به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون وقتی که چشمانش را برای همیشه بست کسی مرگش را باور نداشت. فرقی نمیکرد که مرگش باور میشد یا نه؛ چرا که او برای همیشه تاوان اشتباهی را پس داد که هیچ نقشی در آن نداشت. نبود خوابگاه، استفاده از یک حمام غیراصولی و نبود کادر درمانی مجهز، همه و همه دست به دست هم داد تا آمنه زنگنه دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه پلیمر امیرکبیر چشمانش را برای همیشه بر روی آرزوهای شیرینش ببندد و هیچگاه مدرک کارشناسی ارشدی به نام او صادر نشود.
بهداری دانشگاه امیرکبیر؛ ناتوان در نجات آمنه
دانشگاه امیرکبیر با آن همه اسم و رسمی که داشت و دارد و نشستن بر روی صندلیهایش رویای آنانی است که دلشان میخواهد مهندس شوند؛ این روزها روزگار خوبی ندارد و مسئولانش زیر نگاه سنگین و البته غمگین دانشجویان پلیمر روزگار میگذرانند. هر چند که بلافاصله فردای آن روزی که آمنه زنگنه جان خود را از دست داد با صدور اطلاعیهای سعی کردند این سنگینی نگاه را از روی خود بردارند و اعلام کردند که «آمنه زنگنه» بنا به درخواست خود و با احراز شرایط شورای اسکان معاونت دانشجویی در سوییت 42 خوابگاه شهید مرادی اسکان داده شده بود و پس از اطلاع از حادثه هم پزشکان بهداری دانشگاه بلافاصله با انجام تمامی عملیات احیا سعی کردهاند جان او را نجات دهند. تلاشی که بینتیجه بود و این دانشحو با وجود انتقال به بیمارستان فیروزگر جان خود را از دست داد.
اطلاعیه دانشگاه امیرکبیر در تشریح اقداماتی که برای نجات جان آمنه زنگنه کرده بودند خشم دانشجویان را برانگیخت چرا که آنان معتقد بودند که اگر بهداری دانشگاه تجهیزات تنفسی و امکانات درمانی کافی وحتی یک دستگاه آمبولانس داشت این اتفاق رخ نمیداد و او اکنون زنده بود.
امکانات درمانی دانشگاه الزهرا و یک پزشک کشیک
نبود امکانات درمانی مناسب تنها به دانشگاه امیرکبیر اختصاص ندارد. برخی از دانشجویان دانشگاه الزهرا نیز چندان دلِ خوشی از درمانگاه و خدمات درمانی دانشگاه خود ندارند.
پریسا، مریم و زهرا دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا هستند که بنا به گفته خودشان چند ماه دیگر از این خوابگاه که بیشتر به پادگان شباهت دارد تا خوابگاه دانشجویی، نجات پیدا میکنند. پریسا بعنوان نماینده تصمیم میگیرد که سخن بگوید اما بدون ذکر نام خانوادگی. او عقیده دارد: «درمانگاهی که در دانشگاه الزهرا وجود دارد تنها نامش درمانگاه است و امکاناتش برای بچههای دانشگاه کافی نیست.»
پریسا درباره درمانگاه دانشگاه الزهرا میگوید: «تجهیزات درمانی که در این درمانگاه وجود دارد بیشتر به یک اتاق بهداشت شباهت دارد تا یک درمانگاه. یک پزشک کشیک که اگر برای مثال دانشجویی غذای مصموم خورد، بتواند سرم بزند و یا اگر سرتان درد گرفت چند عدد قرص مسکن تجویز کند.
این خوابگاه یک بخش داندانپزشکی و یک آزمایشگاه دارد که تنها چند روز در هفته آنهم در ساعات محدودی بیمار میبیند و اگر یک اتفاق شبیه حادثه دانشگاه امیرکبیر در این دانشگاه رخ بدهد، یا اگر خدای ناکرده یک آتشسوزی اتفاق بیافتد بیشک نباید انتظار معجزهای از این تیم پزشکی داشت زیرا این واحد درمانی فاقد امکانات لازم است. این درمانگاه تنها مختص به بچههای خوابگاه نیست بلکه تمامی کسانی که در دانشگاه الزهرا در حال تحصیل هستند میتوانند از این درمانگاه استفاده کنند.» پریسا تجهیزات موجود در درمانگاه را شایسته دانشگاه الزهرا نمیداند و معتقد است که باید حادثه دلخراشی رخ دهد و دانشجویی به دلیل نبود امکانات جان دهد تا بعد مسئولان تلنگری بخورند و کاسه چه کنم در دست بگیرند.
به مرگ گرفتنن و به تب راضی شدن
دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی از دانشگاههای دولتی ایران است که دانشکدههای آن به صورت غیرمتمرکز در شهر تهران قرار دارند.
علیرضا همتی که ترجیح می دهد کوتاه و مختصر سخن بگوید بحث را با یک مثل قدیمی شروع میکند و با خنده میگوید: «اینجا ما را به مرگ گرفتهاند که به تب راضی شویم.» او معتقد است: «وقتی خوابگاههایی که در اختیار دانشجویان تحصیلات تکمیلی قرار میدهند حداقل امکانات زندگی را ندارد، صحبت کردن درباره کادر درمانی، درمانگاه، پزشک و بیمارستان حرف بیهوده و خندهداری است.»
علیرضا زنی دانشجویی خوبی را نمیگذراند چون محل زندگیاش که همان خوابگاه دانشجویی است آنقدر دارای مشکل است که دیگر به مسایل بهداشتی اهمیتی نمیدهد. او هروقت مریض میشود ترجیح میدهد با همان داروهای گیاهی که مادربزرگش از کرمانشاه برایش پست کرده است سلامت خود را بازیابد و چندان به امکانات درمانی دانشگاه امیدی ندارد.
دانشکده هنر و معماری یزد؛ چند قرص و چند چسب زخم!
مریم دانشجوی رشته نقاشی دانشکده هنر و معماری یزد است. خوابگاهی که او در آن سکونت دارد 3 طبقه است و در هر طبقه 20 اتاق وجود دارد و در هر اتاق 3 تا 4نفر دانشجو اسکان دارند با یک حساب سرانگشتی در حدود 180 نفر دانشجو در این خوابگاه سکونت دارد که متاسفانه این خوابگاه نه کادر پزشکی دارد نه خانه بهداشت و نه درمانگاه. فقط یک جعبه کمکهای اولیه که چند عدد قرص مسکن و چسب زخم در آن دیده میشود. حال باید پرسید که اگر یک اتفاق ناخوشایند برای اهالی این خوابگاه بیافتد برای نجات جان دانشجویان با چند عدد قرص و چسب زخم چه کاری میتوان کرد؟
مسئولانی که پاسخگو نبودند
وقتی خبرنگاری میخواهد یک طرفه به قاضی نرود و با بوق ممتد تلفن و شنیده نشدن صدای مسئولان مواجه میشود، چه میتواند بکند؟! مسئولان مربوط یا در حال برگزاری جلسه بودند و فرصت پاسخگویی به سوالات مطرح شده از سوی قانون را نداشتند، یا این موضوع را خارج از حیطه کاری خود میدانستند. کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، وزارت بهداشت و مهمتر از همه وزارت علوم گویا هنوز مشخص نکردهاند که متولی پیگیری و نظارت بر امکانات درمانی دانشگاهها و خوابگاهها کیست.
از آنجا که مشکلات دانشجویی مختص به دیروز و امروز نیست و سالهای سال است که قشر فرهیخته جامعه که در پی کسب علم از ثروت گذشتهاند با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند، نمیتوان انتظار داشت که پاسخ مسئولان چندان در رفع مشکلات آنها تاثیری داشته باشد، اما حداقل حساسیت و توجه آنها را به کمبودهایی نشان میدهد که در برخی موارد حتی جان دانشجویان را هم گرفتهاند.
نظر شما