شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
کد خبر: 4216

نویسنده: ناصر فکوهی

در سال های دهه 1980 در کشورهای غربی بحث درباره چشم اندازهای خانواده و امکان از میان رفتن آن برای همیشه در اوج خود بود، اما در طول دوره بیست ساله بعدی، نه تنها خانواده از میان نرفت بلکه رویدادهای اجتماعی و تحول آنها نشان دادند که تنها عامل و سازوکار اجتماعی که توانست به جوامع توسعه یافته برای مقابله با امواج سهمگینی که با بیماری ایدز و با گسترش بحران های اقتصادی و بیکاری به آنها برای حفظ انسجام اجتماعی کمک کند، خانواده است، زیرا همین ارزش به دولت ها یاری رساند که نوعی از اخلاق اجتماعی را در این جوامع برای جبران زیان های ناشی از از میان رفتن حدود کنترل اجتماعی در رفتارهای جنسی یا در از میان رفتن هر نوع نگاه انسانی به موضوع اشتغال از سوی صاحبکاران ترویج دهد.

این امر واقعیتی را نشان داد که جامعه شناسان و انسان شناسان سالیان سال است نسبت به آن وقوف دارند و آن اینکه خانواده، اصل و اساس هر جامعه ای است و بر اساس موقعیت آن، انسجام یا شکنندگی اش، می توان به وضعیت آن جامعه پی برد. هم از این رو امروز نه تنها سخن از اضمحلال خانواده در هیچ جامعه ای نمی رود، بلکه تمامی اقشار اجتماعی در پی بازگشت ولو نسبی به ارزش های خانوادگی به مثابه ارزش هایی جهانشمول هستند که می توانند از ما در برابر شکنندگی های غیرقابل پیش بینی ناشی از آن یعنی از میان رفتن ارزش های دینی، اخلاقی و مدنی حفاظت کنند. بنابراین ازدواج، تشکیل خانواده و نظام خویشاوندی را باید جزء اصلی ترین حقوق انسان ها در همه جوامع و در عین حال اساسی ترین پایه های هر جامعه ای به شمار آورد.

 با این وصف اکثر کشورهای جهان سوم امروز به دلیل گسترش شتاب زده، غیرکنترل شده و یک سویه فرآیند جهانی شدن، دچار موقعیت های بسیار بحران زده ای از این لحاظ شده اند. این گسترش عمدتاً شکل رسانه ای داشته و از خلال انتقال جهانی ذهنی یک فرهنگ به فرهنگ های دیگری که در سنت های خود در قالب های کاملاً متفاوتی زندگی می کرده اند بوده است، اما اثرات سوء آن در حوزه ذهنی باقی نمانده و به کل جامعه و رفتارهای آن سرایت کرده است. بی شک در چند دهه اخیر یکی از بزرگترین موفقیت های کشور ما کاهش نرخ زاد و ولد و کنترل جمعیت بوده است که این امر به دلیل اجرای سیاست های صحیح تنظیم خانواده و در عین حال به دلیل مشکل شدن مادی هرچه بیشتر ازدواج انجام گرفته و اثر اجتماعی آن بالا رفتن سن ازدواج بوده است به گونه ای که فاصله سال های رسیدن به بلوغ و سال های ازدواج دائماً بالا رفته است.
این امر که تا حد زیادی غیرقابل اجتناب و همانگونه که گفتیم حاصل قرار گرفتن ناگزیر ما در روند جهانی شدن است، شاید هنوز در سال های آینده نیز ادامه یابد. و هر گونه چشم انداز کاهش آن اگر ممکن باشد جز در حوزه های محدود قابل تصور نیست. بنابراین باید هرچه زودتر به فکر مدیریت موضوع بود.

یکی از مواردی که همواره در این بحث مطرح می شود، ازدواج موقت است که یکی از منابع سنتی و دینی ما برای پاسخگویی به چنین معضلی است. این نخستین بار نیست که چنین موضوعی مطرح می شود اما هر بار با واکنش های نسبتاً منفی ای روبه رو شده است. واقعیت در آن است که این واکنش ها گویای باورها و اعتقادات جامعه ای هستند که همچون همه جوامع دیگر به ازدواج و به خانواده اهمیت زیادی می دهد و این گونه ازدواج را تهدیدی برای آن به شمار می آورد. اما باید اذعان کرد که دست روی دست گذاشتن و نیندیشیدن به روابط میان جوانان به عنوان بزرگترین گروه جامعه ما نیز کار درستی نیست.

این یک واقعیت است که اگر ازدواج موقت منجر به کاهش امکان ازدواج های قطعی و شکنندگی خانواده شود، نباید به هیچ رو به آن اندیشید. اما شاید راه حل های بینابینی دیگری را نیز بتوان در نظر گرفت. به گمان ما، تشکیل گروه های فکری ویژه ای که بتوانند نمایندگان دینی، اخلاقی، مدنی، زنان و خانواده ها و غیره را گرد هم آورده و درباره این موضوع به اندیشیدن بپردازند، می تواند تدبیر مناسبی باشد. در این گروه ها باید بدون واهمه همه راه حل ها از جمله ازدواج موقت را به بحث گذاشت و راه حل هایی درخور جامعه خود را که با اخلاق و باورهای خانواده های اسلامی و ایرانی، و در عین حال با تنوع محلی و اجتماعی بسیار بالای جامعه کنونی ما، هماهنگی داشته باشد یافت و به جامعه عرضه کرد.

 اما نکته ای نهایی را نیز باید در نظر داشت و آن اینکه به هر تقدیر برای ازدواج در هر سنی نیاز به پایه های مادی حداقلی وجود دارد که در حال حاضر به دلایل مختلف در جامعه ما برای جوانان به سختی فراهم هستند. (مسکن، مراسم پرهزینه، مهریه...) جامعه ایرانی باید هرچه زودتر راه حل هایی برای این مشکلات پیدا کند زیرا در غیر این صورت مشکل سن بالای ازدواج به مشکل گریز سیستماتیک از ازدواج بدل خواهد شد که داده ها و راه حل های آن نیز بسیار سخت تر خواهند بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha