سلامت نیوز: اهی «پایان تلخ» بهتر از تلخی بی پایان است! مسلم است، هیچ دختر و پسری با هدف جدایی بر سر سفره عقد نمی نشینند، ولی اگر مهری میان دو نفر نباشد دیگر نمی توان با هم زیر یک سقف زندگی کرد.

به گزارش خبرگزاری بین المللی زنان  با این حال رشد روزافزون طلاق در جامعه ما زنگ خطر را به صدا درآورده است. بالا ترین آمار طلاق در جهان به ایالات متحده آمریکا تعلق دارد؛ در این کشور نیمی از ازدواج ها به جدایی می انجامد.

اما نکته قابل توجه این است که در کشور اسلامی ایران نیز یک چهارم ازدواج ها منجر به طلاق می شود ! پرسش های زیادی در این زمینه مطرح است؛ پژوهشگران مسایل اجتماعی دلایل مختلفی را برای این امر مطرح می کنند؛ برخی این مساله را به اقتصاد جامعه نسبت می دهند و برخی دیگر طلاق را حاصل تضاد در ارزشهای سنتی جامعه با مدرنیسم می دانند. در این گزارش تلاش کرده ایم در گفتگو با کار شناسان حوزه های مختلف به تحلیل عوامل افزایش طلاق در جامعه و راهکارهای کاهش این آمار بپردازیم.

مروری بر تازه ترین آمار طلاق نشان می دهد که این معضل اجتماعی و فردی نمود پررنگی پیدا کرده است. آمار ها در این زمینه غیر قابل باور است. بر اساس اعلام رسمی سازمان ثبت احوال کشور میزان طلاق نسبت به سال قبل نزدیک به 5 درصدافزایش داشته است! گفتنی است بیشترین طلاق ثبت شده برای مردان و زنان در گروه سنی 29-25 ساله بوده است.

در مقابل آمار ها نشان دهنده کاهش ازدواج در سال جاری است. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور، آمار ازدواج به ثبت رسیده نسبت به سال گذشته 2 درصد کاهش یافته است! این آمار نشان دهنده یک بحران جدی است؛ زیرا وقتی طلاق به صورت یک آفت اجتماعی گسترش می یابد دیگر نمی توان آن را مسأله ای شخصی دانست چون جامعه را به سوی معضلات جدی تری هدایت می کند. اما دلیل رشد فزاینده طلاق در جامعه ما چیست و برای حل این معضل چه باید کرد؟

نقش پررنگ مشکلات اقتصادی

دکتر مصطفی اقلیما، رییس انجمن مددکاران کشور، وضعیت نامطلوب اقتصادی را مهم ترین عامل افزایش طلاق در کشور می داند و به خبرنگار ما می گوید: داشتن حداقل استقلال و درآمد برای اداره یک زندگی یکی از عواملی است که ازدواج را پایدار می کند. یعنی درآمد فرد به اندازه ای باشد که بتواند مخارج یک نفر دیگر را نیز تقبل کند. از ده سال قبل با بالا رفتن تورم اقتصادی، فقر و گرانی نیز افزایش یافت تا جایی که در سال جاری برخی از اجناس حتی بلیت اتوبوس، 80 تا 100 درصد گران شد و از سوی دیگر پایه حقوق فقط 10 درصد افزایش یافت، در نتیجه فقر در خانواده ها نسبت به سال 89 با افزایش 60 درصدی روبرو شد.

وی می افزاید: از سوی دیگر دولت آمار پذیرش دانشگاه ها را بالا برد بدون اینکه به ظرفیت های کاری توجه کند و برای جوانانی که فارغ التحصیل می شوند به فکر کار باشد. در حال حاضر سالانه یک و نیم میلیون فارغ التحصیل لیسانس داریم حتی اگر 500 هزار نفر هم خودشان به هر طریقی کار پیدا کنند باز هم یک میلیون نفر بیکار می مانند. این مسایل موجب کاهش 3 درصدی ازدواج و افزایش 6 درصدی طلاق در سال جاری نسبت به سال 89 شده است.

وی با انتقاد از عملکرد دولت ادامه می دهد: دولت برای ایجاد کار برنامه ریزی لازم را نداشته و برنامه های سابق خود را نیز عملی نکرده است؛ برای مثال در برنامه دوم، سوم و چهارم، برنامه هایی برای بهبود وضعیت اقتصادی تصویب شده بود ولی از آنجایی که بیش از 20 تا 25 مورد آن ها اجرایی نشد همه کار ها خوابید و امروز به جایی رسیدیم که کار نداریم. وقتی هم کار نباشد کسی به فکر ازدواج نمی افتد، زندگی بسیاری از آنهایی هم که ازدواج کرده اند از هم می پاشد.

به مسؤولان هشدار داده بودیم!

این استاد دانشگاه یکی از اقدامات نادرست دولت را اعطای وام ازدواج به جوانان می داند و خاطرنشان می کند: در هیچ جای دنیا از غنی ترین تا کشورهایی مثل بنگلادش که جزو فقیر ترین هاست برای ازدواج وام نمی دهند بلکه دولت ها وقف تولید کارند؛ زیرا اگر کار تولید شود افراد با درآمد خودشان ازدواج می کنند و مسایلشان راحت تر حل می شود.
این در حالی است که درحال حاضر در کشور ما دو تا شش میلیون تومان وام ازدواج به جوانان می دهند، شاید بشود با این پول ازدواج کرد ولی به دلیل نداشتن کار و درآمد کافی، مسکن و افزایش اجاره منازل این ازدواج در نهایت به طلاق می رسد. ما این هشدار را ده سال قبل به مسؤولان دادیم ولی کسی توجه نکرد تا اینکه کار به اینجا رسید.

فاجعه طلاق

دکتر اقلیما می افزاید: در یک کشور خارجی اگر روزانه صد ها نفر طلاق بگیرند مساله ای نیست و خیلی زود فردی که از همسرش جدا شده با فردی دیگر ازدواج می کند ولی در کشور ما طلاق مخصوصا برای خانم ها یک فاجعه است چون باعث از هم گسیختگی یک فامیل می شود. مثلا خواهر و برادر فردی که طلاق گرفته در زندگی خصوصی خود و در ارتباط با همسر خود و خانواده وی دچار مشکل می شوند؛ حتی در برخی موارد زندگی آن ها نیز به همین دلیل با شکست مواجه شده است.

وی ادامه می دهد: از سوی دیگر جامعه ما به زن مطلقه نگاه کامجویانه ای دارد؛ زن مطلقه با درخواست های نامعقولی مواجه می شود، برای پیدا کردن کار و محل زندگی به مشکل برمی خورد و همه این ها او را به جایی می رساند که به سختی می تواند خود را نگاه دارد و دچار لغزش و آسیب نشود.

وی می افزاید: نکته قابل توجه این است که معمولا مردانی که از همسرشان جدا شده اند برای ازدواج مجدد به سراغ زن مطلقه نمی روند و از دختران مجرد خواستگاری می کنند! متاسفانه خانواده ها هم از ترس بالا رفتن سن دخترشان و نگاه جامعه به راحتی با ازدواج وی با مردی که قبلا همسر دیگر داشته-حتی گاهی با وجود اینکه مرد فرزندی هم دارد- رضایت می دهند بدون اینکه حتی گذشته وی را بررسی کنند، جامعه هم به دختر می گوید: زو دتر با این فرد ازدواج کن تا راحت شوی، زیرا از نظر فرهنگی به حدی فشار بر دختری که سنش برای ازدواج بالا رفته زیاد است که مجبور است با هر فرد نامناسبی ازدواج کند و در نهایت هم طلاق بگیرد و به مطلقه ها اضافه شود!

به توصیه های رهبری عمل نکردیم

دکتر اقلیما با بیان اینکه حل معضل ازدواج و طلاق در جامعه برای مسؤولان ما یک مساله فرهنگی است خاطر نشان می کند: دولت برای حل مشکل جوانان تنها راهبردی که تا کنون ارایه داده ازدواج موقت است! چنین توصیه هایی در واقع به نوعی پنهان کردن عامل اصلی و سرپوش گذاشتن بر روی واقعیات است. من سؤالم از مسؤولان و متولیان امور فرهنگی این است که آیا حاضرند دختر خودشان به عقد موقت مردی درآید که چنین مسایلی را مطرح می کنند. وی با اشاره به رهنمودهای مقام معظم رهبری که شایسته سالاری و پاسخگویی را راه حل مشکلات کشور می دانند تاکید می کند: اگر مسؤولان ما این دو توصیه رهبری را سرلوحه خود قرار دهند مشکلات کشور که خود عامل معضلاتی چون طلاق است کاهش می یابد.

حل معضل طلاق از عهده مجلس خارج است

اما مسؤولان کشور به ویژه نمایندگان مجلس در زمینه کاهش آمار طلاق تا کنون چه پیگیری هایی داشته اند؟
داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش به خبرنگار ما می گوید: ما در کمیسیون اجتماعی مجلس جلساتی با مسؤولان مربوط داریم، آن ها گزارشهایی را ارایه می دهند ما هم توصیه هایی داریم اما در مجموع حل این معضل از عهده مجلس خارج است و با چند طرح و لایحه مشکل افزایش طلاق حل نمی شود.
وی با بیان اینکه حل این معضل نیازمند مجموعه ستادی توانایی است که با اجرای سیاست های مناسب بتواند مانع رشد روزافزون طلاق شود می گوید: این مجموعه اجرایی می تواند در قالب کمیته ملی خانواده فعالیت کند و حداقل اگر شغلی ایجاد نمی شود با جلوگیری از دست رفتن فرصت های شغلی موجود مانع از هم پاشیدن یک خانواده شود. وی راهبردی بودن این کمیته را منوط به همکاری دولت می داند و تاکید می کند: به هر حال دولت باید اعتقادی به تشکیل این کمیته داشته باشد و گرنه این مجموعه نیز در صورت تصویب مانند قوانین دیگر راه به جایی نمی برد.

قبح طلاق از بین رفته است

اما آیا تنها عاملی که موجب افزایش طلاق در جامعه ما شده مسایل اقتصادی است یا عوامل دیگری نیز دخیلند؟
دکتر باقر ساروخانی در کتاب پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، معتقد است: وقتی ارزش های یک جامعه به مرحله بحران می رسند و ارزش های اساسی براساس لذت طلبی، تمتع آنی، مصلحت گرایی فردی، سودگرایی، ماده گرایی و ابزارگرایی استوار می شود، انسان ها صرفا به مصالح خود می اندیشند و همه چیز در چارچوب امور مادی، ملموس و جسمانی خلاصه می شود، ارتباطات انسانی نیز از این شرایط تاثیر می پذیرد. روابط انسانی از بعد معنوی تهی می شود و صرفا در راه التذاذ آنی قرار می گیرد. در این شرایط زوجیت نیز تحت تاثیر قرار می گیرد و آمار طلاق روز به روز افزایش می یابد.

دکتر سروش ناصری، روان شناس و مشاور خانواده نیز در گفتگو با خبرنگار ما کاهش پایبندی به ارزش های مذهبی و دینی را یکی از دلایل مهم افزایش طلاق درسراسر دنیا می داند و می افزاید: جای تاسف است که کشور اسلامی ما نیز از این تحول در ارزش ها مصون نمانده و هر سال شاهد آمار بالاتری از طلاق در کشور هستیم. وی با اشاره به اینکه وقتی طلاق در جامعه ای عادی جلوه کند افراد با پدیدآمدن جزیی ترین مشکلات به جدایی می اندیشند می گوید: متاسفانه قبح طلاق در جامعه ما نیز از بین رفته و برخی از افراد به خصوص زوج های جوان اولین راه حل مشکل خود را جدایی می دانند در حالی که طلاق هنگامی توصیه می شود که تمام راه ها برای ادامه زندگی مشترک به بن بست رسیده باشد!
این روان شناس با اشاره به اینکه افزایش سطح توقع افراد جامعه، چشم و هم چشمی و تجمل گرایی نیز در بالا رفتن آمار طلاق تاثیرگذار بوده می گوید: در گذشته افراد زندگی مشترک خود را بسیار ساده و با حداقل وسایل آغاز می کردند، و با همه کمبود ها کنار می آمدند؛ جهیزیه عروس و مهریه او هم اندک بود اما امروزه به ویژه در شهرهای بزرگ، توقعاتی از سوی جامعه به افراد تحمیل می شود و اگر مرد به عنوان سرپرست خانواده نتواند این خواسته ها را تامین کند کار به جدایی می کشد.

شاید به همین دلیل در تهران شاهد بالا ترین آمار طلاق هستیم. وی خاطر نشان می کند: وجود فناوری های جدید مانند تلویزیون نیز بر افزایش طلاق در جامعه ما تاثیر داشته است؛ بر اساس آمار ها افراد جامعه ما به طور میانگین نزدیک به پنج ساعت از وقت خود را در محیط خانه به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند؛ اما ارتباط گفتاری زن و شوهر تنها 17 دقیقه است یعنی تلویزیون جای ارتباطات خانوادگی را گرفته و مسلم است که کاهش تعامل ارتباطی زن و شوهر منجر به جدایی آن دو می شود. وی با اشاره به اینکه گسترش اعتیاد به مواد مخدر عامل دیگر گسترش روزافزون طلاق در جامعه ماست می گوید: اعتیاد یک آسیب اجتماعی است که خود ریشه در اقتصاد، سیاست و بنیانهای سست یک خانواده دارد؛ به بیان دیگر کمبودهای فرهنگی، اجتماعی و... در اعتیاد فرد به مواد مخدر تاثیر دارد و از سوی دیگر خود اعتیاد یک زندگی را از هم می پاشد. وی تهاجم فرهنگی را از دیگر عوامل گسترش طلاق می داند و تاکید می کند: رواج سبک زندگی غربی به ویژه از طریق ماهواره موجب شده چالشی جدی بین سنت ها و اعتقادات مذهبی مردم با ارزش های مذهبی به وجود آید که طلاق و از بین رفتن نهاد خانواده یکی از نتایج آن است.
وی بداخلاقی، خشونت، بی بندوباری های اخلاقی مرد، عدم تعهد و مسوولیت پذیری، بیکاری و اعتیاد را از دیگر عوامل وقوع طلاق در جامعه ما می داند و خاطرنشان می کند: به طور کلی یکی از مهم ترین عوامل جدایی زوجین ناسازگاری شخصیتی آن ها با یکدیگر و آشنانبودن با اصول همسرداری است. یعنی زن و شوهر درک درستی از روحیات یکدیگر ندارند و حرمتی برای حقوق هم قایل نیستند. بنابراین به دلیل نبود ارتباط و تعامل درست بین آن ها اساس خانواده متزلزل می شود.
وی با اشاره به اینکه در چنین مواردی ممکن است زوجین قبل از طلاق رسمی دچار طلاق عاطفی شوند می افزاید: در طلاق عاطفی با اینکه زن و شوهر زیر یک سقف زندگی می کنند اما نیازهای هم را نمی شناسند، دوست هم نیستند و برای شناخت هم تلاشی نمی کنند.

ضرورت آموزش مهارت های زندگی به جوانان

این مشاور خانواده درباره راهکارهای کاهش طلاق در جامعه می گوید: باید به طلاق به عنوان معضلی جدی نگریست و از عادی سازی آن جلوگیری کرد؛ گام اول در این راستا آشناسازی زوجهای جوان با آداب زندگی مشترک است. وی تاسیس یک نهاد خاص را برای تقویت نهاد خانواده و حل مشکلات زناشویی ضروری می داند و خاطر نشان می کند: این نهاد برای پیشگیری از ازدواج های ناموفق می تواند در دو مرحله قبل و بعد از ازدواج مثمر ثمر باشد؛ در مرحله قبل از ازدواج دختر و پسر می توانند با مراجعه به مشاوران این مرکز خصوصیات شخصیتی خود و طرف مقابل را ارزیابی نموده و در صورت تأیید مشاور ازدواج کنند. پس از ازدواج نیز مشاوران و مددکارن این مرکز می توانند به زن و شوهر ها در بهبود زندگی مشترک و تقویت آن کمک کنند.
وی برگزاری کلاس های آموزش مهارت های زندگی برای جوانان را از دیگر فعالیت های این مرکز می داند و می گوید: جوانان با اصول همسرداری آشنا نیستند و خواسته ها و معیارهای آن ها مطابق با واقعیت نیست. دختر و پسر قبل از ازدواج باید بفهمند هدف از زندگی مشترک چیست، و با دید باز ازدواج کنند و پس از ازدواج چشم بر عیوب طرف مقابل ببندند و این طور فکر کنند که همسرشان بهترین گزینه ای است که ممکن بود با وی ازدواج کنند.
وی تأکید می کند: اگر یک زندگی مشترک براساس شناخت درست از طرف مقابل شکل گیرد منجر به شکست نمی شود بنابراین گام نخست یعنی انتخاب همسر باید درست برداشته شود و اگر دختر و پسر از نظر فرهنگی و اعتقادی با هم سنخیت داشته باشند زندگی آن ها تداوم خواهد یافت و شاهد پدیده شوم طلاق نخواهیم بود.
این روان شناس با تأکید بر نقش رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون در تقویت نهاد خانواده خاطر نشان می کند: باید فرهنگسازی لازم صورت گیرد و رسانه ها با آموزش مهارت های زندگی به طور عملی، قبح طلاق را به جامعه یادآور شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha