میگوید سه سال پیش برای عمل دخترك خردسالش مبلغ چهارمیلیون تومان پول نزول كرد و حالا هر شب از ترس آن كه طلبكار در خانه را از پاشنه درنیاورد چراغها را خاموش میكند.با آن كه پزشكان اعلام كردهاند كه كلیهاش به دلیل داشتن گروه خونی O+ بیش از این حرفها میارزد اما قیمت پایه را شش میلیون گذاشته تا هم خدا راضی باشد و هم بنده خدا.
با آن كه پزشكان اعلام كردهاند كه كلیهاش به دلیل داشتن گروه خونی O+ بیش از این حرفها میارزد اما قیمت پایه را شش میلیون گذاشته تا هم خدا راضی باشد و هم بنده خدا.»
حساب و كتابهایش را نیز كرده است " چهار میلیون از پولهای فروش كلیهام را به طلبكار میدهم و دو میلیون باقیمانده را برای پسانداز نگه میدارم تا سالهای بعد دست نیاز به سوی دیگران دراز نكنم. "
یك روز از كنار خیابان میگذشته كه برگه تبلیغاتی فروش كلیه یك پسر 26 ساله توجهش را جلب میكند و آن هنگام جرقه فروش كلیه به ذهنش خطور میكند و آن میشود كه خودش نیز بر روی برگهای به خط سیاه و كج و ماوج مینویسد: «... پناهی هستم. 31 ساله. گروه خونی o+، قیمت پایه شش میلیون تومان البته بدون احتساب هزینههای آزمایش. منتظر اعلام پیشنهادتان هستم.» و برای اطمینان پای آن را نیز امضاء كرده است.
به گزارش خبرنگار« اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گاهیاوقات چیزهایی در پشت دیوارهای بیخبری میشنوی كه باورت نمیشود و وقتی كمی نزدیكتر میشوی چشمهایت دیدهها را باور نمیكند؛ آگهیهایی برای یك تكه نان.
غم نان و لاجرمهای زندگی، آنها را به جایی رسانده كه درد تن را به بیپولی ترجیح میدهند.
پناهی یكی از این افراد است و وصول بدهی چهارمیلیونی خود را علت این تصمیم عنوان میكند. او میگوید چهارسال پیش دختر خردسالم در اثر تشنج قسمت راست بدنش بیحس شد، آن زمان تنها به معالجه دخترم فكر میكردم و در اوج نیاز مالی از یكی از آشنایان مبلغ چهارمیلیون تومان پول به عنوان نزول دریافت كردم.
پناهی در ادامه با بیان اینكه پس از مدتی شیطنت و مزاحمتهای این فرد آغاز شد، میگوید: پس از یك درگیری فیزیكی این فرد اصل پول خود را طلب كرده و من هم ناچار به فروش كلیه شدم.
وی با بیان اینكه كارمند است، میگوید: بارها به كمیته امداد، بهزیستی، بانكها و حتی صندوقهای خانگی برای دریافت وام مراجعه كردم اما آنان علیرغم تعیین ضماینتهای سخت، وعده وام یك میلیونی برای هفت ماه دیگر را به من میدهند در حالی كه من شبها از ترس طلبكار چراغها را خاموش میكنم.
پناهی از عواقب و مضرات فروش كلیهاش باخبر است و میگوید: پزشكان كلیهام را بیش از شش میلیون تومان قیمت گذاری كردهاند اما من تنها به شش میلیون تومان نیاز دارم.
مصطفی اقلیما رییس انجمن مددكاری فقر و بیكاری را علت اصلی گرایش افراد به فروش كلیه میداند و عنوان میكند كه فقر تنها علتی است كه موجب میشود فردی یكی از اعضای بدن خود را به فروش برساند.
وی با بیان اینكه بسیاری از فروشندگان كلیه برای به دست آوردن پول برای رفع مشكلات خود اقدام به چنین كاری میكنند، میگوید: البته برخی افراد برای این كه پول به دست آورند تا با آن اتومبیلی برای كار تهیه كنند نیز اقدام به انجام چنین كاری میكنند.
وی میافزاید: هنگامی كه فرد دچار بیماری كلیوی میشود، كمتر فردی از اعضای خانواده وی حاضر به دادن كلیه میشوند و بیشتر افراد مایل هستند به خرید كلیه روی آورند.
قرائی مقدم جامعهشناس نیز در گفتوگو با ایسنا علاوه بر فقر اقتصادی، فقر فرهنگی را نیز یكی از دلایل مهم فروش كلیه در كشور میداند .
وی با بیان اینكه هیچ فرد عاقلی اگر محتاج نباشد دست به چنین كاری نمیزند، گفت: هر فردی كه اقدام به فروش یكی از اعضای بدن خود میكند مرگ خود را چندگام به جلو انداخته است.
به گفته وی، فقر اقتصادی و پس از آن نیز فقر فرهنگی افراد، دو عامل مهم برای ترغیب افراد برای فروش اعضای بدنشان است.
قرائیمقدم با اشاره به فقرفرهنگی و ناآگاهی مردم از عواقب فروش كلیه به ایسنا میگوید: بسیاری از افرادی كه قصد فروش كلیه خود را دارند، دقیقا از عواقب این عمل خود آگاه نیستند. آنان نمیدانند كه متخصصان نفرولوژی پیش از انجام عمل جراحی تنها آنان را از پرداختن به ورزش حرفهای منع میكنند اما پس از عمل این افراد در گروه افراد در معرض خطر قرار گرفته و به دلیل اینكه احتمال بالا رفتن كراتیتین خون آنها وجود دارد آنان باید به صورت مداوم از خود مراقبت كرده و قرص فشارخون مصرف كنند. علاوه بر آن هر دو ماه یكبار باید نسبت به انجام آزمایشات لازم اقدام كرده تا خود آنان كه روزی در صف فروشنده بودند اینبار خود در صف خریدار قرار نگیرند و در این هنگام كه شما حتی نمیتوانید غذای دلخواه خود را مصرف كنید به این فكر میافتید كه عجب كاری كردم.
در زیر سقف این شهر كم نیستند آدمهایی همانند پناهی كه تكه از بدنشان را به مزایده میگذارند تا هر فردی كه پول بیشتری بدهد را به عنوان برنده مزایده انتخاب كنند.
مجید ابهری مدیرگروه آسیبشناسی بنیاد علوم رفتاری نیز در گفتوگو با ایسنا با اعلام نتایج یك پژوهش میدانی در میان افراد اهداكننده و فروشنده كلیه گفت: 87 درصد از فروشندگان كلیه پس از گذشت حداقل یكسال دچار افسردگی ناشی از پشیمانی میشوند.
وی با بیان اینكه پژوهشگران این مركز از سال 87 تا 90 به پژوهش در مورد وضعیت روان و رفتاری حدود 300 فروشنده و اهداء كننده پرداختهاند، میگوید: پژوهشها نشان میدهد كه حدود 87 درصد افراد فروشنده پس از مدتی به نوعی وسواس در تغذیه و مراقبت از سلامتی خود دچار میشوند و این وسواس تنها به علت عدم وجود یك كلیه است، چراكه آنان دائما در این اضطراب هستند كه اگر كلیه دیگر آنها از كار بیفتد آنان چكار كنند...؟!
به گفته ابهری این افسردگی و حالت پشیمانی در فروشندگان كلیه در قبال تفكر دائم فروش اعضاء در برابر پول افزایش یافته و گاها دیده میشود كه برخی از افراد از خانواده طرد میشوند.
با این حال مدیرگروه آسیبشناسی اجتماعی بنیاد علوم رفتاری در تشریح وضعیت روحی و روانی افراد اهداءكننده نیز با بیان اینكه 97 درصد آنها از رضایت كامل برخوردارند و نوعی شادمانی و غرور در خود احساس میكنند، گفت: این تصور آنان از آنجا نشأت میگیرد كه این افراد تصور میكنند كه جان یك انسان را به او هدیه دادهاند.
وی در ادامه سخنان خود به ظهور قشردلالان در گوشه و كنار برخی از بیمارستانها و مراكز تخصصی كلیه اشاره كرده و میگوید: این افراد با شناسایی فروشندگان و خریداران نیازمند از شرایط روحی و روانی آنان سوء استفاده كرده و با چربزبانی و ارائه وعدههای پوچ به آنان وعده میدهند در ازای دریافت اسكناسهای بیشتر بیمار آنان را خارج از نوبت درمان خواهند كرد و پس از آن نیز بخش قابل توجهی از پول دریافتی را به عنوان حق دلالی، شیرینی یا كمیسیون برمیدارند.
وی میافزاید: این در حالیست كه این دلالان به این بهانه كه موجبات نجات جان بیمار را فراهم كردهاند نیز از خریدار پول طلب میكنند.
ابهری با بیان اینكه برخورد با این طیف نوظهور فرصتطلب سبب خواهد شد كه افراد ناآشنا در گرداب فریب آنها گرفتار نشوند میگوید: اطلاعرسانی و آگاهسازی مردم و همچنین ایجاد یك نهاد و مركز پاسخگو در برابر نیاز اقتصادی فروشندگان و همچنین حمایت از بیماران از گامهای اساسی است كه باید برای ریشهكنی این معضل اجتماعی انجام شود.
ابهری ضمن هشدار به ظهور طیف دلالان كلیه از ایجاد كانون و نهادهای حمایتی سخن به میان آورد، گفت: باید قبول كرد سرنوشت افرادی همچون آقای پناهی كه پناهی جز فروش كلیه ندارد تنها منحصر به خودشان نیست، چون مثل او هستند آدمهایی كه با تنگی روزگار دستوپنجه نرم میكنند و جز فروش اعضای بدن چارهای نمییابند. افرادی كه كلیهشان را به مزایده میگذارند تا مگر بتوانند با چند میلیون تومان گرانتر فروختن، پول بیشتری برای مرهم دردهای زندگیشان بیابند كم نیستند اما باید پذیرفت كه فروش كلیه در جامعه مورد مزمت قرار میگیرند هر چند كه گاهی تنها راه فرار و پناه افرادی چون پناهیهاست.
نظر شما