پزشكی را میشناسم كه در تخصص خود تبحر زیادی دارد و به قولی «تیغش شفاست.» همواره برایم جای سؤال بود كه پزشكی شناخته شده با چنین تخصص و تبحری، چگونه ممكن است صاحب مطب نبوده و تابلویی نداشته باشد و بیماران خود را در مطب پزشكی دیگر، ویزیت كند. مسلم است كه اجاره مكانی به عنوان مطب یا حتی خرید آن با چنین درآمدی، سخت نخواهد بود.
اكنون شاید بتوان جواب روشنی به این سؤال داد. دوستی به ما گفت: «بروید و ببینید پزشكان برای گذراندن دوره طرح، چهها در مناطق محروم نمیكشند و چه بیعدالتیها كه در حق آنها نمیشود.» باورمان نمیشد همین پزشكانی كه همه از درآمدهای میلیونی آنها میگویند، در چنین وضعیتی قرار داشته باشند. اوضاع پزشكان در مناطق محروم بدتر از آنچه تصور میكردیم، بود. حال بسیار روشن است، پزشكی كه سالها وقت خود را صرف تحصیل و كسب تخصص برای خدمت به مردم كرده است، بر خود روا نمیبیند كه در مقابل حداقلها و شاید كمتر از آن، سالهای عمر خود را برای كسب 360 امتیاز و اخذ مجوز مطب، در شرایطی سپری كند كه درآمدش كفاف حتی یك ماه حضور در كنار خانواده را، نمیدهد. از همین جاست كه نطفه نارضایتی و تخلف بسته میشود.
پزشك در بدترین نقطه كشور با 1400، 1500 یا 2000 كیلومتر فاصله از محل زندگی، برخود واجب میداند كه به تعهدش عمل كند، اما ماهی 500 هزار تومان دریافتی جدای از سایر حقوق ازجمله كارانه و دریافت حق ماندگاری در مناطق محروم، در كنار نگاه نامطمئنی كه مردم این مناطق به این عده از پزشكان متخصص دارند و به عبارتی آنها را پزشكان «طرحی» میدانند كه در اصل برای «دكترشدن» دوره آزمایشی خود را در محل سكونت آنها سپری میكنند، اضافه بر تضییع حقوق این پزشكان از سوی رؤسای بیمارستانها، بدی آب و هوا، دوری از خانواده و برخورداری از كمترین امكانات زندگی یا تحصیل- برای فرزندان خود- هیچ انگیزهای برای ادامه خدمت در آنها باقی نمیگذارد.
اینجاست كه شاید برخی پزشكان ریسك تخلف را به جان بخرند و حاضر شوند از مجوز مطب پزشك دیگری استفاده كنند، به پیشنهادات بیمارستانهای خصوصی برای انجام ویزیتها یا اعمال جراحی خود در این بیمارستانها و به تبع آن تحمیل هزینههای بسیار به مردم، تأمین هزینههای خود با دریافت هزینهای اضافی از مردم یا در اصل همان زیرمیزی و غیره تن دهند. آنچه البته از چشم بسیاری از همین پزشكانی كه اكنون در مناطق محروم دوره طرح خود را میگذرانند دور نمانده است.
حق ماندگاری نصفه ـ نیمه
خ.ت. پزشك متخصصی است كه دوره طرح خود را در فاصله 1400 كیلومتری با تهران میگذراند و از بدی آب و هوا و فاصله پنج كیلومتری با مركز شهر گلایه دارد. وی میگوید: در زایشگاه بیمارستانی كه دوره طرح را در آن میگذرانم ماهانه 450 زایمان یعنی روزی 12 زایمان انجام میشود، اما در 5 ماه گذشته هیچ كارانهای دریافت نكردهام. البته همكارانم حدود 15 ماه است كه كارانه خود را نگرفتهاند.
وی به دریافت حقوق ثابت ماهانه 500هزار تومانی خود اشاره و اظهار میكند كه وزارت بهداشت قرار بود به پزشكان مناطق محروم حقوقی علاوه بر كارانه حقوق خود را یا همان حق ماندگاری پزشكان در مناطق محروم- پرداخت كند كه با نامهنگاریهای فراوان، فقط موفق شدیم حقوق سه ماه خود را دریافت كنیم كه آن هم از مبلغ مصوب شده ماهانه 2 میلیون تومانی، فقط ماهی 950 هزار تومان به ما پرداخت شد.
وی كه هفت سال پزشك عمومی بوده و دوسال طرح خود را در شهرستان دیگری گذرانده است، به مشكلات تأخیر در پرداختهای خود در این مدت اشاره میكند و میگوید: در كجای دنیا فردی با این سطح تحصیلات حاضر است رایگان كار كند آن هم در شرایطی كه منبع اصلی درآمد بیمارستانها از عملهای جراحی و بیمارانی است كه ما بستری میكنیم، مسلم است كه در این شرایط بسیاری از پزشكان انگیزه خود برای خدمت در بخش دولتی را از دست میدهند؛ چرا كه فقط ماهی یك بار حضور در كنار خانواده 300 هزار تومان هزینه دربردارد و برای پزشكی كه ماهانه فقط 500 هزار تومان دریافت میكند، تأخیرها در پرداختیها بسیار سنگین خواهد بود.
شما به همه اینها انجام 70 عمل در ماه، 15 شب كشیك در ماه، حضور در بیمارستان در هر ساعتی غیر از روزهای كشیك، شرایط بد آب و هوا كه فقط دو ماه از سال كولرها خاموش میشود. دوری از مركز شهر و غیره را هم اضافه كنید.
برخوردهای سلیقهای رؤسای بیمارستانها
البته این شرایط در فاصله بیش از 1800كیلومتری از تهران بسیار متفاوتتر است. منطقهای محروم كه فقط پزشكان اطفال آن روزانه 30 بیمار را ویزیت میكنند و یك روز در میان آنكال هستند.
پانسیونی در قالب 3 ساختمان 4 واحدی برای پزشكانی كه طرح خود را در این منطقه میگذرانند در نظر گرفته شده است كه گاز ندارد و برای تهیه نفت هم پزشكان سختی بسیاری میكشند و به گفته «م.ا»، پزشك متخصص كه طرح خود را در بیمارستان این شهرستان میگذراند، این كه پزشكان طرحی موظف باشند هزینه برق، آب و تلفن پانسیون را خود بپردازند اجحاف در حق آنهاست، ضمن اینكه ما برای دیدن خانواده خود مجبوریم برای صرفهجویی در هزینه بلیت 130 هزار تومانی، هر دو ماه یكبار به خانه برویم. این در حالی است كه من به عنوان پسر بزرگ خانواده مسئولیت مهمی برای نگهداری والدین خود دارم.
وی به مشكل نامنظم بودن پرداختیهای ثابت و تأخیر 3 تا 4 ماهه در پرداخت كارانهها اشاره میكند و میگوید كه حقوق 6 ماهه نخست سال 90 را، 23 فروردین دریافت كردهاند كه تازه رقم آن یكدوم تا یكسوم میزانی بوده است كه وزارت بهداشت در نظر گرفته است و ضمن اینكه حقوق ماندگاری پزشكان در مناطق محروم كه رقم آن 2میلیون و 600 هزار تومان بوده، برای آنها رقمی بین 800 هزار تا یك میلیون و 800 هزار تومان پرداخت شده است.
این پزشك متخصص البته به مشكلاتی كه از ناحیه مدیر بیمارستان برای آنها ایجاد میشود، اشاره میكند. مبنی بر اینكه رئیس بیمارستان میتواند براساس نظر خود، پرداختیها به پزشكان را متفاوت اعلام كند. مثلاً جراحی داریم كه شاید هر روز اتاق عمل نباشد، اما چون رفیق رئیس است، پاداشها و دریافتیهای غیرمحرمانه و محرمانه دارد و گاه حقوق پزشكانی چون ما، مشمول كسورات هم میشود.
نادیده گرفتن حق مأموریتها
به عنوان مثال من دو هفته مأموریت در شهر دیگری بودم، پس از پایان مأموریت از بیمارستانی كه به آنجا اعزام شده بودم تماس گرفتند تا ببینند حق مأموریتم را دریافت كردهام یا نه؛ من حتی از اینكه باید حق مأموریتی دریافت كنم اطلاعی نداشتم و در نهایت پس از پیگیریهای فراوان بیمارستان زیر بار نرفت و از طریق دانشگاه علوم پزشكی مربوطه برای دریافت حق مأموریت خود اقدام كردم. حال تصور كنید اگر بیمارستان با من برای پیگیری دریافت حق مأموریتم تماس نمیگرفت، چه اتفاقی برای این پول میافتاد؟
وی به اینكه نحوه محاسبه كارانهها مشخص نیست هم اشاره میكند و میگوید كه تعرفه سرپایی برای آنها 50-50 و بستری 60-40 به نفع بیمارستان محاسبه میشود در حالی كه اطلاع داریم این تعرفه در بیمارستانهای دیگر 30-70 به نفع پزشك محاسبه میشود، اما به ما میگویند هیأت امنای دانشگاهها در اینباره تصمیم میگیرند.
مناطقی محروم از حق محرومیت
كمی نزدیكتر به پایتخت هم شرایط پزشكان به همین نحو است. آنها فقط 500هزار تومان حقوق ثابت را دریافت میكنند و از دو میلیون تومان حق ماندگاری در مناطق محروم، از سال 89، فقط دو ماه دریافت كردند و سال 90 هم هیچ حق ماندگاری نگرفتند؛ چرا كه معتقدند شهرستان زلزلهخیز آنها كه هنوز فاجعه آخر زلزله آن فراموش نشده است، جزو مناطق محروم محسوب نمیشود.
پزشكانی كه در این منطقه طرح دوره تخصص خود را میگذرانند هم آخرین كارانه خود را تیر 90 دریافت كردهاند و به عنوان مثال سهم پزشكی كه ساعت دو بعد از نیمه شب برای عمل آپاندیسیت در بیمارستان حاضر میشود، از 50 هزار تومان كمتر است كه همین را هم با 10 ماه تأخیر دریافت میكند.
كارانههایی با ضریبهای متفاوت
پزشك دیگری در محدودهای نزدیكتر به این منطقه از این میگوید كه در ایام پرتردد نوروز ناچار به عمل همزمان 4 بیمار بدحال شده است و به این اشاره میكند كه هر چند كار پزشكان از این جهت كه با نجات جان انسانها در ارتباط است، نوعی رضایت درونی برای آنها به همراه دارد و به نوعی برای جلب رضایت این كار را انجام میدهند، اما این به معنای پایمال شدن حقوق آنها نیست.
اینكه پزشكی با كمترین امكانات، 18ساعت فاصله با تهران و كار حتی در دمای 55 درجه با هجوم گرد و خاكهای مختلف كه توان نفس كشیدن را از همه میگیرد، 15 ماه كارانه نگرفته باشد، مسئلهای نیست كه بتوان به سادگی از كنار آن گذشت؛ كارانهای كه با ضریب 70-30 به نفع بیمارستان محاسبه میشود و مثلاً برای یك عمل سزارین 15 هزار تومان سهم یك متخصص است كه همین رقم را هم با تأخیر دریافت میكند.
برخی از پزشكانی كه در این منطقه محروم كشور فعال هستند میگویند در بین آنها كسانی هستند كه سه سال است كارانه خود را متقاطع دریافت كردهاند یعنی سرجمع شاید سه تا چهار ماه در این سه سال كارانه گرفته باشند و محاسبه كنید این 15 هزار تومان حق عمل بعد از سه سال چه ارزشی خواهد داشت. آنها میگویند بهدنبال شكایتهای فراوان، به پزشكان این منطقه اجازه داده شده است تا به صورت مستقیم از بیماران پول بگیرند.
خروج از بخش دولتی ورود به بخش خصوصی
البته طبیعی است كه در شرایطی كه حقوق پزشكان تا این اندازه به تأخیر میافتد، شاهد تخلفاتی از این دست باشیم. حتی خروج پزشكان از بخش دولتی و تحمیل هزینههای درمان به مردم در بخش خصوصی هرچند در مناطق محرومی كه شاید چندان بیمارستان خصوصی نداشته باشند، دور از ذهن نخواهد بود، كما اینكه شاهدیم چه تعداد بیمار از مناطق محروم برای درمان به شهرهای بزرگ و بعضاً هم به بیمارستانهای خصوصی میآیند و همه اینها یعنی تحمیل هزینههای گزاف به مردم، آن هم در شرایطی كه در حال حاضر هدف اصلی دولت باتوجه به بیانات مقاممعظم رهبری بر كاهش هزینههای درمانی مردم متمركز شده است و به نظر میرسد تأخیر نهادهای مسئول در پرداخت مطالبات پزشكان مناطق محروم، مانع اصلی در راه رسیدن به این هدف باشد.
اینكه پزشكان در منطقهای چون بندر گناوه 19 ماه است كه حقوق خود را دریافت نكردهاند و در نهایت این حقوق با تأخیر در دیون محاسبه شده و كسورات فراوانی به آن میخورد و در نهایت به بهانههای مختلف رقم ناچیزی را عاید پزشك میكند، ناخودآگاه نظامهای مرتبط با بهداشت و سلامت كشور را متوجه این میكند كه با تأخیر و كوتاهی در توجه به مسائل این پزشكان راه را برای بسیاری از تخلفات بازگذاشتهاند، موضوعی كه بحق نیازمند پیگیری و توجه ویژه است.
غفلت از كار و سرمایه ایرانی
راستش را بخواهید بنا داشتیم تا با توجه به هفته سلامت گزارشی از وضعیت خدمترسانی در این حوزه از مناطق محروم و توجه دولت به بسط و گسترش خدمات در این مناطق و شهرهایی غیر از مراكز استانها تهیه كنیم، اما در حین گزارش به مواردی برخورد كردیم كه سمت و سوی ما را تا حد زیادی تغییر داد.
همه ساله گروهی از پزشكان عمومی و متخصص با اتمام دوره تحصیل خود برای انجام طرح ضرورت به شهرهای مختلف كشور و نقاط محروم اعزام میشوند. البته زمان انجام این طرح در سالهای گذشته برای پزشكان متخصص برابر با نصف زمان تحصیل بوده كه در سالهای اخیر این زمان به دو برابر مدت تحصیل افزایش یافته است.
شكی نیست كه این رویه در صورت فراهم شدن سایر زمینهها میتواند به بهبود ارائه خدمات پزشكی در مناطق محروم و شهرهایی غیر از مراكز استانها كمك كند، و به نوعی عدالت را در حوزه درمان بیش از پیش افزایش دهد، اما مدیریت نادرست و سیستم اداری ناكارآمد عملاً تحقق اهداف این طرح را با چالش اساسی مواجه كرده و زمینه را برای بروز آسیبهای دیگر و افزایش هزینه درمان در این مناطق فراهم كرده است.
پرداخت نكردن بموقع حقوق و كارانه این گروه از پزشكان، نبود امكانات لازم برای ارائه خدمات تخصصی پزشكی در این مناطق و عوامل دیگری چون شرایط خاص زندگی در این شهرها و بویژه در مناطق محروم موجب شده است تا تمایل پزشكان بویژه پزشكان متخصص برای ماندن دراین مناطق و تداوم ارائه خدمات تخصصی پس از پایان دوره طرح به كمترین میزان خود برسد.شواهد نشان میدهد كه با وجود تمایل و خواست مردم در این مناطق و بویژه مناطق محرومتر به حضور پزشكان متخصص و بهرهمندی آنها از خدمات تخصصی پزشكی در محل زندگی، سیستم اداری حاكم بر نظام بهداشت و درمان و بیمارستانهای دولتی نه فقط هیچ انگیزهای برای افزایش خدمات در این مناطق باقی نمیگذارد، بلكه به عكس موجب میشود تا اندك انگیزه و شوق خدمترسانی به مردم در مناطق محروم و دور افتاده هم كمكم از بین برود. در نتیجه شاهدیم كه هدف اصلی انجام طرح ضرورت حضور پزشكان در مناطق محروم كه همانا ارائه خدمات تخصصی پزشكی و درنتیجه كاهش هزینههای جانبی درمان برای ساكنان این مناطق است محقق نشده و در نتیجه نه فقط پزشكی به منطقه محروم نمیرود، بلكه این مناطق برای همیشه خالی از پزشكان متخصص و فوقتخصص خواهد ماند.
در این شرایط حتی مسئولان بهداشت و درمان شهرستانها و مناطق محروم هم با وجود آگاهی از سختی خدمت در منطقه خود هیچ اقدامی برای وصول مطالبات پزشكان خود انجام نمیدهند. ظاهراً در این مناطق هیچكس بهفكر پزشكان و بیشتر از همه مردم نیست و برای همین است كه مناطق محروم، همواره محروممیمانند.
حال باید پرسید كه چرا در سالی كه با درایت رهبر معظم انقلاب سال حمایت از كار و سرمایه ایرانی نامیده شده است از سرمایههای انسانی ارزشمندی كه از میان میلیونها جوان نخبه كشور اكنون بهعنوان پزشك و متخصص در شهرهای مختلف مشغول به خدمت هستند نه فقط حمایتی نمیشود، بلكه از دغدغه آنها برای رفع مشكلات مردم در مناطق محروم هم كاسته میشود.
نظر شما