سلامت نیوز :مرد جوان هم که در دادگاه خانواده ونک حضور داشت با بیان اینکه ما در زندگی مشترک هدفمان با یکدیگر کاملاً متفاوت بود، گفت: همسرم مانند من مدیرعامل یک شرکت است و ما تنها مشکلمان با یکدیگر متغیر بودن هدفمان در زندگی است.
به نوشته روزنامه تهران امروز وی که مانند زن لبخند از لبانش محو نمی‌شد، اظهار داشت: ما با یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که تنها راه رسیدن به آرزو‌هایمان طلاق است
نمی خواهیم کارمان به کتک کاری و ناسزا بکشد، توافقی جدا می‌شویم

دادگاه خانواده شماره دو – ونک

زن و مرد آرام در سالن طبقه سوم مجتمع نشسته‌اند. هیچ صحبتی بین آن‌ها رد و بدل نمی‌شود. با صدای منشی شعبه وارد اتاق قاضی می‌شوند. قاضی پس از مرور کوتاه پرونده با تعجب می‌گوید: هنوز 6 ماه از زندگی شما نگذشته چرا به این زودی درخواست طلاق داده اید؟

مرد پاسخ می‌دهد: من و همسرم در همین مدت کم به این نتیجه رسیده ایم که با هم تفاهم نداریم و با توجه به این که قبلا شاهد درگیری زوجین و از بین رفتن حرمت آن‌ها شده‌ایم تصمیم گرفته‌ایم قبل از آن که کار ما هم به کتک کاری و ناسزا گویی برسد محترمانه و بدون درگیری از هم جدا شویم. الان هم تمام توافق‌ها بین من و همسرم ایجاد شده است و من حاضرم تمام حق و حقوق همسرم را هر طوری که اراده کند به او بدهم و از یکدیگر جدا شویم. همسرم می‌تواند جهیزیه‌اش را هم عینا با خود ببرد.

اظهارات همسر 28 ساله مرد نیز مهر تاییدی بود بر گفته‌های مرد. زن گفت: مهریه من 14 سکه بهار آزادی و هزار و 362 شاخه گل رز است و همسرم مختار است که اگر دوست دارد مهریه من را دقیقا آن طور که مشخص شده است بپردازد و اگر هم دلش نخواست من هیچ مهریه‌ای از او مطالبه نمی‌کنم.وی اضافه کرد: ما کاملا به این نتیجه رسیده ایم که برای ادامه زندگی مشترک تفاهم نداریم و خانواده هایمان را هم در جریان تصمیمی که گرفته ایم قرار داده ایم و الان هم برای صدور حکم طلاق به دادگاه آمده ایم.مرد هم اظهار داشت: من مهریه همسرم را می‌دهم و حتی اگر همسرم آن را نخواهد، مهریه‌اش را چه به صورتی که ثبت شده است و چه به صورت وجه نقد می‌‌‌پردازم.زن اما از همسرش مهریه‌اش را همان گونه که ثبت شده است مطالبه کرد یعنی دریافت 14 سکه بهار آزادی و 1362 شاخه گل. قاضی در چند جمله کوتاه زوجین را به ادامه زندگی مشترک و این که کمی بیشتر برای شناخت یکدیگر به هم فرصت بدهند راهنمایی کرد اما وقتی دو طرف بر طلاق اصرار کردند قاضی نیز حکم طلاق توافقی را برای آن‌ها صادر کرد تا این زوج تازه ازدوج کرده از یکدیگر جدا شوند البته بعد از آن که پزشکی قانونی عدم بارداری زن را تایید کند.



طلاق در کمال خونسردی و همراه با لبخند!


زن و شوهری که حتی یکبار با هم دعوا نکرده بودند با لبخند از هم طلاق گرفتند!

زن و مردی که هر دو مدیرعامل یک شرکت بودند، با مراجعه به دادگاه خانواده به دلیلی عجیب از هم جدا شدند.

به گزارش قدس، زنی 33 ساله و مردی 37 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کردند.

زن در برابر قاضی این شعبه با بیان اینکه من شوهرم را دوست دارم، گفت: ما اصلاً با یکدیگر مشکل نداریم بلکه تنها تفاهم نداشته و هدفمان یکی نیست.

وی با اشاره به زندگی مشترک 11 ساله‌اش با مرد گفت: ما با یکدیگر توافق کردیم که فرزنددار نشویم و طی این 11 سال به قولمان عمل کردیم.

مرد جوان هم که در دادگاه خانواده ونک حضور داشت با بیان اینکه ما در زندگی مشترک هدفمان با یکدیگر کاملاً متفاوت بود، گفت: همسرم مانند من مدیرعامل یک شرکت است و ما تنها مشکلمان با یکدیگر متغیر بودن هدفمان در زندگی است.

وی که مانند زن لبخند از لبانش محو نمی‌شد، اظهار داشت: ما با یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که تنها راه رسیدن به آرزو‌هایمان طلاق است چرا که دوری از یکدیگر برایمان لازم است.مرد در ادامه افزود: ما تا به حال حتی یک مرتبه نیز با یکدیگر دعوا نکرده و به هم ناسزا نگفته‌ایم؛ در واقع مشکل ما یکی نبودن هدفمان در زندگی مشترک است.

زن در حضور قاضی عموزادی بیان کرد: با یکدیگر به صورت سنتی ازدواج کرده و در حال حاضر خوشحالیم که گذشته را تمام می‌کنیم و به فکر آینده‌ای زیبا هستیم.

وی ادامه داد: اگر در کنار یکدیگر باشیم به آرزو‌هایمان نمی‌رسیم، بنابراین تنها طلاق، راه رسیدن ما به خواسته‌هایمان است.قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 مجتمع قضایی خانواده ونک، حکم طلاق توافقی را صادر کرد.



به تو بی‌اعتمادم، توافقی طلاقم بده

دادگاه خانواده شماره یک. بزرگراه شهید محلاتی

راهروهای دادگاه از ابتدایی‌ترین ساعات روز شلوغ است.طبقه اول مجتمع و داخل سالن بر روی نیمکت‌هایی که روبه‌روی هم قرار دارند زن و مرد نشسته‌اند آمده‌اند تا پس از 2 سال زندگی مشترک برای همیشه از یکدیگر جدا شوند. درخواست طلاق توافقی دارند اما هنوز هم دلشان نمی‌خواهد از بگو مگو با یکدیگر دست بردارند.

زن، مرد را متهم می‌کند که تمام زندگی‌اش را بر مبنای حرف‌های خواهرانش بنا کرده است و اگر صبح تا شب رهایش کند گوشی تلفن به دست در حال صحبت کردن با آن‌هاست. البته در پس تمام این حرف‌ها بی‌اعتمادی‌اش به مرد کاملا مشخص است.رو به مرد می‌گوید:»نمی خواهم دیگر این شرایط را تحمل کنم از خدایت باشد مهریه‌ام را می‌بخشم تا طلاقم بدهی.» اما مرد او را به توهم و بی‌اعتمادی بی‌جا متهم می‌کند و این که همیشه این تصور را دارد که با زنان آشنا و غیر آشنا در ارتباط است. می‌گوید:طلاقت می‌دهم تا ببینم اگر من نباشم با ذهن شکاکت چکار می‌کنی کم کم حرف‌هایشان از حالت عادی خارج می‌شود کم مانده که واقعا به جان هم

بیفتند و.... هر از چند گاهی آن‌هایی که در سالن نشسته‌اند را به داوری می‌گیرند. معمولا هم،کسی اظهارنظری نمی‌کند اما رفتارهایشان به نحوی است که صدای افراد دیگر در می‌آید و آن‌ها را دعوت به آرامش می‌کنند. اما گویا این ماجرا تمامی ندارد.منشی دادگاه با اعلام ساعت شروع جلسه و نام آن‌ها را به داخل شعبه دعوت می‌کند. خدا به داد قاضی برسد با این زوج جنجالی.قاضی هنوز جلسه را شروع نکرده که هر دو نفر شروع به صحبت می‌کنند همان صحبت‌ها و همان اظهارنظرها با همان لحن تلخ و گزنده.

وقتی بگو مگوی زن و مرد تمام می‌شود این بار قاضی است که سعی می‌کند آن‌ها را به آرامش و تصمیم گیری درست راهنمایی کند بخصوص با وجود داشتن کودکی یک ساله.اما به نظر نمی‌رسد نه تنها هیچ کدام نمی‌خواهند از موضع خود کوتاه بیایند بلکه بر خواسته‌شان کاملا مصر هستند.

زن با بخشیدن مهریه 330 سکه‌ای خود حضانت فرزندش را از مرد گرفت و قاضی نیز با شنیدن توافق دو نفر، رای عدم سازش آن‌ها را صادر کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha