حتما برای شما هم پیش آمده كه روزی ترانه خاصی به گوشتان خورده باشد و بعد این ترانه به مغز شما چسبیده باشد و در تمام روز در مغزتان تكرار و تكرار شود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق مغز ما دستگاه گرامافون ویژه خودش را دارد، همراه با صفحههای خاصش. همه ما یك سیستم شخصی پخش موسیقی داریم كه در خلوت به آن گوش میكنیم و مایه سرخوشی ما میشود، اما جنبه منفی این گرامافون درونی این است كه خودآگاه ما كنترلی بر انتخاب موسیقیها ندارد، بلكه ذهن ناخودآگاه ما، خودش تصمیم میگیرد كه یك ترانه را برگزیند و هرچقدر دلش خواست پخش كند تا اینكه شما را بهكلی خسته كند!
روانشناسان نام «كرم گوش» یا «earworms» را برای این موسیقیها انتخاب كردهاند. براساس تحقیقی كه در سال ۲۰۰۹ انجام شد، مشخص شد كه این كرمهای گوش میتوانند چنددقیقه تا چندساعت دوام داشته باشند و در موارد اندكی هم آزارنده باشند. اما بهتازگی پژوهشگری به نام «ویكتوریا ویلیامسون» با همكاری بی.بی.سی و چند ایستگاه رادیویی بینالمللی دیگر، یك تحقیق آنلاین در این زمینه انجام داد. در این تحقیق از بازدیدكنندگان این سایتها خواسته شد كه یك پرسشنامه آنلاین را پركنند. هدف این بود كه مشخص شود كه چه چیزهایی باعث میشود یك ترانه یا قطعه موسیقی كرم گوش شود.
600نفر پرسشنامه مربوطه را پر كردند و در این تحقیق را مشاركت داشتند. در بیشتر موارد چیزی كه یك موسیقی را كرم گوش میكند، پخششدن و شنیدن آن موسیقی است. البته همیشه لازم نیست كه شخصی یك ترانه را برای كرم گوش شدن، بشنود، در مواردی هم ما وقتی در شرایط خاصی قرار میگیریم، ترانهای در ذهنمان تداعی میشود و كرم گوش میشود. مثلا ما وقتی با شخص خاصی ملاقات میكنیم، منظرهای را میبینیم، شرایط روحی خاصی داریم یا كلماتی را میخوانیم، ناگهان ترانههایی به ذهنمان متبادر میشود و همین ترانهها ممكن است به ذهنمان بچسبند. حتی وقتی در جادهای رانندگی میكنیم كه پیش از آن در آن رانندگی كردیم و به ترانه خاصی گوشی كرده بودیم، باز هم ممكن است همان ترانه در ذهنمان احضار شود و به آن بچسبد. شرایط روحی و استرس هم میتوانند برانگیزاننده و چسباننده موسیقی شوند.
در قرن نوزدهم میلادی یك روانشناس آلمانی به نام «هرمان ابینگهاوس» كه به خاطر تحقیقاتش روی حافظه مشهور است، مفهومی را به نام «بازیابی غیرارادی حافظه» ارایه كرد. كرم گوشها را میتوان تظاهری از همین پدیده محسوب كرد. اما خود ترانه هم باید ویژگیهای خاصی داشته باشد تا بتواند به مغز بچسبد. محققان موفق شدند با استفاده از اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه، یك مدل كامپیوتری تهیه كنند كه با دقت 80درصد میتواند این مساله را پیشبینی كند كه یك ترانه، توانایی كرم گوش شدن را دارد یا نه!
بر اساس بررسیهای انجامشده، مشخص شد افرادی كه به اختلال وسواسی- جبری مبتلا هستند، بیشتر احتمال دارد كه به كرم گوش مبتلا و دچار عذاب و مشكل شوند و احتمال درمان اختلال روانی آنها، نیز در این افراد كاهش مییابد. جالب است بدانید كه «مارك تواین» و «آرتور سی.كلارك» داستانهای كوتاهی نوشتهاند كه موضوع آنها كرم گوش است. «مارك تواین» در سال ۱۸۷۶ داستانی به نام «كابوس ادبی» نوشت كه در مورد نویسندهای است كه روزی به كرم گوش مبتلا میشود، طوری كه از كارش هم بازمیماند تا اینكه این مشكل را مانند یك بیماری، به دوستش سرایت میدهد. «آرتور سی.كلارك» هم در سال ۱۹۵۶، یك داستان علمی-تخیلی كوتاه نوشت كه در آن دانشمندی تلاش میكند ملودی كاملی تصنیف كند كه به خاطر جور بودن با ریتم جریان الكتریكی مغز، تا ابد در ذهن شنوندگان تكرار میشود. این دانشمند موفق میشود، اما او با تمام شدن كارش، دچار كاتاتونی یعنی دچار بهت كامل میشود و دیگر نمیتواند هیچ حركتی انجام دهد. كرم گوش اصطلاح غریبی نیست، كافی است در توییتر جستوجو كنید تا ببینید كاربران زیادی به صورت روتین از این واژه استفاده میكنند و كرم گوشهایشان را به اشتراك میگذارند. كرم گوش این روزهای شما چیست و شما چه تجربه یا خاطره جالبی از كرم گوش دارید؟
نظر شما