فصل زمستان نزدیک می‌شود، ولی هنوز این خانواده در کانکسی 6 متری زندگی می‌کنند که صاحب کانکس میز اعلام کرده هر چه سریعتر این مکان را تخلیه کنید.

بی‌توجهی مسئولان به آوارگی خانواده ۶ نفره در پارک
سلامت نیوز: ما یارانه دریافت نمی‌کنیم ، برای دریافت یارانه چندین بار اقدام کردیم ولی کسی جوابگوی ما نبوده است و می‌گفتند باید از طریق اینترنت اقدام کنید ما هم که اینترنت نداشتیم.

با توجه به اینکه مسئولان دستگاه‌های حمایتی از زندگی یک خانواده 6 نفره در کانکسی در گوشه پارک نازی آباد مطلع هستند؛ ولی توجهی به وضعیت زندگی این خانواده نکردند و همچنان این افراد در پارک آواره هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس،در اوایل مهر سال جاری خبری از  زندگی خانواده شش نفره‌‌ای که در یک کانکس 6 متری در حال گذران زندگی بودند منتشر شد ولی تا کنون هیج یک از نهادهای حمایتی برای سروسامان دادن به وضعیت این خانواده اقدام اساسی نکرده‌اند و هنوز هم این افراد در کانکس 6 متری زندگی می‌کنند.

علی‌رغم پیگیری‌های صورت گرفته درباره سروسامان دادن به وضعیت زندگی این خانواده ولی هنوز مسئولان ذی‌ربط کاری انجام نداده‌اند.

فصل زمستان نزدیک می‌شود، ولی هنوز این خانواده در کانکسی 6 متری زندگی می‌کنند که صاحب کانکس میز اعلام کرده هر چه سریعتر این مکان را تخلیه کنید.

فقط چند دست لباس دادند

س.رحمتی پدر این خانواده می‌گوید:‌ سازمان بهزیستی تا کنون چندین بار به ما سر زده است و هربار نیز وعده‌های مختلفی از جمله وام ودیه مسکن و ... داده‌اند که فقط بخش کوچکی از این وعده‌ها مانند چند دست لباس و مقداری پول عملی شده است.

وی با اشاره به سرد شدن هوا می‌گوید: بچه‌هایم شدیداً سرما خورده‌ و بیمار هستند و خودم نیز به دلیل مشکلات عصبی دیگر قادر به راه رفتن نیستم و فقط با عصا می‌توانم چند قدمی راه بروم.

کانکس را می‌خواهند

رحمتی به دیگر مشکلات اشاره کرد و افزود: به دلیل نبود امنیت در پارک نمی‌توانم لحظه‌ای کانکس را ترک کنم چرا که همین اندک وسایل زندگیم را نیز می‌برند.

وی ادامه می‌دهد: چندین بار کارفرمایی که این کانکس را به ما داده است برای بردن کانکس به پارک آمده ولی با دیدن بچه‌هایم مهلت داد تا فعلاً در کانکس باشیم.

ناراحتی قلبی و اعصاب دارم

رحمتی پدر این خانواده می‌گوید 16 سال راننده خودروهای سنگین و شرکت واحد اتوبوسرانی بودم 3 فرزند پسر و یک دختر حاصل 20 سال زندگی‌ام است.

وی می‌گوید: قبل از بیماری قلبی خودم متوجه شدیم پسر کوچکم (امیر) ناراحتی لثه دارد، پس از مراجعه به دکتر معلوم شد که نیاز به عمل جراحی دارد و چون عمل جراحی پلاستیک تحت پوشش بیمه نیست 12 میلیون و 800 هزار تومان برای این عمل پرداخت کردم.

پس از درمان فرزندم خودم ناراحتی قلبی و اعصاب گرفتم که موجب شد 3 ماه در بیمارستان شریعتی بستری شوم. پس از مرخص شدن از بیمارستان کار را شروع کردم و رانندگی با اتوبوس را در حالی که 3 ماه کرایه خانه به ارزش 780 هزار تومان عقب افتاده بود. در حالی که 2 میلیون پول پیش اجاره خانه در اختیار صاحبخانه بود حکم جلب مرا گرفت و بنده را دو ماه به زندان انداخت که پس از تسویه اجاره خانه، 2 میلیون پول پیش را به عنوان خسارت ساختمان برداشت.

پدر این خانواده می‌گوید: پس از تخلیه خانه تمام اسباب و اثاثیه ما را در گوشه‌‌ای از خیابان بود. جای نداشتیم که اثاثیه را ببریم. پسر بزرگم سرباز است، 3 فرزند دیگرم هم مدرسه بودند من هم باید اتوبوس مردم را تحویل می‌دادم. وقتی که همسرم برای گرفتن وانت و حمل اثاث رفته بود وقتی که برگشت دید تمام اثاث،اسناد، شناسنامه، لباس‌ها و ... را دزدیده بودند.

ناچار بدون چاره‌ای به پارک آمدیم و با کمک اهالی محله مقداری وسایل خریدیم.

معتاد نیستم؛ فقط سیگار می‌کشم

وی با تأکید بر اینکه اصلاً فکر نمی‌کردم روزی این زندگی من باشد، گفت: من معتاد نیستم فقط سیگار می‌کشم، نمی‌دانم باید چه کار کنم.

ضامن برای 3 میلیون تومان وام نداشتم

وی می‌افزاید: از کمیته امداد امام خمینی (ره) درخواست کمک کردیم که اعلام کردند 3 میلیون تومان وام می‌دهند ولی ضامن می‌خواستند. در این شرایط هیچ کس ضامن من نمی‌شد. رفته رفته این وام به یک میلیون تومان کاهش پیدا کرد که آن را هم فقط به صاحبخانه می‌دادند. با یک میلیون تومان هیچ کسی خانه اجاره نمی‌دهد.به مراکز حمایتی مراجعه کردم فقط شماره می‌گیرند و می‌گویند زنگ می‌زنیم.

روزی 10 هزار تومان درآمد دارم


پدر این خانواده می‌گوید: در حال حاضر به صورت راننده کمکی با یک خودرو کار می‌کنم که روزی 10هزار تومان بیشتر دستم را نمی‌گیرد که آن هم خرج خورد و خوراک می‌شود.

وی درباره رفع حاجات خانواده در این شرایط می‌گوید: دستشویی پارک چند ماهی برای تعمیرات و بازسازی خراب است و از دستشویی بیمارستان استفاده می‌کنیم. آب خنک نداریم، برای نوشیدن آب با یک 20 لیتری آب می‌آوریم.

پدر خانواده دیگر نمی‌توانست جلوی اشک‌هایش را بگیرد در همین هنگام مادر به همراه فرزندان دوقلویش که از مدرسه تعطیل شده بودند وارد کانکس شدند. بچه‌ها کیف مدرسه را گوشه‌ای گذاشتند و آرام گوشه‌ای از کانکس زانوها را در سینه جمع کردند و آرام نشستند.

بچه‌هایم وسایل مدرسه نداشتند

پدر خانواده درباره تحصیل فرزندانش می‌گوید: اول مهر فرزندانم لوازم‌التحریر و کیف برای رفتن به مدرسه نداشتن، دیدن نحوه رفتن آنها به مدرسه بدترین روز زندگی‌ام بود. پس از مدتی با کمک همسایه‌ها و خیرین لوازم تحریر و کیف برای فرزندانم خریدم.

صاحبخانه می‌گفت قانون در جیب من است

مادر خانواده که چشم به گل‌های قالی کهنه انداخته بود گفت: هنگامی که صاحبخانه ما را بی‌انصافانه از خانه بیرون کرد می‌گفت قانون در جیب من است.

حسرت غذای خوب به دل بچه هایم مانده است


وی می‌گفت: حسرت یک غذای خوب به دل بچه‌هایم مانده است، با یک قابلمه و یک پیک‌نیک و مقدار کمی حبوبات و برنج نمی‌توان چیزی درست کرد.

اصلاً امنیت نداریم

مادر خانواده که در حال گریه کردن بود می‌افزاید: هنگامی که شوهرم در کانکس نیست اصلا امنیت نداریم هر لحظه کارتن‌خوابی مزاحم ما می‌شود.

چون اینترنت نداریم، یارانه به ما تعلق نگرفت

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه مبلغ یارانه‌ها را چطور استفاده می‌کنید: ما یارانه دریافت نمی‌کنیم ، برای دریافت یارانه چندین بار اقدام کردیم ولی کسی جوابگوی ما نبوده است و می‌گفتند باید از طریق اینترنت اقدام کنید ما هم که اینترنت نداشتیم.

پدر این خانواده گفت: در تهران یک برادر دارم که آن هم به سختی زندگی می‌کند و آبدارچی یک شرکت خصوصی است در کل به غیر از خدا کسی را نداریم.

منبع: تابناک

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha