چه کسی جوابگوی ورود متادون به بازار آزاد است؟ متاسفانه اینروزها متادون در عطاریها، فروشگاهها و نیز توسط قاچاقچیانی که در ابتدای طرحMMT از بزرگترین مخالفان آن بودند، به قیمتهای هنگفت به فروش میرسد!
به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون در کشور 3.5 (سهونیم) میلیون نفر مصرفکننده مواد مخدر هستند که 1.5(یکونیم) میلیون نفر از آنان معتاد محسوب میشوند.
*به نسبت جمعیت، ایران بالاترین میزان اعتیاد در جهان را دارد.
*حدود 60درصد از افراد آلوده به هپاتیتc در ایران معتادان تزریقی هستند.
*حدود 25درصد از معتادان تزریقی در کشور مبتلا به ایدز هستند.
*از ابتدای انقلاب تاکنون حدود 4000 نفر مامور اجرای قانون در ایران در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر کشته شدهاند.
*علت بیش از 60درصد طلاقها در ایران، مواد مخدر است.
*خسارتهای سالانه اعتیاد به کشور 10 میلیارد دلار برآورد شده است.
1.به گمان من اولین احساسی که از خواندن واقعیتهای فوق به سراغ ما ایرانیها میآید، هر چه باشد احساسی پایا نخواهد بود. این احساس ممکن است برای لحظهای مو بر انداممان سیخ کند و یا شرمگینمان سازد، اما این احساسات خیلی زود تمام میشود و چرا که از فرط تکرار این خبرها به آنها عادت کردهایم. مصیبت هر چقدر هم که بزرگ باشد بالاخره خود را به عنوان یک واقعیت تحمیل میکند تا با زشتیهایش منطبق شویم. وقتی این همه کلینیک ترک اعتیاد، همایشها، دیوارنویسیها و سخنرانیها به جایی نمیرسد شاید این تقدیر محتوم ماست که رتبه اول اعتیاد درجهان را داشته باشیم!
2.یکی از روشهای علمی که به واسطه واقعگراییاش میتوانست (میتواند؟) در این زمینه ناجی جامعه ما باشد،روش MMTاست. ام.ام.تی روشی برای درمان اعتیاد است که در آن از متادون استفاده میشود. متادون یک ماده مخدر ساخته دست بشر است که از آن به دو شکل در درمان اعتیاد استفاده میشود:
الف) سمزدایی با متادون مانند همه روشهای سمزدایی برای کسانیست که تصمیم و امکان قطع کامل مصرف را دارند .از آنجا که تحقیقات نشان میدهد که میزان عود و برگشت بیماران درمانشده در تمام روشها یکسان است، تاکید خاصی بر برتری
عنوان
جایگزینی دارو به جای مواد در واقع چرخه (معتاد-مواد-قاچاقچی) را به چرخه (بیمار-دارو-تیم پزشکی) تبدیل کرده و در ذهن خود بیمار و بخش کثیری از جامعه از آن جرمزدایی میکند.
سمزدایی با متادون بر روشهای دیگر وجود ندارد، هر چند بنابر تایید مراجع علمی عوارض جسمانی متادون نسبت به سایر شبهمورفینهای مورداستفاده در روشهای دیگر کمتر است.
ب)MMT (درمان نگهدارنده با متادون) این روش معمولاً برای افرادی استفاده میشود که بارها به روشهای مختلف اعتیادشان را ترک کردهاند اما دوباره به اعتیاد برگشته و این اعتیاد سنگینتر، بیماریهایی همچون ایدز، هپاتیت، سل و...را برایشان به ارمغان آورده است. بیمارانی که به دلایل مختلف روحی، محیطی و غیره امکان ترک و بهبودی کامل برای آنها در یک بازه زمانی کوتاه میسر نیست. در این روش به این بیماران بر اساس نوع و میزان ماده مصرفیشان متادون داده میشود و این جایگزینی دارو به جای مواد ممکن است تا ماهها و حتی سالها (البته به تشخیص و زیر نظر پزشک) ادامه یابد. از جمله مزیتهای روش MMT موارد زیر هستند:
*کاهش رفتارهای پرخطر بخصوص تزریق مشترک که خطر انتقال بیماریهای مهلک را دارد.
*ثباتبخشی به زندگی بیمار
*کاستن از اعمال غیرقانونی
*کاهش مصرف خودسرانه دارو
3.حال پس از این مقدمه به بحث اصلی میپردازم:
اعتیاد یک آسیب و معضل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی و حتی سیاسی است که با ساختار تودرتوی خود، حاکمیت ملی ما را به خطر انداخته و هویت انسانیمان را با چالشی جدی مواجه کرده است. مدعای من دراین نوشتار این است کهMMT میتوانست(میتواند؟) این آسیب چندپهلو را به یکی از معضلات آن (مصرف) فروبکاهد. به عبارت دیگر، جایگزینی دارو به جای مواد- اگر خودسرانه نباشد و در قالب پروتکل مربوط به درمان نگهدارنده انجام شود. -در واقع چرخه (معتاد-مواد-قاچاقچی) را به چرخه (بیمار-دارو-تیم پزشکی) تبدیل کرده و در ذهن خود بیمار و بخش کثیری از جامعه از آن جرمزدایی میکند و این جرمزدایی از اعتیاد نه تنها در هویتبخشی به فرد بیماری که هویتش را از دسترفته میبیند موثر است، بلکه در کاهش جرایمی که ممکن است توسط فرد معتاد رهاشده انجام گیرد، موثر خواهد بود؛ چرا که وقتی شخص معتاد، اعتیاد را به مثابه جرم میپذیرد در واقع مجرم بودن و منفور اجتماع بودن را هم به ناگزیر میپذیرد و این موجب میشود که موانعی که در وجدان و ناخودآگاه او -مانند هر فرد دیگری- در مقابل جرم و عمل غیراخلاقی وجود دارد، زودتر شکسته شود و این یکی از اصلیترین دلایل پیوند اعتیاد با جرایم و آسیبهای اجتماعی دیگر است.
اینجاست که از چشماندازی کلاننگر میتوان دریافت که متاسفانه اعتیاد در جامعه ما به یک خردهفرهنگ تبدیل شده که مصرف مواد (که در درمانMMT به صورت مصرف دارو تبدیل میشود) تنها یکی از مسائل آن است. این خردهفرهنگ، نظام ارزشی خاص خود را دارد و از آنجا که این نظام ارزشی از احساس مجرم بودن در اجزاء اصلی چرخه کلان اعتیاد تغذیه میشود، در بسیاری از مولفههایش در نقطه مقابل نظام ارزشی برآمده از عرف جامعه قرار میگیرد. خروجی این نظام ارزشی جدید پیشنهاد سبکی خاص از زندگی به سیاقی عملی است که هرگونه تلاش برای انطباق با عرف را منتفی میکند، این سبک زندگی صرفاً بر محوریت «لذت بیشتر» شکل گرفته و علتالعلل آسیبهای اجتماعی دیگری میشود که فاعل آنها یک فرد معتاد است.
باری، در درمان نگهدارنده، فردی که دچار سوءمصرف است و تحت درمان قرار گرفته برای به دست آوردن داروی موردنیاز خود، ناگزیر از حضور در چرخه معیوب اعتیاد و بازی کردن نقش یکی از ارکان خردهفرهنگ منحرف مذکور نیست. او میتواند با تغییر الگوی مصرف خود توسط پزشک، سبک زندگی برآمده از آن خردهفرهنگ را تغییر داده و با کمک جلسات روانکاوی درصدد انطباق با محیط برآید و در یک کلام به زندگی بازگردد.
4.اولویت پیشگیری بر درمان امری مبرهن است که از فرط وضوح و تکرار احتیاجی به تبیین ندارد. به گمان من یکی از اصلیترین فوایدMMT مربوط به این بخش است و شاید پُر بیراه نباشد اگراین روش را شرط لازم موفقیت پیشگیری بدانیم، به این دلایل:
محورهای اصلی پیشگیری، یکی مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر است که به جلوگیری یا حداقل کاهش ورود مواد مخدر به کشور میانجامد و دیگری گسترش فرهنگسازی برای واکسینه کردن افراد جامعه در برابر اعتیاد است که به نقش MMT در به نتیجه رسیدن اهداف عالیه این دو محور اشاره میکنم:
چندی پیش یکی از مسئولان ارشد کشور در همایشی پیرامون اعتیاد گفت : «وضعیت مواد مخدر مانند رودی است که هروقت جلوی آن گرفته میشود انشعاب دیگری پیدا میکند.» این تشبیه دقیق به یک اصل بدیهی و غیرقابلانکار دلالت میکند : تا زمانی که تقاضا وجود دارد عرضه اجتنابناپذیر است. روی آوردن به طرحی که بنیان آن بر این اساس است که باید دارو/مواد را توسط پزشک در اختیار بیمار/معتاد قرار داد، به نوعی خارج کردن معتاد از نقش خریدار مواد مخدر و تبدیل آن به مصرفکننده دارو است، تغییری که در امر مبارزه با مواد مخدر بار بزرگی را از دوش نیروهای انتظامی برخواهد داشت.
اگر چرخه اعتیاد را به منبع ویروس خطرناکی برای جامعه تشبیه کنیم به طریق اولی باید این را هم بپذیریم که فرد معتاد -مادامی که عضو این چرخه است- ناقل این ویروس محسوب میشود. و در واقع MMT دربدترین حالت -یعنی در حالتی که بیمار پس از طی زمانی طولانی موفق به ترک کامل نشود- دست کم این سود را دارد که با خارج کردن بیمار از چرخه مذکور، بیماری اعتیاد را به یک بیماری غیرواگیر تبدیل میکند؛ چرا که «بیمار»ی که تنها مشکلش مصرف داروست و به جستجوی مرتفع کردن باقی آسیبهای ناشی از مصرف و تلاش برای انطباق با عرف جامعه است، ناقل اعتیاد نخواهد بود و از سویی دیگر، فردی که مواد را تجربه نکرده تمایل و کششی به استفاده از داروی ترک اعتیاد نخواهد داشت.
5.زنده به گور کردن ناجی
با ناجی خود چه کردهایم؟ چه کسی جوابگوی ورود متادون به بازار آزاد است؟ متاسفانه اینروزها متادون در عطاریها، فروشگاهها و نیز توسط قاچاقچیانی که در ابتدای طرحMMT از بزرگترین مخالفان آن بودند، به قیمتهای هنگفت به فروش میرسد!
اگرچه در حالتی خوشبینانه مصرف متادون از سوی کسانی که پیشتر از مواد مخدری چون هروئین،کراک،تمچیزک و حتا تریاک استفاده میکرده اند حتی اگر از بازار آزاد تهیه شود، فینفسه امری مبارک است و از آمار مرگومیر ناشی از تزریق و نیز اشاعه ویروس ایدز، هپاتیت میکاهد اما به دلیل عدم تغییر الگوی مصرف و عدم خروج از چرخه نابودکننده اعتیاد، باقی نتایج مترتب بر MMT را نخواهد داشت و نمیتواند نیرویی در جهت اضمحلال خردهفرهنگ شکلگرفته در اطراف اعتیاد باشد. براستی چه کسی مقصر است؟ با توجه به انحصار عرضه متادون در کلینیکهای ترک اعتیاد (طبق قوانینی که توسط مراجع ذیربط تدوین شده) متادون به دو طریق (تا آنجا که به ذهن من میرسد) میتواند وارد بازار آزاد شود:
الف)توسط معتادان:
بیتوجهی پزشکان مؤسس کلینیکهای ترک اعتیاد به پروتکل و عدم ویزیت مرتب و مدام بیمار و نگرفتن آزمایش (مرفین تست) از او موجب میشود عدهای بتوانند درحالیکه از مواد مخدر استفاده میکنند، سهمیه متادون خود را در بازار آزاد بفروشند و خرج مصرف مواد خود کنند و یا با سوءاستفاده از متصل نبودن سیستم کامپیوتری کلینیکها به یکدیگر، همزمان عضو چند کلینیک باشند و مازاد مصرفشان را به بازار آزاد بیاورند.
ب) حجم وحشتآور متادونی که در بازار سیاه عرضه میشود نشان میدهد که مجاری بزرگتری نیز برای انتقال متادون به بازار آزاد وجود دارد و سهمیه اندک معتادین هیچ تناظری با حجم وسیع حضور متادون در بازار سیاه ندارد.
سخت است که باور کنیم پزشکی که پس از پایان تحصیلاتش به کتاب آسمانی سوگند خورده که در برابر«فریب ثروت» از جاده صلاح و پاکدامنی منحرف نشود و قداست طبابت را پاس بدارد، به خود اجازه دهد که با دست بردن در پرونده بیمارانش سهمیه مازادی از واحد درمان دانشگاه علوم پزشکی و یا بهزیستی بگیرد و در بازار آزاد بفروشد؟! اما باید بپذیریم متادون موجود در بازار چنین شائبهای را قوت میبخشد. وضعیت نامساعد پزشکان عمومی در کشور قابلدرک است اما آیا تاوان این نامساعد بودن را بیمارانی باید بدهند که خود قربانی «مساعدنبودن»های بزرگتری همچون فقر، اعتیادوالدین، احساس عدم امنیت و... بودهاند؟! دانشگاه علومپزشکی و مسئولان وزارت بهداشت باید برای رفع چنین شائبهای نظارت بیشتر و بهتری بر عرضه متادون در کلینیکهای ترک اعتیاد داشته باشند و پاسخی برای چرایی وجود این حجم از متادون در بازار سیاه بیابند.
ناجی اعتیاد را زنده به گورکردهاند. شاید... شاید هنوز دیر نشده باشد... شاید هنوز بتوان با MMT نفسهای به شماره افتاده معتاد را با اکسیژن آشتی داد.
برای نجات این تنفس مصنوعی به یک اراده ملی نیاز است.
نظر شما