اگر یك كودك خسته نتواند بخوابد، تبدیل به یك هیولا میشود. بنابراین برنامه خواب كودك خود را به هیچ وجه برهم نزنید. البته كودكان تا سن پنج سالگی یاد میگیرند كه خودشان را كنترل كنند، اما قبل از آن، عدم تأمین خواستهها و نیازهایشان، روی حالات و روحیات آنها تأثیر بسیاری دارد.
كمخوابی یا گرسنگی كودك برابر با سیل اشكهایی است كه از چشمانش جاری میشود، بنابراین:
نیازهای اولیه او را برآورده سازید. به او آب و غذا بدهید و بگذارید به میل خودش آنها را انتخاب كند و در انتخاب خوراكی نظر خود را تحمیل نكنید.
صبور و خونسرد باشید
سرآسیمگی و آشفتگیهای شما فقط آتش شكایت و نق نقهای كودك شما را شعلهور میسازد.
امكان راحتی او را فراهم سازید.
گاهی اوقات تنها چیزی كه به كجخلقی كودك پایان میدهد و باعث میشود او آرام به خواب برود، آغوش گرم و پرمحبت شماست. كمی نوازش تمام آن چیزی است كه او نیاز دارد.
ترس كودك خود را شناسایی كنید
هر چیزی كه باعث ترس كودكتان میشود، برای او بسیار واقعی و جدی است و وقتی بداند شما او را درك میكنید و ترس او را میفهمید، احساس راحتی و ایمنی بیشتری میكند.
با نگاههای خشونتبار خود او را نترسانید
گاهی اوقات با نوع نگاه خود و یا یك جمله كوتاه مثل «صبر كن برسیم خونه» موجب ترس و دلهره كودك میشوید؛ در حالی كه میتوانید با صدایی بسیار ملایم و آرام به او بگویید: «یك كم دیگه صبر كن تا برسیم خونه». كودكان چیزی از رفتارهای درست و نادرست نمیدانند. وقتی كه متولد میشوند، از قوانین و مقررات مربوط به بزرگترها خبر ندارند. دنیا برای آنها صحنه بازی است. از نقاشی كردن روی دیوارها لذت میبرند و شاد میشوند و با پاره كردن دستمال كاغذی و كاغذ سرگرم میشوند. آنها آنقدر ریخت و پاش میكنند تا كمكم یاد بگیرند، بزرگ شوند و دنیا را بشناسند. نیاز آنها به كاوش كردن و كنجكاوی كاملا طبیعی است. بنابراین حتی اگر یك كودك سه ساله بداند كه نباید روی میز را خط خطی كند، ممكن است نتواند جلوی خودش را بگیرد و این كار را انجام دهد.
برخی قوانین روشن و واضح و انتظارات خود را برای او مشخص كنید.
قبل از آنكه یك رفتار یا یك اتفاق ناخوشایند بروز كند، میتوانید با نرمی و مهربانی بسیار به او بگویید: «همیشه یادت باشد كه فقط روی كاغذ نقاشی بكشی»
دقیق باشید
وقتی كه كودكتان چهارسالگی را تمام میكند، دیگر میتوانید برخی از حرفهایتان را به او بگویید و بدانید كه میتواند شما را درك كند. شاید مجبور باشید ساعاتی كنار او نباشید؛ پس به او بگویید كه مجبورید برای انجام كاری مدتی از او دور باشید؛ اما به محض بازگشتتان صددرصد وقتتان را به او اختصاص دهید. وقتی كه تلفنی به او میگویید همین الان میرسم و نیم ساعت طول میكشد تا به خانه برسید، مسلماً اعتماد او به حرفهای شما از بین میرود و كج خلقیهایش شروع میشود.
احساسات خود را به او نشان دهید
بدون هیچ خجالت و یا شرمندگی احساس خود را از آنچه میبینید، بیان كنید (وقتی كه خط خطیهای ماژیكی را روی در و دیوار میبینم، خیلی عصبانی میشوم)؛ سپس كمی مكث كنید تا او نسبت به كاری كه كرده كمی فكر كند و به عواقب آن بیندیشد.
عامل ترس
حتی خوشاخلاقترین و بهترین كودكان نیز به هنگام ترس، كج رفتار و بداخلاق میشوند. گاهی چیزهایی كه برای كودك خود میخریم، ممكن است باعث ترس او شود. گاهی نیز كودكان هنگام قرار گرفتن در میان جمع میترسند و شروع به گریه كردن میكنند؛ در حالی كه دیگران فقط قصد بغلكردن و محبت كردن دارند. كودكان از قرار گرفتن در آغوش كسانی كه نمیشناسند، احساس ترس میكنند.
انتظارات رفتاری و اخلاقی خود را برای كودكتان روشن كنید
یكی از نشانههای بزرگ شدن این است كه عملكرد ما از روی احساساتمان نباشد. وقتی كه كودك سهساله شما از رفتار لوس و بیادبانهاش با گفتن جمله خجالت میكشم، دفاع میكند، بهتر است به او بگویید: «خوب است كه خجالت میكشی، اما باید با ادب رفتار كنی.» برخی از پدر و مادرها یك عروسك خاص را انتخاب میكنند و به كودك خود میگویند كه این عروسك شبها با همه هیولاها جنگ میكند و همه آنها را نابود میكند! آنها به این ترتیب میخواهند به كودك خود كمك كنند تا بر ترس شبانهاش غلبه كند. برخی دیگر روی كاغذ تصاویر ترسناك میكشند و بعد با نقش بازی كردن وانمود میكنند كه اصلاً از این تصاویر ترسی ندارند. ما نمیتوانیم تمام دلایل ترس كودك خود را درك كنیم و به همین دلیل هم نمیتوانیم جلوی آنها را بگیریم. بعضی اوقات كودكان از چیزی میترسند كه اصلا به ذهن ما خطور نمیكند. هر پدر و مادری به روش خودش با ترس كودكش برخورد میكند. وظیفه پدر و مادرهاست كه تمام محدودیتهای مربوط به رشد و یادگیری كودك را از میان بردارند و شرایط لازم را برای ایمنی آنها فراهم سازند. ترس یكی از عواملی است كه خواب و غذا و رشد كودك را دچار مشكل میكند. به یاد داشته باشید كه هرگز در این رابطه خشونت و تندی از خود بروز ندهید؛ بلكه با مهربانی درصدد رفع آن برآیید.
به طور شفاف به او توضیح دهید
كودك شما سرشار از طغیان و شورش است؛ چند دقیقه دست از كار بكشید و به او توضیح دهید كه باید غذا درست كنید، كار كنید یا با كسی حرف بزنید و بعد از تمام شدن كارتان حتما با او بازی خواهید كرد. این كار را انجام دهید و بعد هر چه التماس كرد به او توجهی نكنید تا كارتان تمام شود. شاید به نظرتان سخت برسد؛ خصوصاً اگر با صدای بلند فریاد و التماس كند و گریه و زاری راه بیندازد؛ اما اگر از چشمهایش اشك نریخته باشد، غذایش را خورده باشد و در سلامت و ایمنی كامل باشد، جای هیچ گونه نگرانی نیست.
به او كمك كنید تا واژهها را یاد بگیرد
یك كودك شاید به سختی بتواند احساساتش را با كلمات بگوید. شما باید به او كمك كنید تا واژهها را یاد بگیرد؛ مثلاً، قبل از وارد شدن در یك جمع غریبه كه مطمئن هستید به كودكتان توجه خواهد شد و اطرافیان او را در آغوش میگیرند و او با قرار گرفتن در این شرایط دچار ترس و دستپاچگی میشود، به او بگویید: «آنجا جمعیت زیادی است كه از دیدن ما به هیجان میآیند من كمی دستپاچه شدهام، تو چطور؟» آشنا كردن كودك با واژگان كمك میكند تا در شرایط مختلف راحتتر احساساتش را به زبان بیاورد.
اگر گریه كرد، اصلا نگران نشوید
گریه كردن راهی برای بیان كار اشتباهی است كه انجام داده و نیز به او میآموزد كه چگونه مشكلاتش را حل كند، عواقب و نتایج اشتباهش را بپذیرد و به این ترتیب دنیای پیرامون خود را بهتر بشناسد.
به من توجه كنید!
كودكان به طور طبیعی در پی جلب توجه هستند. حتی هنگام بازی كردن با چیزی باز هم میخواهند شما در كنارشان باشید. آنها نمیتوانند تحمل كنند كه شما با تلفن صحبت كنید یا در آشپزخانه مشغول تهیه شام باشید و یا با دوستتان حرف بزنید. اگر شما را در كنار خود داشته باشند، میتوانند به هر آنچه میخواهند برسند. حتی اگر سرشان داد و فریاد كنید، باز هم شما را در كنارشان میخواهند و تمام اینها فقط به یك چیز مربوط میشود: «عشق»؛ نیاز اولیه انسانها. كودكان دوست دارند مطمئن شوند كه كسی مراقبشان است.
وقتی كه كودكتان بزرگتر میشود (در دوران پیش دبستانی و دبستان) بهتر میتواند محبت شما را در زمانهای مشخص جستجو كند. در این سالها باید كمكم مقابله و جلوگیری از رفتارهای نادرست كودك خود را آغاز كنید.
در طول روز گاهی از او تعریف و تمجید كنید و این كار را با جملات بسیار ساده و ابتدایی انجام دهید؛ مثل: «تو امروز اتاقت را مرتب كردهای و من به تو واقعاً افتخار میكنم.»
زمانی كه باید در كنار فرزندتان باشید، این كار را به طور كامل انجام دهید.
بچهها در سنین 3- 4 سالگی سؤالات بیشماری دارند و پیوسته از بزرگترهایشان سؤال میپرسند و گاه بزرگترها بدون توجه به حرفهای آنها فقط سر خود را تكان میدهند. اما وقتی میتوانید فقط با صرف چند دقیقه وقت به حرفهای كودكتان به دقت گوش دهید و به او نگاه كنید تا مطمئن شود كه حواستان كاملاً به اوست، چرا این كار كوچك را از او دریغ میكنید؟
نوزادان و كودكان نوپا نمیفهمند كه چرا از آنها مراقبت نمیشود؛ در حالی كه آنها میخواهند بزرگترهایشان از آنها مراقبت كنند. بنابراین تمام آنچه باید انجام دهید، این است كه پدر یا مادر باشید و نیازهای كودك خود را برآورده سازید.
منبع: نشریه کودک سالم
نظر شما