دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۰
سلامت نیوز: باورش نمی شد که مادرش دست به این جنایت زده باشد. او وقتی از ماجرا باخبر شد به یاد اختلافات قدیمی پدر و مادرش افتاد اما تصور نمی کرد پایان این اختلافات جنایت باشد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، حضور او در اداره آگاهی فرصتی بود برای یک مصاحبه کوتاه که در ادامه می خوانید.

چند خواهر و برادر هستید ؟

دو خواهر و برادر هستیم که من 25 سال و برادرم نیز 21 سال دارد که در حال حاضر در حال سپری کردن دوران خدمت سربازی است .

پدر و مادرت از چه زمانی با یکدیگر اختلاف داشتند ؟

از همان دوران کودکی و از زمانی که به یاد دارم ، آنها با یکدیگر اختلاف داشتند .

اختلاف میان آنها بر سر چه موضوعی بود ؟

 پدرم به مصرف موادمخدر اعتیاد داشت تا اینکه در حدود 6 سال پیش، مصرف مواد را ترک کرد اما با این وجود همچنان با افراد غریبه رفت و آمد داشت و با وجود آنکه از لحاظ مالی کاملا تأمین بودیم ، همین موضوع باعث اختلاف میان آنها بود .

مادرم از بهمن سال گذشته به تماس های تلفنی پدرم مشکوک شده بود اما به علت امتحانات دانشگاهی من ، سعی می کرد تا با پدرم درگیر نشود اما با این وجود زمانیکه صبح ها برای درس خواندن بیدار می شدم متوجه بیدار بودن او تا صبح می شدم.

پس از امتحانات دانشگاه در سال گذشته بود که اختلافات میان پدر و مادرم شدت گرفت و به همین علت پدرم از خانه بیرون رفت و مدت یک ماه را در خانه یکی از بستگان نزدیکمان سپری کرد. در مدت زمانیکه پدرم در خانه حضور نداشت مادرم برای کاهش مشکلات ناشی از افسردگی چندین بار به پزشک مراجعه کرد اما هر بار و با وجود توصیه پزشکان برای بستری شدن در بیمارستان با طرح این موضوع که نمی تواند فرزندانش را تنها بگذارد ، از بستری شدن خودداری می کرد.

بعد از گذشت یکماه با وساطت یکی از دوستان خانوادگی پدرم به خانه بازگشت و مدتی شد که تمامی ارتباطات و دوستی های خود با افراد غریبه را قطع کرد. همین موضوع باعث شد که مادرم تا حدود زیادی آرام شود ولی پس از گذشتت مدت کوتاهی، مادرم متوجه دروغ بودن ادعاهای پدرم شد. با این وجود هر دو به گونه ای در برابر ما برخورد می کردند که من تا زمان کشته شدن پدرم به هیچ عنوان متوجه از سر گرفته شدن اختلافات آنها نشده بودم .

چگونه از این جنایت مطلع شدید؟

عصر روز یکشنبه  ــ دوم بهمن- زمانیکه وارد اتاق خواب شدم ، متوجه لکه هایی روی لبه های تخت شدم . پس از کمی دقت متوجه شدم که این لکه ها، لکه های خون است. بلافاصله موضوع را با مادرم در میان گذاشته و او نیز زمانی که پیگیری مرا در خصوص آثار خون و همچنین غیبت ناگهان پدرم مشاهده کرد، به قتل اعتراف و از من درخواست کرد تا با ماشین شخصی خودمان او را به کلانتری برده تا خودش را به پلیس معرفی کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha