حسن میرزاحسینی، روانشناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با برنا در مورد بایدها و نباید های تربیتی فرزندان، عنوان کرد: آنچه که در مبحث تربیتی فرزندان باید مورد توجه قرار گیرد، مقایسه نکردن فرزندان با همدیگر توسط والدین است. درصورتیکه کودک با کودک همسن خود مقایسه شود به شخصیت کودک لطمه وارد میشود. باید در نظر داشت که هر کودک با دیگری متفاوت است و مقایسه میتواند آسیبزا باشد. مخصوصا که در مقایسه جنبه های منفی مشاهده میشود و به نکات مثبت اخلاقی کودک توجهی نمیشود.
محدود کردن در سنین نوجوانی میتواند مشکل ساز باشد. نوجوانی سنی است که فرد دوست دارد دارای استقلال باشد، بنابراین باید به او اجازه داده شود که این نیاز را در خود پرورش دهد و محدودیت زیاد میتواند استقلال را از وی بگیرد.
وی در ادامه اضافه کرد: والدین نباید مسئولیت فرزندان را تا حد زیادی قبول کنند زیرا وقتی این مسئولیت پذیری بیش از اندازه از سوی پدر و مادر بر عهده گرفته شود، باعث میشود فرزندان خودشان هیچ کاری انجام ندهند و مادری که همه امور فرزندش را به عهده میگیرد و اجازه هیچ کاری به کودک نمیدهد و حتی در پوشیدن لباس و آماده کردن کیف مدرسه اش هم نگران اوست، باعث وابستگی بیش از اندازه کودک به والدین میشود.
خودکنترلی و خودتنظیمی از مباحثی است که در بایدهای تربیتی مدنظر است، این روانشناس در اینباره توضیح داد: کودکان باید یاد بگیرند که برنامه ریزی کنند و رفتارشان را با این برنامه تنظیم کنند و این خودکنترلی باید به عنوان یک رفتار درونی تقویت شود و خود را مورد آزمون و خطا قرار دهد.
میرزاحسینی از انگیزش درونی به عنوان یکی دیگر از عوامل موثر در تربیت فرزندان نام برد و افزود: گاهی اوقات مشاهده میشود که فرزندان خود به خود و به طور ذاتی علاقه شدیدی به درس خواندن و فعالیت های اجتماعی دارند . هنگامیکه والدین پاداش بیهوده به فرزند میدهند کودک احساس میکند که درس خواندناش برای دریافت پاداش بوده و این انگیزه درونی به انگیزه بیرونی تبدیل میشود.
وی به ارزش گذاشتن به شخصیت کودک اشاره کرد و گفت: بچه ها نباید تحقیر شوند و اگر والدین ایرادی در رفتار آنها مشاهده کردند باید با روش صحیح به اصلاح آن ایراد بپردازند و برای یک غلط کل شخصیت کودک را زیر سوال نبرند.
این مدرس دانشگاه والدین را به آزاد گذاشتن کودک در نمایان کردن استعدادهایش توصیه کرد و تاکید داشت: گاهی والدین ناکامی هایی را که در زندگی خود داشته اند از فرزندانشان توقع دارند در حالیکه ممکن است استعداد کودک در زمینه و رشته دیگری باشد. به جای کودکان فکر کردن و به جای آنها تصمیم گرفتن نه تنها راهی را برای کودک باز نمیکند بلکه باعث میشود فرزندان همیشه منتظر پاسخ مساله باشند. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که به آنها اجازه دهیم خودشان راه حل را پیدا کنند و به آنها مساله گشایی را آموزش دهیم.
در گروهی دیگر از والدین شاهد کمال گرایی بیش از حد پدر و مادرانی هستیم که انتظار دارند فرزندان بی نقص باشند و دائم نگران ارتکاب خطای کودک هستند و کمال گرایی منفی والدین و ترس از خطای فرزند، یک شخصیت وسواسی از کودک میسازد و همین سخت گیری های زیاد است که شخصیت کودک را شکننده میکند.
میرزاحسینی به تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس کودک تاکید و تصریح کرد: از محبت افراطی به فرزند باید پیشگیری شود و عزت نفس و اعتماد به نفس باید در کودک تقویت شود. والدین دوست ندارند فرزندشان عقده ای تربیت شود، به همین دلیل همه نیازهای او را ارضا میکنند. اما روز به روز نیازهای فرزندان بیشتر میشود و والدین شاید نتوانند همه را برطرف سازند، بنابراین فرزندان باید تحمل ناکامی را داشته باشند و بدانند که هرچیزی در زندگی به دست آوردنی نیست.
طبق نظریه اریکسون کودک در هر مرحله ای از زندگی نیاز خاصی دارد. در سال اول نیاز به عاطفه و محبت مادر دارد. در سال دوم، مبحث استقلال مطرح میشود و کودک دوست دارد مستقل باشد حتی اگر در انجام امور ناتوان باشد و والدین باید او را یاری کنند تا روحیه استقلال طلبی در وی رشد پیدا کند.
سن نوجوانی دوره شکل گیری هویت است و والدین باید اجازه دهند نوجوان به آنچه که میخواهد دست پیدا کند.
نظر شما