1 به نظر میرسد پس از یادآوری و بیان برخی نكات مهم پیرامون اهمیت توجه به تفاوتهای فردی هنگام طرحریزی و اجرای یك برنامه غذایی، خوب است اشارهای هم به نقش عادات غذایی هر شخص در این رابطه داشته باشیم كه آن را نیز میتوان بخش مهمی از همان تفاوتهای فردی دانست، چراكه شروع كارآزمایی بالینی پیشنهادی نگارنده و موفقیت در آن، برای تشخیص بهتر یك تغذیه مناسب، ارتباط تنگاتنگی با روند قبلی برنامه غذایی شخص یا آنچه از آن بهعنوان عادت غذایی نام میبریم، خواهد داشت. این مقوله بیشتر از دو منظر قابل بررسی است؛ اول از دیدگاه نوع غذا یا ماده غذایی غالبی كه به واسطه منطقه جغرافیایی، فرهنگ یا آداب و رسوم مردم در ناحیه یا خانوادهای كه فرد در آن به دنیا آمده، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد كه با این تعریف، نحوه آشپزی هم نقش مهمی در آن خواهد داشت و دوم از نظر تقسیمبندی حجم و مقدار غذای مصرفی در زمانهای خاصی از روز؛ به عبارت دیگر معنای دیدگاه دوم این است كه باید دید، فرد مورد نظر عادت دارد غذای مورد استفاده روزانه خود را در چند وعده و در چه ساعاتی از روز میل كند.
2 همانطور كه در قسمتهای قبلی مبحث تغذیه در دوران خردسالی و كودكی بیان كردیم، مهمترین زمان شكلگیری ذایقه و پدید آمدن عادتهای غذایی، همان سالهای اولیه زندگی است. به جرات میتوان گفت كه با توجه به وضعیتهای ذكرشده هنگام تولد شخص همچون مكان جغرافیایی و فرهنگ موجود در خانواده، باید مطمئن بود كه به مرور، نوع غذا و نحوه مصرف آن تا آخر عمر به شخص دیكته خواهد شد و همین است كه غذای یك فرد چینی با یك نفر ایتالیایی و آداب غذا خوردن آنها تا این حد با هم متفاوت است. در جایی برنج و غذاهای دریایی قوت غالب را تشكیل میدهد، در جای دیگر نان و محصولات حاصل از آرد گندم به همراه گوشت قرمز این نقش را بازی میكند و در منطقه دیگر، آرد ذرت به همراه محصولات لبنی بیشتر مصرف میشود. این اختلاف در دو منطقه از یك كشور هم به خوبی مشهود است. مثلا غذای گیلانیها را با مردم سمنان مقایسه كنید. حال زمان مصرف غذا را هم در نظر بگیرید. آیا یك سمنانی در طول عمر خود برای صبحانه از ماهی دودی با برنج استفاده میكند؟ یا هرگز صبحانه خود را در دو وعده می خورد؟ اهمیت آشنایی با این قضیه میتواند علاوه بر جلب توجه یك كارشناس تغذیه، در تلاش حداكثری برای همسو بودن برنامه پیشنهادی با عادتهای غذایی یك فرد یا برخورد با عادتهای غذایی غلط، در علتیابی نوع بیماریهای شایع در یك منطقه هم بسیار یاریرسان و تعیینكننده باشد. مثلا چرا در خطه سرسبز شمال، با این همه وفور نعمت از نظر سبزیجات مختلف و مصرف غذای دریایی، میزان ابتلا به سرطان مری بیشتر از مناطق دیگر كشور است؟ آیا با مصرف چای داغ مرتبط است؟ آیا نیترات موجود در سبزیجات بالاست و... ؟
3 وقتی به دوران جوانی نزدیك میشویم، ذهن ما هم برای ترجیح دادن یك غذا نسبت به غذای دیگر شكل گرفته و به نوعی نسبت به آن شرطی شدهایم. این نكته در مورد زمان صرف یك غذای خاص هم اتفاق میافتد. چه بسیار با افرادی برخورد كردهایم كه میگویند اگر 10 صبح بهعنوان مثال یك قطعه نان با كمی پنیر نخورند، تا شب دچار ضعف و سردرد میشوند و دیگر هرچه كه بخورند، افاقه نمیكند یا بسیاری از افراد كه به چای احساس اعتیاد پیدا كردهاند و اگر مصرف آن نیمساعت به تاخیر افتد، وامصیبتا! خود نگارنده بارها در زندگی روزمره، با افرادی برخورد كردهام كه غذای بدون برنج را اصلا غذا نمیدانند یا برخی دیگر اگر همراه هر غذایی قطعهای نان نخورند، انگار هیچ غذایی نخوردهاند. تعداد وعدههای غذایی یك فرد هم با فرد دیگر ممكن است بسیار متفاوت باشد؛ مثلا یك فرد ممكن است عادت كرده باشد روزی دو وعده غذا بخورد و در صورت تغییر در زمان یا تعداد وعدههای غذایی، با مشكلات گوارشی مواجه شود. اكثر این مسایل به همان موضوع عادتهای تغذیهای غالب در دوران كودكی مربوط میشود. عادتهای غذایی تا میانسالی در حد زیادی تثبیت میشود و تغییرات احتمالی در نوع غذا یا زمان صرف آنها بسیار سخت خواهد بود. اما همواره باید این موضوع را هم به یاد داشته باشیم كه قدرت انعطافپذیری و تطبیق با شرایط جدید در انسان بسیار بالاست و امكان ترك یا تبدیل یك عادت به نظر حیاتی نیز همواره وجود دارد. ممارست و صبر جهت دستیابی به عادتهای سالم غذایی و ایجاد یك ذایقه جدید در این مورد، نقش اصلی را بازی میكند. البته ذكر این نكته ضروری است كه همه عادتهای غذایی، ناسالم نیستند و نیازی به تغییر در همه عادات غذایی یك فرد نیست، بلکه منظور ما بیشتر در مورد رفتارهای تغذیهای است که امروزه نادرستی آنها برای همگان به اثبات رسیده، مثلا تند غذا خوردن یا مصرف بی رویه نمک یا چیپس . از سوی دیگر هر فرد با توجه به شرایط خاص جسمانی یا مزاجی اختصاصی که دارد ممکن است به مرور و با استفاده از روش کارآزمایی بالینی تغذیه که از هفته بعد آن را شرح میدهیم، دریابد که یکی از عادات غذایی وی که در کل و از نظر دانش تغذیه کار نادرستی شمرده نمیشود ، برای وی مضراست درحالیکه فرد دیگری مثلا برادرش باید حتما از آن غذا یا روش مصرف یک غذای خاص بهره جوید. مثلا مصرف شیر یا گوجهفرنگی. یعنی نگرش فردی هم در کنار کلیات علم تغذیه و آنچه که صددرصد درست یا نادرست است در تنظیم یا تغییر عادات غذایی سهم مهمی بازی می کند.
منبع : شرق
نظر شما