می کند که با به دست آوردن مدرک، امکانات زندگی، خودرو و ... می تواند به رضایتمندی برسد، غافل از این که این مولفه ها همگی بیرونی است و رضایتمندی اصیل از درون و فطرت انسان نشأت می گیرد و حاصل نگرش و نگاه درست به زندگی و دنیاست نه کسب امکانات مادی.

معماریانی با اشاره به این که ریشه نگرش و نگاه رضایتمندانه به زندگی به شناخت برمی گردد، تاکید می کند: کسی که خدا را حکیم مطلق می داند و به چنین شناختی از خداوند رسیده است و یا می داند که آفرینش خداوند در اوج حکمت است، خدایی که همه خوبی ها در او مطلق است، وقایع زندگی را حول محور چنین خدایی تنظیم می کند و به برداشت های مثبتی از محیط پیرامون خود می رسد. رضایت از زندگی در نزد فرد متدین و معتقد به خداوند، ارتباط مستقیمی با رضا به خواست خداوند و مشیت او دارد. اطمینان به «قدر» از همین جا ناشی می شود زیرا فرد متدین می داند که آن چه برایش رخ می دهد از حکمت و معرفت خداوند ناشی می شود بنابراین هرگز گلایه نمی کند و آن را به حساب بداقبالی یا بدشانسی خود نمی گذارد. چنان که یکی از نشانه های مومنان اطمینان به قدر است. بنابراین این نگرش که خدایی که ما را آفریده است، تغییرات و فراز و نشیب های زندگی را به نفع ما رقم می زند از جمله مواردی است که باید برای کسب رضایتمندی به آن دست پیدا کنیم. انسان مومن حتی احساسات و دریافت های خود را از جانب خدا می بیند و بر این اساس است که خداوند حافظ اوست.

وی تصریح می کند: بر این اساس است که اگر کار خالصی را انجام داد، فقط خداوند را مدنظر قرار می دهد و اگر از وی قدردانی نشود، احساس ناامیدی و پوچی نمی کند و به احساس رضایتمندی اش لطمه نمی خورد.

نکته این جاست که طرز نگرش به تعلیمات دینی هم تاثیر زیادی روی احساس رضایتمندی انسان دارد. تصور کنید فردی فکر کند جهنم برای این است که بابت کارهای بدش سوزانده شود بنابراین احساس ناخشنودی به وی دست می دهد چنین فردی نگرش اشتباه و دم دستی از معاد پیدا کرده است درحالی که نگرش صحیح این است که اعمال نادرست انسان را می سوزاند و او را نابود می کند. توضیح این نکته بدیهی است و مثل این است که بخواهید توضیح دهید خوردن سم کشنده است. طبیعی است که هر انسان عاقلی این حرف را می پذیرد و در آن شک نمی کند.

درست به همین دلیل است که بسیاری از سختی ها و دشواری ها در زندگی باعث احساس نارضایتی می شود؛ زیرا فرد نه نگرش صحیحی به خالق و نه نگرش صحیحی به اتفاقات پیرامون زندگی خود دارد. حتما سوالات شبیه این پرسش ها را زیاد شنیده اید. «چرا این بلا باید سر من بیاید»، «چرا باید این طور زندگی کنم»، «چرا فلانی این همه نعمت دارد و من ندارم» و هزاران شکایت دیگر که حاصل نگرش نادرست به زندگی و خالق هستی است. وقتی نگرش صحیح باشد فرد با خود می اندیشد که در پیشگاه معلم هستی، وی متناسب با ظرفیت، آینده، توانایی ها و مصلحت ها تقدیرهایی را در نظر گرفته است و هر اندازه که درک بالاتری داشته باشم تقدیرش متفاوت تر و باارزش تر خواهد بود. بنابراین در این نوع نگاه به هستی، دنیا، اتفاقات و مسائلی که در زندگی فرد به وجود می آید به طور مستقیم به درک و طرز نگرش فرد از حیات و زندگی برمی گردد. به گفته معماریانی در چنین شرایطی است که فرد مشکلات و بلاهای احتمالی را لازمه سلوک و وزنه های زندگی می داند که او را به تعادل می رساند، او مطمئن است که این گرفتاری ها باعث ورزیدگی وی می شود و می داند که همراه هر سختی و دشواری آسانی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha