خدایا به كه پناه بریم؟ با دیدن چنین طرز فكری كه مشكل را در مصرف خود كالباس نبینیم و مشغولیت ذهنیمان به سمت باقلای درون آن برود، بیخاصیت بودن فریادهای خویش را بیشتر حس میكنم. تراژدی ماجرا وقتی پررنگتر میشود كه یكی از همكاران عزیز در نشریهای كه از تیراژ خوبی هم برخوردار است، بدون توجه به وضع سلامت خواننده و مخاطب مطلب، دم از خواص مصرف گاه به گاه دل و جگر یا كلهپاچه میزند.
شاید در شرایط فعلی كه با آمار رو به رشد مبتلایان به بیماریهای مختلف روبهرو هستیم، توجه به نیازهای درمانی كشور از اولویت بیشتری نسبت به نگرانی حاصل از فراهم نبودن شرایط مناسب پیشگیرانه برخوردار باشد. اما تا زمانی كه به مبحث پیشگیری و مهمترین ركن آن یعنی آموزش عمومی اهمیت ندهیم، نمیتوانیم انتظار كاهش آمار بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن یا صعبالعلاج و پرهزینهای كه قابل پیشگیری هستند از جمله بیماریهای مرتبط با تغذیه مانند دیابت، قلب و عروق یا انواع سرطان را داشته باشیم. پس از عدم اطلاع احتمالی متولیان امر از محاسن پیشگیری و نقش آموزش در نیل به آن میتوان یكی دیگر از دلایل اصلی عدم پرداختن به این مقوله را بعد اقتصادی آن دانست. برخلاف فرآیند درمان كه برای شاغلان مرتبط با آن از حاشیه درآمدزایی خوبی (در برخی موارد نجومی!) برخوردار است و سرمایهگذاری در این بخش اكثرا همراه با سود است، آموزشهای پیشگیرانه مستلزم هزینه است و در نظر اول برگشتی برای آنها متصور نیست. خوشبختانه تمامی تجربیات حاصل از اجرای روشهای آموزشی و پیشگیرانه و محاسبات موجود در كشورهای توسعهیافته حاكی از كاهش درصد ابتلا به بسیاری از بیماریهای شایع و پایین آمدن زمان بستری شدن بیماران و در نتیجه كاهش هزینههای عمومی دولت و شركتهای بیمهگر است. در نتیجه از آنجاییكه این مساله مورد اقبال هیچ بنگاه اقتصادی یا تشكل خصوصی قرار نمیگیرد و بهرهوری از منافع آن نیازمند صرف هزینههای مقدماتی كلان و انتظار چندینساله است، متولی اصلی و تنها مسوول آن را همچون كشورهای دیگر، باید نهادهای دولتی همچون آموزش و پرورش، صدا و سیما و از همه مهمتر وزارت محترم بهداشت و درمان دانست كه همواره پسوند آموزش را هم به دنبال نام خود دارد، اما در مجموع با تمركز بر آموزش درمانگران و نه آموزش همگان، آنچنان كه باید به این مقوله نپرداخته است. البته ورود به مباحث بنیادی در این راستا و ارایه راهكار پیرامون چگونگی عملكرد نهادهای دولتی حتما باید توسط كارگروههای تخصصی و با كمك گرفتن از كارشناسان متبحر در امور گوناگون بهداشت، آمار، مالی، جامعهشناسی و... صورت پذیرد. اما آنچه ممكن است با توجه به وجود كاستیهای فعلی مرتبط با آموزش و سطح پایین دانش تغذیهای اكثریت قریب به اتفاق مردم در قالب یك پیشنهاد به دوستانی كه در بخش نوشتاری قضیه فعال هستند یا در رسانههای پرمخاطب به طرح مسایل تغذیهای میپردازند در این ستون ارایه كرد، انجام همان كاری است كه به عنوان نمونه در هفته گذشته انجام دادیم.
به عبارت دیگر برای كنترل بهتر اشتباههای تغذیهای مرسوم و جلوگیری از عادات نادرست غذایی در شرایط كنونی بهتر است با تاكید بر اصول شناختهشده و سختگیریهای بیشتر در دستورات ارایهشده، از مطرح كردن نكاتی كه ممكن است برخی افراد در معرض خطر را به اشتباه اندازد، (مخصوصا در رسانههای غیرتخصصی و دارای مخاطب عام) به شدت خودداری كنیم. بنابراین اگر یكی از پزشكان متخصص و شناختهشده در سمینار تخصصی بیماریهای قلب و عروق به شكلی دوستانه و برای تعدادی محدود از متخصصان دیگر همتراز خویش در مورد مزایای احتمالی مصرف هزارلا (یكی از احشای درونی چهارپایان حلالگوشت) صحبتی كرد، آن را با تیتر بزرگ در روزنامه چاپ نكنیم! یا اگر مصرف كلهپاچه برای برخی افراد با زیان كمتری همراه است برای جلوگیری از سوءبرداشت، آن را در شرایط كنونی به هیچوجه رسانهای نكنیم.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما