همانطور كه آگاه هستید، تشخیص به موقع و شروع سریع فرآیند درمان این بیماری از راههای مختلفی كه وجود دارد، در كاهش مرگ و میر ناشی از پیشرفت و متاستاز احتمالی (گسترده شدن بیماری به دیگر اعضای بدن) بسیار مهم و موثر است، تمركز اولیه متخصصان نیز بر آموزش افراد، پیرامون آشنایی با نشانههای اولیه ابتلا به این بیماری و تاكید بر مراجعه به موقع و فوری بیماران به پزشك متخصص بود. اما در چند سال اخیر، با توجه به هزینههای سرسامآور درمان این بیماری و مصایب گوناگون آن، جوامع گوناگون پزشكی به سمت عملیتر كردن جمله اصولی و كاملا موجه فوق، گرایش بیشتری پیدا كرده و در راستای نیل به آن، یعنی در جهت تقویت روشهای پیشگیری از ابتلا به انواع سرطان، تمركز اصلی خود را بر پایه دو هدف اصلی قرار دادهاند. هدف اول كم كردن یا حذف كردن عاملهای شناخته شده سرطانزای محیطی موجود در جوامع و كشورهای مختلف و هدف دوم اشاعه هرچه بیشتر آموزشهای متنوع و مداوم برای افزایش آگاهیها و بالا بردن سطح دانش عمومی جامعه نسبت به آشنایی با آلایندههای گوناگون، چگونگی احتراز از برخورد با فاكتورهای محیطی سرطانزا یا شناخت و جلوگیری از انجام رفتارهای پرخطر در این زمینه است.
مسلم است كه دستیابی به این اهداف كلان و پراهمیت، جز با كمك ارگانها، سازمانها و حتی وزارتخانههای مختلف و همكاری آنها با یكدیگر به هیچوجه امكانپذیر نیست. نقص یا ضعف در هر كدام از دو هدف یادشده نیز میتواند دستیابی صددرصدی به هدف دیگر را تحتالشعاع خود قرار دهد و آن را بیارزش كند. بسیار سادهاندیشانه است اگر گمان بریم كه با چند مقاله در روزنامه یا آگاهی قشر محدودی از جامعه پیرامون مواد سرطانزا یا حتی در بهترین شرایط غیرمحتمل، یعنی آگاهی تكتك افراد جامعه از تمامی مطالب اساسی، بدون فراهم بودن محیط یا غذای سالم به هدف خود برسیم. آنچه در وهله اول باعث شد بحث این هفته را به این موضوع اختصاص دهیم و در نظر اول از بحث اصلی خود كمی دور شویم، آمارهای رو به رشد ارایهشده در روزهای اخیر است حاكی از بالا رفتن میزان ابتلا به این بیماری در ایران، همگام با برخی دیگر از كشورهای توسعهنیافته (!) و البته برخلاف نرم جهانی (كه حاكی از نزولی شدن چندینساله و در برخی موارد چنددههای این آمار در بسیاری از كشورهای توسعهیافته یا رو به توسعه است) در كنار ناظر بودن صرف متولیان امر (به معنای واقعی كلمه) و بیتوجهی حیرتآور در زمینه مسایلی است كه تاثیر آنها در بالا رفتن احتمال ابتلا به انواع سرطان، امری است اثباتشده. میدانیم كه یكی از مهمترین و اساسیترین عاملها در زمینه ابتلا به انواع سرطان، نوع تغذیه است. البته این مساله بارها هم در خلال بحثهای مختلف این ستون و هم به طور مستقل، قبلا بحث و بررسی شد اما لازم به یادآوری است كه اهمیت این عامل در پیشگیری از سرطان، به قدری است كه میتوانیم آن را بعد از ژنتیك، به عنوان یكی از دو یا سه عامل اصلی ابتلا به سرطان بدانیم. در نتیجه تغذیه سالم همواره به عنوان یكی از رئوس كاری سازمان بهداشت جهانی و انجمن مبارزه با سرطان مطرح است.
چقدر جای افسوس دارد كه در ایران فقط چند نفر انگشت شمار از شعار اصلی این نهاد در سال 2009 باخبر باشند و نه تمام جامعه آموزشی و بهویژه دوستان آموزشوپرورشی یا مربیان محترم بهداشت مدارس. محور اصلی هدف سال 2009 این نهاد با شعار «من دوران پویا و تندرستی كودكی خود را دوست دارم» بر پایه آموزش و آشنایی والدین و مربیان مدارس با تغذیه سالم و انتقال اطلاعات از این طریق به كودكان در جهت اصلاح انحراف احتمالی ذایقه از سمت خوراكیهای مضر به سمت غذاهای سالم، از سنین پایین است و همین مساله یكی دیگر از عللی است كه بحث این هفته را با مبحث همیشگی این ستون همراستا میكند، یعنی اهمیت آموزش تغذیه سالم از كودكی. البته واضح است تا زمانی كه دغدغه اصلی ما در آموزشوپرورش بحث بر سر تبدیل دوران ابتدایی از پنج سال به شش سال باشد، یا به عنوان مثال ببینیم كه تعداد موافقان یا مخالفان طرح جابه جایی پنجشنبهها با جمعهها (! ) چند نفرند، نباید هم انتظار داشته باشیم كه وقت این عزیزان برای پرداختن به مطالب پیش پاافتاده و بی اهمیتی همچون تغذیه دوران كودكی تلف شود!
یا وقتی تمام هم و غم بزرگواران مسوول در حیطه بهداشت و درمان كشور در جهت یافتن راهی برای تامین ارز به نرخ مرجع در سر و كله زدن با بانكهای مختلف، برای واردات مواد اولیه دارویی شركتهای سازنده دارو یا افتتاح طرحهای مختلف اقتصادی متمركز است، چطور وقتی پیدا میشود برای مصوب كردن یك برنامه مدون و راهبردی در زمینه آموزشهای پیشگیرانه در این زمینه؟ بله، به درستی دلیل اصلی بالا رفتن این آمار را باید بیتوجهی به دو هدف ذكرشده از جانب مسوولان دانست و نه ضعف ناشی از ناآگاهی مردم عامی در هنگام خرید سوسیس و كالباس یا عدم اطلاع كودك دبستانی از مفید بودن مصرف سبزی از كودكی.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما