سه‌شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۰
سلامت نیوز: شاید خیلی از اوقات تصور کنیم که نحوه اندیشیدن ما و انچه که در افکار ما می گذرد، تاثیر خاصی بر روابط و نحوه زندگی ما ندارد. مقصود از این جمله این است که اغلب ما به تخیل پردازی در ذهن خود می پردازیم و ممکن است اهمیت خاصی به این تفکرات ندهیم. این در حالی است که تمامی این افکار بر شخصیت و زندگی ما به نحوی، اثرگذارند.


آنچه مشخص است اینکه انسان همیشه از طریق افکار خویش، به ارائه برنامه های جدیدی به ذهن نیمه هشیار خود می پردازد. به همین خاطر باید دائما مراقب افکار خود باشیم و افکار نا مناسب را به ذهن خود راه ندهیم.

بهتر است همواره در ذهن نیمه هشیار خود، هدف هایتان را به گونه ای مشخص کنید که انگار همان لحظه به انها رسیده اید.

مثلا اگر در جستجوی عزت نفس و یا مقاومت روحی بالایی هستید، در ذهن خویش، خود را اینگونه فرض کنید به همان صورتی که دوست دارید باشید. همیشه اینطور فکر کنید که ذهن نیمه هشیار شما، کمک شایانی برای رسیدن به هدف، به شما می کند. اگر می خواهید به کمالات اخلاقی دست پیدا کنید، همیشه این هدف را در ذهن خود داشته باشید. در این صورت ذهن نیمه هشیار شما در جهت رسیدن به این هدف عمل می کند. باور داشته باشید که این یک اصل قطعی است.

وقتی اینطور فکر کنید که من نمی توانم موفق شوم، تصوری در ذهن خود ایجاد کرده اید که به عنوان محدودیتی برای موفقیت هایتان، عمل می کند.

به راستی که این عبارت، جمله گرانبهایی است که در تمامی مراحل زندگی برای انسان کاربرد دارد:

"خواستن، توانستن است."

فردی را تصور کنید که همیشه دچار یاس است و نسبت به توانایی خود تردید دارد. چنین فردی دائما با جملاتی مثل "نمی توانم فکر کنم"،"طاقتم تمام شده"،"ذهنم کار نمی کنه" و...سر و کار دارد. این تفکر به طور ناخوداگاه بر یادگیری و روند تفکر این فرد تاثیر می گذارد و اختلالاتی را ایجاد می کند. همین امر موجب می شود تا این فرد دست از تلاش بردارد و همیشه عملکرد خود را بی فایده تلقی کند.

اما آنکس که همواره به دنبال موفقیت است، این توانایی و قدرت را پیدا می کند که هر اقدامی را برای رسیدن به موفقیت، انجام دهد. وقتی از تمام نیروی خود برای رسیدن به هدف استفاده می کند، توانایی هایش به طور ناخودآگاه، افزایش می یابند و یک گام دیگر به موفقیت، نزدیک می شود.

نکته جالب اینجاست که هر دو مثال مذکور، ظاهرا دارای مزیت هایی هستند و طرفداران خاص خود را دارند. اما آنچه مشخص است این است که ، آنانکه با راه کار اول، موافقت دارند، اغلب افرادی هستند که حال و حوصله مسئولیت پذیری ندارند و همیشه اینطور وانمود می کنند که برای این کار ساخته نشده اند و این اقدام با روحیه آنها مطابقت ندارد. به این ترتیب این مسئولیت و انجام این کار را به دیگری محول می کنند. این افراد به گونه ای عمل می کنند که در بسیاری از موارد موجب برانگیخته شدن احساس همدردی و ترحم دیگران، می شوند.
باور داشته باشیم که اگر بخواهیم به هدف و خواسته ای که در زندگی برایمان مفید باشد، دست پیدا کنیم باید به تنهایی دست به کار شویم و هرگز منتظر حادثه ای از بیرون نباشیم

ولی گروه دوم افرادی هستند که با تلاش، تمرین و ممارست به نتایج مورد نظر خود دست می یابند و لذت و کامیابی را تجربه می کنند. لذت رسیدن به هدف برای این افراد بسیار شیرین و دلچسب است.

بنابراین می توان اینطور گفت که بهتر است مراقب باشیم تا بی جهت محدودیت هایی را برای تفکرات خود و دستیابی به موفقیت در زندگی، ایجاد نکنیم. گاهی اوقات با عناوین و ویژگیهایی که به خود نسبت می دهیم، نوعی مانع در راه نیل به اهداف برای خود ایجاد می کنیم. پس باور داشته باشیم که اگر بخواهیم به هدف و خواسته ای که در زندگی برایمان مفید باشد، دست پیدا کنیم باید به تنهایی دست به کار شویم و هرگز منتظر حادثه ای از بیرون نباشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha