شاید در سال های اخیر هفته ای نیست که خبری از اسید پاشی در جراید منتشر نشود و این یک فاجعه است... فاجعه ای که باید جامعه شناسان، روانشناسان و مسئولین مربوطه و البته خانواده ها را متوجه روند تاسف بار وقوع چنین حواثی کرده؛ به فکر چاره جویی بیندازد.

سلامت نیوز : شاید در سال های اخیر هفته ای نیست که خبری از اسید پاشی در جراید منتشر نشود و این یک فاجعه است... فاجعه ای که باید جامعه شناسان، روانشناسان و مسئولین مربوطه و البته خانواده ها را متوجه روند تاسف بار وقوع چنین حواثی کرده؛ به فکر چاره جویی بیندازد...

 مرد ۴۰ساله ای پس از آن که با جواب منفی دختر موردعلاقه اش برای ازدواج مواجه شده بود به صورت وی اسیدپاشید و فرار کرد...
زن جوانی که به خاطر ازدواج دوم شوهرش، او را در خواب با اسید سوزانده بود، از سوی ماموران پلیس آگاهی شهرستان خمین دستگیر شد....
پنج زن و مردی که متهم هستند در جریان اسیدپاشی به دو زن نقش داشته‌اند در انتظار تصمیم قاضی دادگاه و صدور حکم هستند...
موتورسواری که کلاه کاسکت بر سر داشت پس از پاشیدن اسید به سر و صورت مادر و دختری در مشهد متواری شد...

به گزارش  افکار نیوز ، اینها اخباری است که هر هفته از طریق رسانه ها به گوش ما می رسند. اخباری تلخ که حکایت از یک حس انتقام جویی سخت و فجیع دارند که البته بسیار آسان هم عملی شده اند. شاید به راحتی خوردن یک لیوان آب... یا شاید بهتر بگوییم مثل شوخی ساده آب بازی بچه ها ، یه ظرف کوچک که حاوی چیزی شبیه به آب است در یک لحظه در صورت یک نفر پاشیده می شود و فاجعه ای بدتر از صدبار مردن را برای او به وجود می آورد.

شاید اولین خبر پر سر و صدا و پر حاشیه ای که از پاشیدن اسید توسط یک خواستگار به صورت دختر مورد علاقه اش در جامعه پخش شد ؛ مربوط به اواخر دهه شصت باشد. خبری که به یک باره جامعه را با موج جدیدی از انتقام جویی برخی جوان ها مواجه کرد. اما هیچ کدام از ما در آن زمان گمان نمی کردیم که شنیدن خبر وقوع چنین حادثه ای بعد از گذشت چند سال اینقدر زیاد و حتی عادی باشد.

شاید در سال های اخیر هفته ای نیست که خبری از اسید پاشی در جراید منتشر نشود و این یک فاجعه است... فاجعه ای که باید جامعه شناسان، روانشناسان و مسئولین مربوطه و البته خانواده ها را متوجه روند تاسف بار وقوع چنین حواثی کرده؛ به فکر چاره جویی بیندازد...

آسان و قابل دسترس!

شاید یکی از عواملی که باعث شده است وقوع چنین جرمی هر روز بیشتر شود، دسترسی راحت به وسیله لازم یعنی اسید باشد؛ هر کسی به راحتی می تواند یک لیتر اسید را با هزینه کم و بدون دردسر و مخفیکاری و پیگرد تهیه کند و باز بسیار راحت نقشه خود را در یک چشم به هم زدن عملی نماید. قطعا تهیه اسلحه برای هر کسی به راحتی امکان پذیر نیست، کشتن و یا آسیب با آن هم توانایی و جرات می خواهد که هر کسی چنین قدرتی را ندارد؛ حتی جرمهایی که بوسیله چاقو و یا وسایلی از این دست صورت می گیرد هم مشکلات و دردسرهایی دارند .

اما هر کسی به راحتی یک ظرف کوچک اسید می خرد و به هدفش می رسد. اگرچه بعضی اوقات این عمل باعث مرگ افراد می شود اما معمولا کسانی که مورد اسیدپاشی قرار می گیرند زنده می مانند و اگرچه زجری بسیار بدتر از مرگ را تحمل می کنند؛ اما عامل جنایت قانونا قاتل محسوب نمی شود و این خود می تواند انگیزه مجرمین را به استفاده از این روش بیشتر کند.


جرمی که در قانون تعریفی ندارد!

در قانون مجازات اسلامی فعلی مجازات اسیدپاشی تعریف نشده است. لذا قضات به قانون مجازات اسیدپاشی مصوب سال ۱۳۳۷ رجوع می کنند که براساس آن هرکس عمدا با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل مجنی علیه شود به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کارافتادن عضوی از اعضاء شود به حبس جنایی درجه ۲ از ۲ تا ۱۰سال و اگر موجب صدمه دیگری شود به حبس جنایی درجه ۲ از ۲ تا ۵سال محکوم خواهد شد.

ولی با توجه به اینکه این قانون مربوط به ۵۰سال پیش است و به زمانی مربوط می شود که جرم اسیدپاشی در جامعه فراگیر نشده بود بنابراین به منظور پیش گیری از چنین جرمی در شرایط حاضر لازم است که در مجازات اسیدپاشی تجدیدنظر و قانونی تدوین شود که بازدارنده باشد.

در ضمن اگرچه برخی مسئولین همین مجازات را کافی می دانند اما اجرای به موقع احکام نیز می تواند جلوی فراگیر شدن برخی جرایم را بگیرد. معمولا وقتی فردی مرتکب جنایت هولناک اسیدپاشی می شود ؛ مدت ها حتی سال ها اجرای حکم او به تعویق می افتد و در این مدت نیز فردی که آسیب دیده است از طرف خانواده مجرم تحت فشار قرار می گیرد که رضایت دهد و از قصاص بگذرد و معمولا هم این اتفاق می افتد... بنابراین مجرم از ابتدا احساس می کند که هم به راحتی به هدف شوم خود رسیده است و هم می تواند از مجازات فرار کند.


به فرزندانمان بیاموزیم تحمل شنیدن "نه" را داشته باشند!

متاسفانه برخی جوان ها به گونه ای بزرگ می شوند که تحمل شنیدن کلمه "نه" را ندارند. آنها به هرچه که خواسته اند در طول زندگیشان رسیده اند، هر خواسته ای که داشتند فراهم شده است، هرکاری که خواسته اند انجام داده اند، هرچه که خواسته اند بدست آورده اند و چون این به دست آوردن ها همیشه منطقی و صحیح نبوده است، عادت کرده اند که داشته باشند؛ به هر قیمتی که می شود!

بنابراین وقتی به مرحله انتخاب همسر می رسند فقط به خودشان فکر می کنند نه به فرد مقابل؛ آنها انتظار دارند وقتی خواهان کسی می شوند او نیز خواهان او باشد و اگر چنین نبود؛ گویی همه معادلاتشان به هم می ریزد و اینجاست که تصمیم نادرستی می گیرند و خود و فرد مقابلشان و خانواده ها را دچار مشکل و آسیب می کنند و گاه منجر به ایجاد فاجعه های جبران ناپذیر می شوند. بنابراین از کودکی باید به فرزندانمان بیاموزیم که اگرچه تلاش برای رسیدن به خواسته های منطقی خوب است اما نباید هرچیزی را به هر قیمتی بدست آورد!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha