چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷
کد خبر: 36404

تفكر خیانت بین برخی افراد یك مد و فرهنگ تبدیل شده و چون قانون و فرهنگ چنین اجازه‌ای را به مردان داده است زنان نیز رفتار متقابلی را انجام می‌دهند اما چون محتاج‌ترند، محتاط‌‌تر رفتار می‌كنند و طلاق نگرفتن را نشانه زیركی خود می‌دانند.

سلامت نیوز: در حال حاضر روابط زن و مرد در جامعه باید آسیب‌شناسی شوند تا بفهمیم مسایلی مانند خیانت كه در روزنامه ها و در مراكز مشاوره دیده می شود چگونه پیش آمده است. به عنوان یك مشاور تاكید می‌كنم اكثر مراجعانی كه نزد روان‌شناسان می‌روند مسایلی نظیر ارتباط با فردی غیر از همسرشان را مطرح می‌كنند.

در روزنامه‌ها نیز چنین حوادثی را كه گاه منجر به جنایت شده به وفور می‌توان دید و به نظر می‌رسد این نوع روابط كه جامعه و فرهنگ نام خیانت را برای آن انتخاب كرده‌اند به نوعی مد یا مسری شده است. اینكه خیانت در جامعه وجود دارد یك حقیقت است و باید بپذیریم این رفتار و تنوع طلبی در اكثر مواقع از سوی مردان شروع شده. تشویق مردان یا دادن آزادی به آنها برای داشتن روابط متعدد باعث از بین رفتن قبح خیانت و عصیان زنان شده است.

 در گذشته زنان با تفكر سنتی خیانت مردان را تحمل می‌كردند و اسم گذشت و فداكاری روی این رفتار گذاشته‌اند، اما در حال حاضر تكرار خیانت از سوی مردان باعث شده زنان فكر كنند دیگر نیازی به نجابت نیست و رفتار متقابل را پیشه می‌كنند. درواقع تفكر سنتی «خوب بودن» از بین رفته و جایگزینی ندارد. می‌توان گفت این اخلاق است كه از بین رفته و ضد اخلاق جای آن را گرفته است. در پرونده اخیر مردی، بعد از اطلاع از خیانت همسرش، مرد مورد علاقه او را به قتل رسانده است. این زن ادعا می‌كند چون شوهرش معتاد بوده و او را دوست نداشته، با فرد دیگری ارتباط برقرار كرده است، در حالی كه چنین دلایلی قابل قبول نیست چون در چنین شرایطی امكان طلاق برای زن فراهم است و این شخص می‌تواند با اثبات عسر و حرج یا گذشتن از حقوق شرعی خود طلاق بگیرد.

متاسفانه زنانی وجود دارند كه به همسران‌شان خیانت كردند و معتقدند چون همسرشان آنها را تامین می‌كند پس باید به زندگی با او ادامه بدهند. بسیاری از آنها می‌توانند جدا شوند اما فقر مالی در صورت مستقل شدن آنها را آزار خواهد داد.

در حال حاضر تعدادی از زنان در جامعه ما به آینده امیدی ندارند و به دنبال فردی هستند كه به او تكیه كنند، آنها در واقع با ازدواج قصد تامین مالی خود را دارند. از طرفی این ادعا كه من شوهرم را دوست نداشتم و به همین دلیل خیانت كردم یك بهانه است، بهانه‌ای برای اینكه افراد شروع به پنهانكاری كنند. همان‌طور كه ذكر كردم تفكر خیانت بین برخی افراد یك مد و فرهنگ تبدیل شده و چون قانون و فرهنگ چنین اجازه‌ای را به مردان داده است زنان نیز رفتار متقابلی را انجام می‌دهند اما چون محتاج‌ترند، محتاط‌‌تر رفتار می‌كنند و طلاق نگرفتن را نشانه زیركی خود می‌دانند. این در حالی است كه همین رفتار منجر به جنایت می‌شود. البته این رفتار شامل مردان هم می‌شود، مردانی كه در خانه همسرشان از بچه‌ها مراقبت می‌كند و خودشان بیرون از خانه با فرد دیگری رابطه دارند.

مردان جامعه به جای اینكه دنبال زنان فرهیخته باشند در جست‌وجوی زنانی با ظاهری زیبا هستند. همین باعث شده مردان دایم به فكر ظاهر بهتر باشند تا خود را ثروتمندتر نشان دهند، مجموعه این رفتارها زمینه را برای خیانت و جنایت فراهم می‌كند. در این میان همه افراد جامعه در به وجود آمدن این طرز تفكر سهیم هستند و من راه‌حلی برای آن پیشنهاد نمی‌كنم، چرا كه جامعه به طور خودكار مكانیسم دفاعی لازم را انتخاب می‌كند.

به نظر من در حال حاضر نمی‌توان توصیه‌ای برای اصلاح جامعه داشت و توصیه‌ها تكراری شده‌اند. این در حالی است كه جامعه به سمت جهانی شدن پیش می‌رود اما افراد ظرفیت، تفكر و آموزش لازم برای زندگی در چنین جامعه‌ای را ندارند و دچار تضاد می‌شوند.

در نهایت كارصحیح ، این است كه زنان به لحاظ اقتصادی مستقل باشند تا با مردی كه دوستش دارند ازدواج كنند. اینكه ما بخواهیم جامعه را با پیشنهاد عوض كنیم نه‌ تنها شدنی نیست بلكه غیرعلمی هم هست.

رابعه موحد/روان شناس و استاد دانشگاه
منبع :روزنامه شرق


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha