واقعیت این است که مادر شدن و تجربه تولد فرزند برای هر زنی یک روند بسیار استثنایی و منحصر به فرد است و کانون خانواده را گرما می بخشد اما زنان علاوه بر تغییرات چشمگیر جسمی از نظر روحی نیز به شدت تغییر می کنند و گروهی از آن ها در دوران پس از زایمان به افسردگی خفیف یا شدید مبتلا می شوند.

سلامت نیوز: واقعیت این است که مادر شدن و تجربه تولد فرزند برای هر زنی یک روند بسیار استثنایی و منحصر به فرد است و کانون خانواده را گرما می بخشد اما زنان علاوه بر تغییرات چشمگیر جسمی از نظر روحی نیز به شدت تغییر می کنند و گروهی از آن ها در دوران پس از زایمان به افسردگی خفیف یا شدید مبتلا می شوند. باید دانست که افسردگی در زمانه ما بیماری فراگیر و ناتوان کننده است که هم زنان و هم مردان را مبتلا می کند اما طبق آمارها این بیماری در زنان تقریبا ۲ برابر مردان شایع است و عوامل محیطی و ژنتیکی در بروز آن نقش چشمگیری دارد. روان شناسان می گویند که احتمال ارثی بودن استعداد ابتلا به افسردگی شدید در زنان به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از مردان است و دسته ای از زنان به ویژه در دوران پس از زایمان مستعد افسردگی هستند. این نوع افسردگی مردان را تحت تاثیر قرار نمی دهد زیرا آن ها هرگز دچار تغییرات هورمونی نمی شوند.

عوامل موثر در بروز اختلال

نتایج تحقیقات نشان می دهد که ژن های موثر در بروز افسردگی در هر ۲ جنس شبیه به هم نیست و عملکرد یکسانی ندارد. سمیرا کاظمی روان شناس با اشاره به این که عوامل متعددی در بروز افسردگی در زنان نقش دارد، به ایسنا می گوید: مسائلی نظیر زایمان، هورمون ها، عوامل بیولوژیکی و رنج هایی که زنان در زندگی خود متحمل می شوند، همگی در این امر تاثیرگذار است.

البته زنانی هستند که با این عوامل رو به رو شده اند اما به هیچ یک از علایم افسردگی دچار نشده اند. بنابراین بروز افسردگی تا حد زیادی به فیزیولوژی و مسائل هورمونی، تفکرات و شکل زندگی زنان بستگی دارد.

این روان شناس ادامه می دهد: وراثت، محیط و عوامل جسمی، روانی و اجتماعی و عوامل دسته بندی شده در بروز علایم این اختلال نقش دارد که گاهی باعث می شود اختلال به حدی پیشرفت کند که فرد از زندگی عادی با دیگران و برقراری ارتباط با آن ها عاجز بماند.

تفاوت اندوه پس از زایمان با افسردگی پس از زایمان

خوب است بدانید بیش از ۵۰ درصد زنان به اندوه پس از زایمان دچار می شوند که نباید آن را با افسردگی اشتباه گرفت. دکتر مهدی حسن زاده روان پزشک درباره علایم اندوه پس از زایمان به ایسنا می گوید: نخستین نشانه اندوه پس از زایمان این است که مادر یک هفته پس از وضع حمل، حساس می شود و با بروز کوچک ترین مسئله ای اشک می ریزد. این عارضه یک هفته به طول می انجامد و بدون نیاز به هیچ گونه درمانی بهبود پیدا می کند. اما افسردگی پس از زایمان یک تا ۲ ماه پس از زایمان تظاهر می کند که در صورت بی توجهی به آن، سلامت مادر و نوزاد تهدید می شود. افسردگی پس از زایمان علایمی مانند احساس خستگی مفرط، کم اشتهایی وضعف، غمگین بودن، گریه و احساس ناتوانی در مدیریت و پرورش به ویژه در امر تغذیه نوزاد به همراه دارد. انجام کارهای روزمره برای چنین مادری بسیار دشوار است و مادر اغلب بی حوصله است. این در حالی است که از اختلال خواب رنج می برد و به علت احساس یاس و ناامیدی نمی تواند به کودکش رسیدگی کند و ممکن است در مواردی سلامت کودک به خطر بیفتد.

این روان پزشک اجتماعی افکار هذیانی و توهم آلودی را که در پی ایجاد افسردگی به وجود می آید به مثابه زنگ خطری برای سلامت مادر و نوزاد می داند و تصریح می کند: «روان پریشی پس از زایمان» اختلال شدیدی است که طی آن مادر دچار هذیان و توهم دایمی می شود. هذیان باور نادرستی است که مادر پیدا می کند. باوری که با منطق همخوانی ندارد و توهم نیز درکی است بدون وجود محرک حسی، یعنی مادر صدایی می شنود در حالی که در واقع صدایی وجود ندارد. این صدا ممکن است به او دستور دهد دست به اقدامات خطرناکی بزند که از آن تحت عنوان «توهم شنوایی آمرانه» یاد می کنند. اخباری از قبیل نوزادکشی توسط مادر که در صفحات حوادث روزنامه ها می خوانیم و از آن تحت عنوان جنایت مادر یاد می شود، در واقع بر اثر یک اختلال روان پزشکی یعنی همین روان پریشی پس از زایمان رخ می دهد که با مراجعه به روان پزشک قابل پیشگیری است.

علل روانی بروز افسردگی پس از زایمان

نکته این جاست که در اختلال افسردگی پس از زایمان مانند دیگر اختلالات روانی تغییرات فیزیولوژی نقش کمرنگی دارد و عوامل محیطی و فشارهای روانی است که اختلال را به وجود می آورد یا تشدید می کند. بنابراین یکی از دلایل اصلی بروز افسردگی پس از زایمان در بسیاری از زنان فشارهای روانی است. دکتر شهرام ناصری، روان پزشک و مشاور خانواده، با بیان این مطلب به خراسان می گوید: واقعیت این است که مادر پس از تولد فرزند با چندین چالش از چند جهت روبه روست. او فرصت کمی برای فکر کردن به خودش دارد و همه از او به عنوان یک مادر توقع دارند که به بهترین نحو به فرزندش رسیدگی کند. اگر مادر در چنین شرایطی نتواند احساسات خود را بیان کند و مجبور به سرکوب احساسات خود شود، دچار اندوه می شود. او ممکن است یک روز صبح از خواب بیدار شود و دلش بخواهد تنها باشد. اما هرگز جرات نمی کند این حرف را بزند زیرا همه از او توقع دارند از روز اول وظیفه مادرانه اش را با گذشت و فداکاری انجام دهد. او هر روز کودک درون خود را که همان احساسات واقعی اش است، سرکوب می کند و این کار باعث خشم فروخورده، حسرت و در نهایت افسردگی وی می شود. همه ما وقتی از چیزی ناراحت هستیم سعی می کنیم عامل آزاردهنده را حذف کنیم. مادر می داند که تولد نوزاد علت اصلی آشفتگی اوست اما احساس مادرانه و منطق او اجازه کنار زدن نوزاد را به او نمی دهد. بنابراین برای رهاشدن از افسردگی و غم، به خودآزاری و تخریب خود می پردازد البته گاه ممکن است در اثر ادامه احساس افسردگی و از دست دادن کنترل بر محیط و افزایش تنش های خانوادگی به روان پریشی مبتلا شود و در نتیجه حتی به حذف نوزاد خود نیز فکر کند. در این جا «کودک درون» مادر است که تصمیم می گیرد و می خواهد عامل آزاردهنده را از بین ببرد. او در واقع می خواهد مثل هر انسان دیگری با درد مقابله کند اما شیوه صحیحی را به کار نمی برد.

دکتر ناصری با اشاره به این که در بیشتر موارد اندوه یا افسردگی پس از زایمان ریشه در ازدواج ناخواسته، بارداری ناخواسته و تعارضات زناشویی و خانوادگی دارد، تاکید می کند: در تمام این موارد بچه دار شدن یعنی فرورفتن در بطن مشکلات وطبیعی است که مادر در چنین شرایطی از ورود فرد دیگری به زنجیره مشکلاتش ناراضی باشد. اندوه، افسردگی و روان پریشی پس از زایمان در واقع یک پدیده است که از یک جا ریشه می گیرد اما بنا به شدت آن، فرد مکانیسم های دفاعی متفاوتی را به کار می بندد. اگر مادر تحت حمایت های روانی دیگران قرار بگیرد و احساساتش از سوی آن ها جدی گرفته شود، اندوهش تخفیف پیدا می کند. اما اگر مجبور به سرکوب احساسات واقعی اش شود و والدش اجازه ندهد که خود را بروز دهد، اندوهش عمیق تر و به افسردگی تبدیل می شود.

راهکارهای مقابله با افسردگی پس از زایمان

واقعیت این است که مانند بسیاری دیگر از اختلالات روانی، پیشگیری از افسردگی پس از زایمان از دوران کودکی آغاز می شود. اگر مادر الگوی خوبی برای دخترش باشد تا دختر به جنسیتش افتخار کند و اگر ارزش دختر در خانواده به اندازه پسر باشد، دختر از پیمودن مراحل رشد و تکامل خود یعنی فرآیند بلوغ، جوانی، ازدواج و مادرشدن احساس رضایت خواهد کرد و نه نارضایتی و یاس و ناامیدی. این روان پزشک از پدر به عنوان نخستین جنس مخالفی که در زندگی دختر نقش مهمی ایفا می کند، یاد می کند و می گوید: پدر ساختار عاطفی ذهن دختر را براساس شخصیت و منش خود پی ریزی می کند و اگر رابطه صحیحی با دخترش داشته باشد او را در انتخاب همسر آزاد می گذارد. والدین باید اجازه دهند دختران عواطف خود را ابراز کنند و به آن احترام بگذارند. بی قید و شرط آن ها را دوست داشته باشند و آنها را وسیله رسیدن خود به اهدافشان قرار ندهند. دکتر ناصری درباره دارو درمانی برای رفع این اختلال توضیح می دهد: واقعیت این است که صنعت داروسازی پس از اسلحه و موادمخدر سومین صنعت سودآور دنیاست اما منطق آن در مسائل روانی بی اساس است. انسان بسیار پیچیده تر از چند هورمون و ماده شیمیایی است و طبیعی است که مصرف چند دارو نمی تواند او را درمان کند، این گفته نادیده گرفتن تاثیر داروهای موثر بر کنترل انواع اختلالات روانی نیست بلکه در نظرگرفتن آن به عنوان آخرین راهکار است. اتکا به دارودرمانی در اختلالات روانی بیشتر به دلیل ضعف در علوم رفتاری و شناختی است بنابراین توصیه اکید ما مراجعه به مشاور، روان شناس، روان درمانی فردی و زوج درمانی است. شناسایی ریشه افسردگی، ابراز همدلی با مادر و حمایت از وی، درک موقعیت دشوار او، کمک کردن به او در پرورش نوزاد، احترام به احساسات وی حتی اگر منفی باشد، پرهیز از سرزنش وی در مراحل اولیه افسردگی پس از زایمان بسیار کمک کننده است.

منبع: روزنامه خراسان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha