منصور بهرامی، روانشناس و عضو ارشد انجمن بین الملل تحلیل رفتار، درباره باید و نبایدهای تربیتی فرزندان به برنا، گفت: باید توجه داشت شخصیت کودک مجموعهای از غرایز و ذات اوست و ریشه در هسته درون او دارد. آنچه که در تربیت کودک نقش تاثیرگذاری دارد والدین، محیط، قوانین قوم و قبیلهای و فرهنگ و سنتی است که کودک را به سمتوسوی خود میکشد. یکسری غرایز و یکسری تربیتها به کودک تلقین میشود و کودک را دچار تضاد میکند که آنچه در درون اوست واقعیت دارد یا آنچه که از بیرون به او القا میشود.
وی در تعریف واژه تربیت، گفت: واژه تربیت باید از جامعه حذف شود و به جای آن ساختارسازی شخصیت کودک قرار گیرد. کودک، جانور دست آموز خانگی نیست که با شرطی سازی او را تربیت کنیم بلکه باید شخصیت ذاتی او که خدادادی است پرورش پیدا کند.
پدر و مادری که میخواهند کودکی را تربیت کنند، باید از صلاحیت کامل برخوردار باشند و الگوی نمونهای برای فرزندشان باشند و نباید کمبودها و آرزوهای خود را جبران کنند.
عضو ارشد انجمن بین الملل تحلیل رفتار، تفاوت تربیت کودک با ساختار سازی شخصیت کودک را اینگونه تشریح کرد: در تربیت کودک یک قالب از پیش تعیین شده در دست والدین قرار دارد و سعی میشود فرزند را طبق زوایای قالب فرم دهند. این درحالیست که در ساختارسازی شخصیت کودک، فرزند رها شده و والدین ناظر رفتارهای او هستند و هرگاه احساس کردند کودک در حال خطایی است که ارزشهای جامعه را زیر سوال میبرد و خود نیز آسیب میبیند، باید او را هدایت کنند. اگر این اتفاق به درستی انجام شد شاهد جامعه ای معنوی خواهیم بود.
وی ادامه داد: به جای ثواب و گناه کردن اعمال کودک باید به او اجازه دهیم فرزند در گذر زمان به این موارد پی ببرد. پدر و مادری که دروغ میگویند، اجازه ندارند کودکشان را از دروغ گفتن منع کنند. پدری که در هنگام رانندگی عصبانی میشود و به دیگر رانندگان فحاشی میکند، اجازه ندارد فرزندش را از فحاشی باز دارد. برای اینکه شخصیت کودک یک شخصیت متعادل باشد، نیاز است رابطه والدین یک رابطه عاطفی، عاشقانه و محترمانه باشد.
بهترین کار این است که والدین اجازه دهند کودک در کانون سالم و متعادل خانواده رشد کند، نیازهایی را که کودک احساس میکند برایش برآورده کنند، نه نیازهایی که از کودکی خودشان انتظارش را داشته اند.
بهرامی اظهار داشت: برای اینکه فرزندان ساختارسازی شخصیت شوند، نیاز داریم که کودک از همان زمانیکه خود را میشناسد در نهاد خانواده مشارکت داشته باشد و به او اجازه صحبت کردن، انتخاب کردن داده شود و والدین فقط آنچه را که به او آسیب جسمی و روانی میرساند از او دور کنند. در این ساختارسازی باید بستری فراهم شود که خلاقیتهای کودک در کنار مهارتهای او رشد پیدا کند.
این روانشناس به تفاوت مهارت و خلاقیت در شخصیت کودک اشاره کرد و توضیح داد: در بازیهای رایانهای کودک نمیتواند خلاقیت داشته باشد اما کسب مهارت میکند بنابراین کودکی که تازه میخواهد وارد جامعهای کوچک مثل مدرسه شود، نیاز است که اجازه دهیم خلاقیتهایش را بروز دهد و برای کسب مهارت وی مانع نگذاریم.
هنگامیکه کودک در روند رشد است هر چیز که بهطور مستقیم منع شود، کودک برای انجام آن کار کنجکاوتر میشود. بنابراین صلاح بر این است که بایدها و نبایدها برداشته شود و هر آنچه را که لزومی به تجربه کودک ندارد، در کنار والدین تجربه کوچکی از آن کار داشته باشد و خودش متوجه شود که انجام آن خطاست و آنچه که باید بداند بهتر است در بازی هایکودکانه به او آموزش داده شود نه در امر و نهیهای بزرگسالانه.
وی اولین ویژگی پدر و مادر را داشتن گوش شنوایی برای حرف های کودک دانست و اضافه کرد: والدین به جای اینکه مربی اخلاق برای فرزندشان باشند باید با او دوست باشند، دوستی که میتواند نظارهگر رفتارهای فرزند باشد.
بهرامی در پایان اذعان داشت: پدرو مادر بودن مشکل است و در کنار همه مشکلاتی که پدر و مادر شدن دارد، لذتی شیرین نهادینه شده است. کودک امانت پروردگار است که به دست والدین سپرده میشود و پدر و مادر مکلف و موظف هستند این امانت را آنطور که شایسته پروردگار است نگه دارند، حفظ کنند و رشد دهند.
نظر شما