در اوایل دهه 1950 رقم «امید به زندگی» در بدو تولد در جهان بهطور متوسط 47 سال بود، در سال 1995 به بیش از 65 سال افزایش یافت و حتی در برخی كشورها به 80 سال رسید. كاهش تلفات نوزادان و كودكان، ارتقای سطح زندگی و بهداشت عموم و بهبود كیفی وضع تغذیه، ترقی علم درمانشناسی و كاهش نسبی در میزان موالید هم از لحاظ جمعیتشناسی و هم از نظر فرهنگ تحولی بزرگ را در زندگی امروز افراد بشر به وجود آورده است.
مطابق پیشبینی سازمان بهداشت جهانی، در سال 2020 میلادی بیش از یكمیلیارد نفر بالای 60 سال عمر خواهند داشت درحالیكه این رقم در حال حاضر 580میلیون نفر است. از یكمیلیارد نفر سالمند بالای 60 سال در سال 2020 میلادی، 710میلیون نفر در كشورهای پیشرفته خواهند بود كه این رقم هماكنون 330میلیون نفر است.
افزایش سن، كاركرد دستگاههای مختلف بدن را دچار اختلال میكند. این دگرگونی موجب عزلت و گوشهنشینی در سالمندان میشود، زیرا به علت ضعف جسمانی، نسبت به دیگران احساس ناامنی كرده و دوری گزیدن را بر حضور در اجتماع ترجیح میدهند. همچنین تغییرات روانی نظیر كاهش حافظه، هوش و ضعف گیرنده، تمایل سالمندان به حفظ خاطرات گذشته را بیشتر میكند و از آن یك مكانیسم دفاعی میسازد كه سالمند را از روزگار بحرانی دوران سالخوردگی به دنیای مطلوب گذشته میكشاند. علاوه بر این، تمایل به محافظهكاری در آنها افزایش مییابد.
«احتیاجات» بهعنوان قوه و عامل اصلی ایجادكننده رفتار از اهمیت ویژهای برخوردارند و بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اصلی افراد است. نیازهای انسان به دو دسته بدنی و روانی تقسیم میشوند. برای مثال: غذا و خواب از نیازهای جسمانی و نیاز به جامعهپذیری و امنیت جزو نیازهای روانی انسان هستند. توجه به این نیازها، سلامت و بهداشت روانی فرد را برآورده میكند. بیشتر سالمندان از جهت شناختی، عاطفی و رفتاری به طور نسبی از سلامت و بهداشت روانی برخوردارند اما این هرگز به معنای كماهمیت شمردن بهداشت روانی در این دوره نیست بلكه نشاندهنده این است كه ثبات سلامت و روان سالمندان نیازمند كمك خانواده و متخصصان جامعه است تا با توجه و تشخیص به موقع نسبت به درمان سریع آن اقدام كنند. متاسفانه بسیاری از نشانههای بیماریهای روانی در سالمندی یا نادیده گرفته میشود یا بهعنوان بخشی از فرآیند سالمندی كماهمیت شمرده میشود. این غفلت میتواند مشكلات عدیدهای را در دوران سالمندی به وجود آورد.
امروزه اثر فشارهای روانی در طولانیتر شدن سلامتی و عمر انسان به اثبات رسیده است. مثلا یك فشار روانی میتواند عاملی در حمله قلبی باشد. استرس یا فشار روانی ریشه اكثر بیماریهای عصبی و روانی است. استرسهای شدید مقاومت بدن را در مبارزه با ویروسها و باكتریها كاهش میدهند. بررسیها نشان دادهاند افرادی كه تاب مقاومت در برابر مسایل زندگی را ندارند، در اثر كاهش مصونیت، بیشتر دچار سرخوردگی میشوند. با توجه به ارتباط تنگاتنگی كه مسایل روانی و جسمانی با هم دارند، برخورداری از یك بهداشت روانی مناسب میتواند تا حدودی سلامت جسمانی فرد سالمند را تضمین كند. در كنار خانواده بودن، گردش و تفریح و فعال بودن میتوانند در جهت بهبود بخشیدن به بهداشت روانی سالمندان موثر باشند.
جدیترین خطری كه هر فرد سالمند را تهدید میكند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. براساس آمارهای موجود تقریبا 24 تا 28درصد افرادی كه بالای 25 سال دارند در تنهایی به سر میبرند. در این حالت شخص امكان ایجاد ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست میدهد. تنهایی بهتدریج فرد سالخورده را دچار مشكلات روانی میكند. سالمندانی كه در خانواده و در محیطی سرشار از محبت، صمیمت، قدرشناسی و احترام زندگی میكنند دارای بهداشت روانی بهتری هستند. بنابراین ضرورت دارد تا حد امكان سالمندان در كنار فرزندان و نوهها زندگی كنند، بزرگ خانواده محسوب شوند، در تصمیمگیریها از آنان نظرخواهی شود و به عقاید آنان احترام گذاشته شود.
براساس دیدگاه روانشناختی، انسانها با پدیده سالمندی برخوردهای مختلفی دارند به طوری كه برخی از افراد با آرامش خاطر وضعیت را قبول میكنند و برخی دیگر از برخورد با واقعیتهای سالمندی گریزانند و به گونهای غیرواقعبینانه با آنان برخورد و سعی میكنند خود را از آن دور نگه دارند. بعضی دیگر از افراد به صورت پرخاشگرانه یا احساس نفرت با آن مواجه میشوند. یكی از روانشناسان معتقد است كه افراد سالمند به دلیل غیركارآمد بودن، ضعف تدریجی بدن، از دست دادن دوستان و نزدیكان، با مرحلهای به نام مرور زندگی روبهرو میشوند به طوری كه دایم در حال ارزیابی گذشته خود هستند و خود را اینگونه مشغول میكنند.
نظر شما