بچههایی كه با پدر و مادرهایشان آمدهاند خرید عید، بچههایی كه امنترین جای دنیا برایشان آغوش گرم پدر و مادر است، بچههایی كه خوشبخت هستند، چون هنوز كاربرد جانبی كمربند، چنگال و سیخ كباب داغ شده، قیچیهای تیز، چاقوی آشپزخانه و سیگار روشن را نمیدانند، اما امسال، بچههایی هم در كشورمان وجود داشتند كه كاربردهای جانبی این ابزار را تجربه كردند، بچههایی مثل هانیه، پارسا، باربد و دهها كودك بینام و نشان دیگر كه حتی در خبرها دیده نشدند.
خیلی از آنها زخمی و پردرد و شكسته، روی تخت بیمارستانها جان دادند، خیلیهایشان هم زنده ماندند، پروندههایشان به دادگاه رسید، بعضیها به خانههای نگهداری از كودكان و نوجوانان بهزیستی فرستاده شدند و خیلیهایشان به خانه برگشتند، به دامان همان والدینی كه آزارشان داده بودند؛ والدینی كه تنبیه قانونی در نظر گرفته شده برایشان در مقایسه با جرمشان، از دید بسیاری از مدافعان حقوق كودك ناچیز بود.
این مدافعان در سال جاری بارها از طریق رسانهها اعلام كردند كه از حدود یك دهه پیش، بندهایی قانونی برای برخورد جدی با كودكآزارها وضع شده است كه آنها را بسته به شدت جرمشان، به حبس و جزای نقدی محكوم میكند، اما این قانون گرچه وجود دارد، اجرا نمیشود، چون ضمانت اجرایی ندارد.
نكته قابل تامل درباره كودكآزاریهای امسال این بود كه بسیاری از آنها والدین معتاد داشتند و اعتیاد با خودش پرخاشگری، خشونت و بیمسوولیتی را هم آورده بود و بچههای كمسن و سال، بیدفاعترین اعضای خانواده بودند كه حتی زبانی برای شكایت كردن هم نداشتند.
در تحریریهها، اصل بر این است كه هرچه دست روزنامهنگارها از خبر پرتر باشد، امتیاز مثبت بیشتری میگیرند، اما ما این امتیازهای مثبت را نمیخواهیم اگر آن خبرها، درباره كودكآزاری باشد.
بیایید با هم دعا كنیم امسال هیچ خبری از كودكآزاری روی تلكس خبرگزاریها یا صفحات روزنامهها منتشر نشود و ما هرچه درباره بچهها مینویسیم از شادیهای شیرینشان باشد و بس.
منبع: جام جم آنلاین
نظر شما