مقایسههای درونكشوری و بینالمللی در راستای رسیدن به جامعه سالم 18 ویژگی را تعیین میكند كه مطابق آنها جامعه سالم جامعهای است كه در آن كسی فقیر نباشد، خشونت وجود نداشته باشد، رشد جمعیت كنترل شده باشد، تبعیض جنسیتی وجود نداشته باشد، در اجرای قانون از همه حمایت شود، حقوق انسانها رعایت شود، آموزش یعنی تحصیلات عمومی تا پایان دوران دبیرستان رایگان باشد، همگان از طریق این آموزشها بر خدمات سلامت دسترسی داشته باشند، به این معنا كه در دوران راهنمایی و دبیرستان آموزش داده شود كه چگونه خود را در برابر خطرات واكسینه كنند، امنیت و آزادی عقیده وجود داشته باشد، افراد از زندگی خود رضایت داشته باشند، همه مردم تحتپوشش بیمه قرار بگیرند، توزیع درآمدها عادلانه باشد، بیكاری و تبعیض قومی، نژادی و منطقهای وجود نداشته باشد.
در جوامعی كه آسیبهای اجتماعی، جرایم و بزهكاری از فراوانی بیشتری برخوردار است، ویژگیهای یادشده و به عبارتی سلامت اجتماعی بسیار لرزان و سست است.باتوجه به اهمیت كاهش فقر در توسعه پایدار یك كشور و لزوم افزایش سطح رفاه اجتماعی جامعه توجه به نكات ذكرشده بسیار مهم است، هرچند آمار دقیقی از میزان خشونت در جامعه ما موجود نیست اما ارتباط آنها با سلامت انكارناپذیر است. خشونت دارای انواع متفاوتی است ازجمله: خشونت بدنی، روانی مانند تحقیر و دشنام و خشونت اقتصادی و اجتماعی. در كل اعتقاد بر آن است كه تعامل میان عوامل زیستی، روانی و اجتماعی پایههای خشونت را میسازد. از طرفی رشد جمعیت در ایران به گونهای بود كه با رشد شتابان و بیسابقه در دهه 60 مواجه شد و جمعیت در این مدت به سهبرابر رسید و بالغ بر 50 میلیون نفر شد.
اما در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 زاد و ولد كاهش یافت و در سال 75 به میانگین سه فرزند در هر خانواده رسید.
بنابراین باتوجه به افزایش رشد جمعیت برنامهریزی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی لازم بود. در حال حاضر نیز ضروری است دستگاههای مرتبط با سلامت اجتماعی ارزشیابی شوند. از اینرو پیشنهاد میشود هر پنج تا 10 سال نتایج اقدامات انجامشده در رابطه با سلامت اجتماعی مورد بازخوانی قرار گیرد تا شاخصهای موثر در رفع عوامل بروزدهنده جرم شناسایی و پس از بررسی دقیق برای كاربرد لحاظ شود.
بنابر تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت عبارت است از: «رفاه كامل جسمی، روانی و اجتماعی.» این درحالی است كه سلامت اجتماعی به عنوان یكی از مهمترین پایههای توسعه در جامعه محسوب میشود. برای كاهش بروز جرم باید سبك زندگی افراد را تغییر داد، سبك زندگی نیز بهطور مستقیم تحتتاثیر سطح اقتصادی و روش زندگی خانواده و فرهنگ فرد قرار دارد. سبك زندگی از طریق روابط متقابل فرد با والدین، خواهر و برادر، دوستان، افراد همسن و از طریق مدارس و رسانههای گروهی آموخته میشود و بسیاری از نابهنجاریهای رایج جوامع امروزی با دگرگونیهای سبك زندگی رابطه دارد.اگر ارزیابی فرد از عملكردش در برابر اجتماع یك ارزیابی مثبت باشد ما دیگر شاهد بروز انحراف نخواهیم بود و بالعكس فرد به مرحله پذیرش در اجتماع و مشاركت سوق داده میشود و چنین رفتاری است كه جامعه را در مقابل هرگونه جرم و انحراف اجتماعی واكسینه میكند.
از طرفی باید به خاطر داشت امروزه مدلهایی همچون پلیس جامعهمحور جای خود را در برنامه امنیت عمومی جامعه جهانی باز و زمینه را برای مشاركت بیشتر در نزد شهروندان مهیا كرده و سعی در از بین بردن موانعی چون برخورد قهرآمیز و عدم تساهل و مدارا با مردم میكند كه سبب ازبینرفتن اعتماد و در نتیجه سبب كاهش مشاركت اجتماعی میشود. بنابراین با افزایش احساس امنیت در جامعه خشونت كاهش مییابد اما باید به این امر توجه كرد كه برای برقراری امنیت در جامعه مشاركت سازمانهای دولتی و غیردولتی و مشاركت مردم در عرصه فرهنگ عمومی لازم است.ایجاد امنیت نسبی در مواقع بروز بحرانهای اجتماعی نیز از ضروریات است اما باید توجه داشت كه مجازاتها در جوامع امروزی بیشتر نقش مسكن موضعی را دارند و پس از وقفهای بار دیگر شاهد بروز جرایم با اشكال جدید خواهیم بود.
منبع: روزنامه شرق
ناصر قاسمزاده/دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت و روان جامعه
نظر شما