به نظر بنده به دو دلیل، دیگر خبری از لالایی خواندن مادران نیست. یکی اینکه مادران امروز، کودکان دیروزند که هیچگاه به پاسخ یک پرسش بنیادی نرسیدند؛ اینکه «چرا کسانی که لالایی بلدند، خودشان خوابشان نمیبرد؟» دلیل دوم هم به روز نشدن «لالایی»هاست که باعث به انزوا رفتن این مقوله شده است. برای برطرف شدن مشکل اخیر، ما اینجا یکی از لالاییهای قدیمی را به روز میکنیم تا هم نوزادان در جریان امور باشند هم اینکه مادران امروزی با خواندن آن، به ایجاد ارتباط روانی با کودکانشان دست یازند!
لالالالا گل پونه / «بگم بگم» فراوونه
لالالالا گل سوده / میگن «اسنادش موجوده»
ولی کجاس؟ کیا دیدن؟ / کسی اینو نمیدونه
لالالالا گل یلدا / عوضش رفت به کانادا
بیا این آب، اینم کوزه / بریز «جایی که میسوزه»
لالالالا گل پونه / نمیشه شد صاحب خونه
ولی گفتن که ایشالا / یه راس میریم تو «باغ ویلا»
لالالالا گل آلو / به من میاد باشم هالو؟
به اون چی؟ اون یکی حتی / همون معتاد خوابالو
لالالالا گل هرزه / بگم یک چیز بامزه
قوانین درست درمون / پشیزی هم نمیارزه
لالالالا گل دشتی / همه رفتن، تو برگشتی؟
بابات رفته به هل چینی / بیاره جنسای چینی
لالالالا گل آلو / عزیز من نباش هالو
لالالالا گل صد پر / صداقت پر، عدالت پر
لالالالا گل فندق / تموم شد رفت پول صندوق
لالالالا گل زیره / بکپ مادر، دیگه دیره!
نظر شما