سه‌شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۵
سلامت نیوز: افسردگی بیماری فراگیر قرنبارزترین علامت اختلالات عاطفی، تغییرات و نوسانات اخلاقی است که به شدت با اخلاق افراد سالم فرق دارد و به صورت افسردگی یا خوشحالی زیاده از حد تظاهر می کند. افسردگی از قدیمی ترین بیماری های شناخته شده و از متداول ترین انواع اختلالات روانی در همه زمان ها و مکان هاست و هرکسی ممکن است به آن گرفتار شود.
می توان گفت تمام انسان ها در طول زندگی خویش کم و بیش به نوعی افسردگی دچار می شوند. درجه شیوع افسردگی در زنان دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است. هرچند علل این اختلال چندان معلوم نیست اما این امکان است که این تفاوت در استرس های متفاوت، زایمان، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته باشد. ممکن است شروع افسردگی از کودکی تا پیری مشاهده شود اما سن متوسط در زمان شروع اختلال حدود ۴۰ سالگی است. اکثر مردم دوست دارند حتی الامکان اوقات خود را حتی به شکل تظاهر کردن هم که شده به خوشی گذرانده و افسردگی را که دردناک است انکار کنند. علائم افسردگی در تشخیص آن بسیار حائز اهمیت است. اما این علائم گاهی آنقدر ساده و پیش پا افتاده هستند که شخص فکر نمی کند باید به آن توجه کند و این امر خود نشانه ای از افسردگی است. افسردگی در خلق ممکن است به کاهش کلی در قوای فکری و اعمال شخص افسرده منجر شود که گاهی این تغییرات گمراه کننده است. افسردگی پدیده ای فعال و دردناک است اگرچه ممکن است شخص افسرده از فعالیت های اجتماعی کنار کشیده و تحرک خود را از دست بدهد.

معهذا این واکنش بیشتر معلول افسردگی است تا علت آن و در باطن ورای هوشیاری واقعی شخص یک اضطراب و ملال شدید وجود دارد. اساساً می توان گفت پیشگیری از افسردگی مستلزم به وجود آمدن تغییراتی در محیط، عقاید مردم، طرز فکر آنها و برخورد درست و منطقی آنهاست که فرد را در مبارزه با استرس های روزانه زندگی توانایی و مقاومت بیشتری می بخشد. در دنیای کنونی اگر به این امید باشیم که افراد تنها از تجربیات خود بیاموزند کافی نیست. مقتضیات جامعه تغییرپذیر بیشتر و پیچیده تر از آن است که امیدوار باشیم هر فرد در مواجهه با آنها موفق می شود.

● تعریف افسردگی
تعاریف متعددی درباره افسردگی از دیدگاه های مختلف ارائه شده است. کلمه افسردگی به معنای پریشانی و انحطاط است. افسردگی از دیدگاه پزشکان عبارت است از کاهش نیروها و فعالیت های جسمانی و روانی بر اثر ناراحتی و اندوه. از دیدگاه روانشناسی، حالت غم انگیز و اندوهگین است که با احساساتی حاکی از احساس گناه، تهدید، خصومت، ناامیدی، اندوه، ناکامی و نیز رکود کنش های کودک همراه است. از نظر جامعه شناسی، افسردگی که همه انسان ها در دوره ای از زندگی خود به نوعی به آن مبتلا می شوند واکنشی است نسبت به فقدان ها و کمبودهایی که بر اثر مشکلات و مسائل اجتماعی حاصل می شود. به طور کلی می توان افسردگی را نوعی واکنش عاطفی نسبت به وضعیت ناامیدکننده و محرومیت زا و فشارآورنده دانست که با افکار و احساسات نامطلوبی نظیر ترس، اضطراب، بی کفایتی و اختلالات جسمی همراه است. این توضیح لازم است که افسردگی با غمگینی و حزن معمولی تفاوت دارد. هر کسی در زندگی روزمره ممکن است بر اثر مواجهه با موقعیت های ناگوار برای مدتی اندوهگین و ناخشنود شود، در این حالت آدمی پس از استراحت، مجدداً به وضعیت عادی برمی گردد. در حالی که افسردگی، احساس غم و اندوه شدید و مداوم و آشفتگی روانی است که با تقلیل بینش و تغییر ادراک از محیط و خویشتن همراه است.

واژه افسردگی که به یکی از فراگیرترین بیماری های قرن اطلاق می شود، به معنای ضعف تا حدی دارای ابهام است و در رشته های مختلف معانی متفاوتی دارد. به عنوان مثال در فیزیولوژی اعصاب، مراد کاهش فعالیت فیزیولوژیک، در داروشناسی به معنای کاهش فعالیت یک عنصر شیمیایی و در روانشناسی منظور از آن حالتی هیجانی است که منجر به کاهش قابلیت ها می شود. در روانپزشکی، افسردگی برحسب موارد خاص به یک علامت یا سندروم اطلاق می شود. اگر افسردگی را به مثابه یک علامت در نظر بگیریم در این صورت عبارت خواهد بود از یک تغییر یا انحراف از حالت طبیعی خلق به صورت اندوه. حال اندوه برحسب اینکه شدت یا زمان آن از حد متعارف تجاوز کند یا برحسب شرایطی خاص، می تواند جنبه بیمارگونه به خود بگیرد.

تقریباً هر کس گه گاهی احساس افسردگی می کند. اکثر ما گاهی از اوقات احساس غم و رخوت می کنیم و به هیچ فعالیتی حتی فعالیت های لذت بخش علاقه ای نشان نمی دهیم. افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است. عدم موفقیت در تحصیل یا کار، از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل می برد از جمله موقعیت هایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند. اما افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی می شود یا با واقعه ای که رخ داده، متناسب نباشد یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبود است ادامه یابد. در این صورت شخص رکود وحشتناکی را احساس می کند و نمی تواند تصمیمی بگیرد یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقه مند شود، در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور است، گاه زیر گریه می زند و ممکن است به فکر خودکشی نیز بیفتد. احساس خستگی می کند اما در عین حال تنش و بی قراری دارد و نمی تواند آرام بگیرد. حالت بی حالی، بی تفاوتی نسبت به عملکرد ها و جریان های اجتماعی از خود نشان داده و گاه دچار افت تحصیلی می شود و به طور کلی گرفتار حالت ناشادی می شود که تحمل آن برایش بسیار دشوار است.

● علائم و نشانه های افسردگی

نشانه های معینی وجود دارند که در هر نوعی از افسردگی دیده می شوند. این نشانه ها بر حسب نوع و شدت افسردگی متغیرند و عبارتند از:

۱) علائم جسمی
- بدخوابی، ممکن است به صورت مشکل به خواب رفتن (بی خوابی اول شب)، مشکل در خواب ماندن (بی خوابی در فواصل خواب) یا بیدار شدن در صبح زود (بی خوابی سحری) تظاهر کنند.
- اختلال اشتها، ممکن است به صورت کاهش علاقه به غذا، فقدان اشتها یا خودداری از غذا خوردن به دلایل هذیانی باشد.
- شکایت از خستگی مفرط یا تجمع احساس خستگی که شکایت مربوط به عضلات اسکلتی، اختلال خواب و لذت نبردن از زندگی باشد.
- اختلالات گوارشی، درد شکم، تهوع، کاهش تدریجی وزن.
- یبوست، اختلال در دفع ادرار،اختلال در قاعدگی.
- ناتوانی جنسی در مردان و سردمزاجی در زنان.
- اختلال در فعالیت قلب و عروق، تنگی نفس، سردردهای مداوم و سرگیجه.
- تاریکی چشم، حساسیت به نور و صدا، نبض سریع، وجود دردهای پراکنده در قسمت های مختلف بدن
- تمارض و کندی حرکات.

۲) علائم عاطفی، روانی
- نوسان شدید غم و اندوه، یأس و احساس پوچی و بی ارزشی (بیماران افسرده گاهی از اینکه قادر به گریستن نیستند شکایت می کنند)
- گوشه گیری و سکوت های طولانی (گاهی بیماران افسرده به نظر می رسند که به افسردگی خود واقف نیستند و شکایتی از اختلال خلق خود نمی کنند، هر چند از خانواده و دوستان خود کناره گرفته و از فعالیت هایی که قبلاً مورد علاقه آنها بوده است دست برمی دارند)
- کاهش شدید علاقه نسبت به تمام فعالیت های روزمره
- فکر خودکشی و آرزوی مرگ (تقریباً دوسوم بیماران افسرده به خودکشی می اندیشند و ۱۰ تا ۱۵ درصد از آنها به زندگی خود خاتمه می دهند)
- عدم فعالیت (در افسردگی بهت آلود بیماران ممکن است خاموش و بی حرف، بی حرکت و شدیداً دچار پسرفت باشند.)
- بیقراری، عصبانیت و از کوره در رفتن، قدم رو کردن و به هم مالیدن دست که مربوط می شود به افسردگی تحریکی و این افسردگی گاه با اضطراب همراه است که در این صورت شخص احساس خستگی می کند و به زندگی بی علاقه می شود اما در عین حال تنش و بی قراری دارد و نمی تواند آرام بگیرد.
- احساس گناه نیز یکی دیگر از ویژگی های افسردگی است.

۳) فرآیند تفکر
بیماران افسرده معمولاً برداشت منفی از خود و دنیا دارند. محتوای فکر غالباً به صورت نشخوارذهنی و غیرهذیانی در مورد نیستی، گناه، خودکشی و مرگ است. بسیاری از بیماران قرائن کاهش سرعت و حجم کلام نشان داده و به پرسش ها با کلمات کوتاه و به کندی واکنش نشان می دهد. ممکن است لازم شود معاینه کننده برای پاسخ سوال خود دو تا سه دقیقه صبر کند. تقریباً ۱۰ درصد بیماران افسرده علائم بارز اختلال تفکر معمولاً به صورت وقفه تکلم،
فکر عمیق، محتوای کلام یا حاشیه پردازی قابل توجه را دارند.

۴) جهت یابی
اکثر بیماران افسرده نسبت به زمان، مکان و شخص واقفند هر چند بعضی از آنها ممکن است انرژی یا علاقه کافی برای پاسخ دادن به این سوالات را در جریان مصاحبه نداشته باشند.

۵) حافظه
تقریباً ۵۰ تا ۷۵ درصد بیماران افسرده دچار اختلال شناختی هستند. این بیماران غالباً از اختلال تمرکز و فراموشکاری شکایت می کنند.

۶) قضاوت و بینش

۷) قابلیت اعتماد

منبع: روزنامه سرمایه

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha