در كنار خیابان گل میفروشد، در كوره آجرپزی خشت میزند، در كارگاه كفاشی كفش را با چسب میچسباند، فرقی ندارد چه كاری انجام میدهد، اما همیشه كار میكند.
به نوشته روزنامه جام جم این در حالی است كه كار كودكان در خانهها دیده نمیشود، والا تعداد بیشماری از كودكان در شرایط بسیار نابسامان كاری و دور از چشم مردم و مسوولان در خانهها مشغول به كار هستند، البته اینها خوبها هستند. كم نیستند كودكانی كه كارشان جابهجایی مواد مخدر یا... است.
در تعریف جهانی، كودكان كار به كودكان كارگری گفته میشود كه به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند. كار كودك نزد بسیاری از كشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود.
در اغلب كشورهای جهان كار كودكان بسیار معمول است و میتواند شامل كار در كارخانه، معدن، كشاورزی، كمك در كسب و كار والدین، داشتن كسب و كار شخصی (مانند فروش غذا) یا كارهای نامتعارف باشد.
ناپذیرفتنیترین شكلهای كار كودكان، استفاده از تنفروشی كودكان است. موارد كمتر جنجالی و معمولا قانونی (با بعضی محدودیتها) شامل كار كشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (كار فصلی)، كسب و كار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی كودكان است.
مشكلی جهانی
كار كودك در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشته است، اما به شكل فعلی كار كودكان تبدیل به صنعت شده است، صنعتی كه با استعمار همراه است.
از قرن 14 تا 17 میلادی اروپا در تب صنعت میسوخت كه در اثر آن پدیدهای به نام ولگردی و كار كودكان به وجود آمد و از بین رفتن كارگاههای كوچك و اجبار به كار در كارخانههای صنعتی اندكاندك مردان را از كارخانهها بیرون و زنان و سپس كودكان را وارد كرد.
اما با آغاز سوادآموزی همگانی تغییراتی در شرایط كار طی صنعتی شدن به وجود آمد و مفاهیم حقوق كارگر و حقوق كودكان مورد نقد و بحث عمومی قرار گرفت. بر اساس آمار سازمان جهانی كار، 14 درصد كل كودكانپنج تا 17 ساله، كودك كار هستند و سالانه ۲۵۰ میلیون كودك پنج تا ۱۴ ساله در جهان محروم از دوران كودكی میشوند.
به بیان دیگر از هر هفت كودك در جهان یك نفر كودك كار است. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از این كودكان وارد بازار كار شده و مشغول به كار تماموقت هستند.
۶۱ درصد این كودكان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریكای لاتین زندگی میكنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد كردن این كودكان به بازار است. در كشورهای مختلف آمار كودكان كار متفاوت است.
در مالی 63 درصد كودكان 5 تا 14 ساله كودك كار هستند. 38 درصد كودكان در كامبوج و 47درصد در بوركینافاسو كار میكنند. در هند 10 میلیون و 700 هزار، اندونزی دو میلیون و 300 هزار، تایلند یك میلیون و 300 هزار، تركیه 2 میلیون و 100 هزار، برزیل 2 میلیون و 900 هزار، پاكستان یك میلیون و 700 هزار و ایالات متحده 3 میلیون نفر كودك كار مشغول فعالیتهای اقتصادی هستند.
البته پدیده كودكان كار در كشوری همچون آمریكا نیز به چشم میخورد. در حدود 500 هزار كودك در حال كار در مزارع آمریكا هستند و قانون حمایت از این افراد از قبل از جنگ جهانی دوم تا به امروز دستخوش تغییر نشده است.
این گروه را كودكانی تشكیل میدهند كه غالبا از گروه مهاجرانی بودهاند كه به طور غیر قانونی از آمریكای لاتین به آمریكا مهاجرت كردهاند. در ایران و در سال 1385 بر اساس آمار رسمی، یك میلیون و 700 هزار كودك به صورت مستقیم درگیر كار بودهاند.
همچنین در كشور ما 915 هزار كودك با عنوان «كودك خانهدار» توسط مركز آمار ایران ثبت شدهاند كه حدود 904 هزار نفر از آنها را دختران و مابقی را پسران تشكیل میدهند.
مشكلی برای اجتماع
كار كودك ممكن است در كوتاه مدت برای كارفرما یا خانواده سودآور باشد، اما در بلندمدت هزینههاى اجتماعى همچون فرسایش زود هنگام سلامتى و روان كودك، محروم ماندن از آموزش كه به تهدید امنیت جامعه منجر مىشود، كاهش توسعه اقتصادى و اجتماعى جامعه را در بر خواهد داشت.
محرومیت از آموزش به كاهش مهارت نیروى انسانى، كاهش انباشت سرمایه انسانى، درآمد ملى و سطح زندگى و فقر منجر خواهد شد.
از سوی دیگر كودكانی كه جذب بازار كار مىشوند، بزرگسالان را از اشتغال محروم مىكنند و موجب بیكارى آنان میشوند.
بدسرپرستها
درصدی از كودكان كار را كودكان بدسرپرست تشكیل میدهند. گاهی خانوادهها بهدلیل فقر اقتصادی یا فرهنگی، كودكان خود را فروخته یا اجاره میدهند یا خود آنها را برای تكدیگری مورد استفاده قرار میدهند.
این مساله در بین خانوادههایی كه سرپرست آنان اعتیاد دارد بیشتر دیده میشود. كودكان بدسرپرست از جمله اقشار ضعیف و نیازمند كمك در جامعه هستند كه به خاطر سوء نگرش مردم از دریافت كمك محروم میشوند.
نكته: بسیاری معتقدند در كنار موفقیتهای به دست آمده، طرح ساماندهی كودكان كار طرحی شكست خورده است. مهمترین دلیل آن نیز چندمتولی بودن، مشخص نبودن گروه هدف و نحوه ساماندهی این كودكان است
در قانون مدنی چند بند به سرپرستی كودكان و وظایف والدین اختصاص دارد. در آن مقرر شده حضانت كودك، از والدینی كه فرزندشان را به تكدیگری و شغلهای خیابانی وا دارند، گرفته میشود.
البته اثبات این موضوع كار بسیار دشواری است. بخصوص اینكه براساس قانون، باید طرح شكایت از طرف كودك (ولی قانونی او) صورت پذیرد. حق اقامه دعوا فقط برعهده قیم و ولی كودكی است كه معمولا خود او كودك را به كار سپرده است.
قانونی برای كار كودكان
در ایران ماده 79 قانون كار اشتغال به كار كودكان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است. البته در قانون كارگران گارگاههای خانوادگی كه كارفرماهای آنها، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یك آنها باشند، مشمول قانون كار نبوده، در نتیجه حداقل سن كار در مورد چنین كارگرانی رعایت نمیشود.
از سوی دیگر ماده 84 قانون كار پیشبینی كرده است كه در مشاغل و كارهایی كه ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق كارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن كار 18 سال تمام خواهد بود كه تشخیص این امر با وزارت كار و امور اجتماعی است.
براساس قانون كار اگر یك كارفرما كودك زیر 15سال را به كار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و برای بار سوم علاوه بر این موارد، محل كارخانه یا كارگاه پلمب خواهد شد و پروانه كار فرد متخلف ابطال میشود.
اصلاح خانواده
تا مشكلات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و مسائل روانی ـ زیستی وجود دارد، كودك كار و خیابان نیز وجود خواهد داشت و افزایش خواهد یافت، چرا كه اگر در جامعهای این چهار عامل با هم اصلاح نشوند، هرگز بهتنهایی اصلاح نخواهند شد. مشكل كودكان كار و خیابان را باید در قالب خانوادههایشان دید.
به همین دلیل باید پیگیری و حمایت و نظارت لازم نسبت به خانواده این كودكان انجام شود تا بتوان اقدامات موثری را در این حیطه شاهد بود و مشكل دیگر در این زمینه هم حس ترحم مردم نسبت به این كودكان است كه به خاطر این حس مبالغی را به این كودكان كمك میكنند، در حالی كه مردم اگر میخواهند كمك ایشان در زندگی این كودكان موثر باشد، باید در قالب موسسههای خیریه و به گونهای سازمان یافته كمك كنند.
آنچه در جهت حفاظت از كودكان میتواند عامل حمایتكننده محسوب شود دلبستگیها و داشتن احساس مثبت نسبت به افراد خانواده، دوستان یا نهادهای مذهبی و اجتماعی است.
زیباسازی بصری
یكی از مشكلات كودكان خیابانی نگرش مسوولان نسبت به آنان است، اقدام مسوولان بیشتر متوجه پاككردن ظاهر شهرها از حضور كودكان كار و خیابان است، به همین خاطر از واژههایی نظیر جمعآوری درباره این كودكان استفاده میكنند.
اگر نهادهای مسوول تنها قصد پاك كردن ظاهر چهره شهرها از وجود این كودكان را ندارند، میتوانند از تجارب بسیار موفق دنیا بهره ببرند و به جای صرف بودجههای میلیاردی كه تلف میشود، اقدامات اساسی برای آموزش و توانمندسازی این كودكان و خانوادههای آنها صرف كنند.
اقدامات بهزیستی
بنا بر اعلام سازمان بهزیستی 7 هزار كودك كار و خیابان در سال گذشته ساماندهی شد. سازمان بهزیستی آمار كودكان كار و خیابان را20 هزار نفر میداند.
بنابر همین اطلاعات بیش از 30 درصد از این كودكان، افغان هستند و بیش از نیمیاز این كودكان هم در تهران به سر میبرند. در بسیاری از موارد پس از جمعآوری كودكان افغان خانواده آنان با در دست داشتن برگه اقامت به مراكز مراجعه و قبل از ورود كودك به مراكز او را تحویل میگیرند.
البته آن 70 درصد كودكان كه دارای خانواده هستند، نیز پس از ساماندهی طبق حكم قاضی به خانوادههای خود سپرده میشوند، برهمین اساس امكان بازگشت مجدد این كودكان به خیابانها وجود دارد.
به گفته كارشناس كودكان كار و خیابان سازمان بهزیستی وزارت آموزش و پرورش بیشترین همكاری را در زمینه باسواد كردن این كودكان با سازمان بهزیستی دارد و در سال گذشته برای سوادآموزی حدود 700 كودك اقدام شده و 500 مورد حرفهآموزی هم برای كودكان انجام شده است و 4 هزار كودك هم خدمت عمده دریافت كردهاند.
مراكز ساماندهی كودكان كار و خیابان به دنبال گسترش پدیده كودكان كار و خیابان در سال 78 تشكیل شد. تا پایان سال 79 در تمام مراكز استانها مراكز ساماندهی كودكان كار و خیابان با هدف كنترل و كاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از زندگی و كار كودكان در خیابان ایجاد شدند.
در این راستا هم اكنون 39 مركز ساماندهی كودكان كار وخیابان سازمان بهزیستی در سراسر كشور فعالیت میكنند. طبق اعلام مسوولان سازمان بهزیستی این مراكز به دنبال پاك كردن صورت مساله نیستند، بلكه هدف كاهش عوارض حضور در خیابان برای كودكان، خانواده و جامعه و پیگیری از آن است و به همین دلیل خانواده و جامعه را مدنظر قرار دادند.
بسیاری معتقدند در كنار موفقیتهای به دست آمده طرح ساماندهی كودكان كار، طرحی شكست خورده است. مهمترین دلیل آن نیز چندمتولی بودن، مشخص نبودن گروه هدف و نحوه ساماندهی این بچههاست.
كار میكنم، پس هستم
رنه دكارت معتقد بود میاندیشم پس هستم، اما برای كودكان كار تنها كاركردن عامل بودن است. اینها نه كودكی دارند و نه اسباببازی تنها كار دارند. بودن اینها بسیار ساده است. فقط كار كردن علت بودنشان است. كار كردن و در حسرت مهرورزی دیگران ماندن.
كودكانی كه با دستهای كوچك قلبهای بزرگی دارند و وقتی غذا و خوراكی دارند آنها را با همدیگر تقسیم میكنند، مهم نیست مقدارش كم باشد مهم این است كه همه سیر شوند.
نظر شما