دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۱
سلامت نیوز: «دختر جوان قربانی سوء ظن برادر شد»، «تلفن همراه قتل دختر به دست پدر را رقم زد»، «جنایت هولناک خانوادگی در پلاک ۵۴»، «دختر دانشجو در فرار از یک پارتی از طبقه چهارم سقوط کرد»، «مرد میانسال اعضای خانواده اش را به گلوله بست»، «مردی روی همسر سابقش اسید پاشید»، «انتقام گیری زن از مرد به خاطر خیانت»،« مردی ۴۵ ساله خود را به دار زد»،«سران گلدکوئیست میلیاردها تومان کلاهبرداری کردند»، «۲جوان ، پیرمرد را برای ۱۰ میلیون تومان کشتند»، این ها تیتر رسانه های مکتوب است از صدها رفتاری که در جامعه ما رخ می دهد. شالوده اصلی این رفتارها «انتخاب ناآگاهانه»، «هیجانات آنی» و «رفتارهای غیرعقلانی» است.

 کمبود آموزش رفتار عقلانی در جامعه به وضوح مشاهده می شود. جامعه ایران به لحاظ برخورداری از ساختار سیاسی- تاریخی خود عقلانیت را در رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نهادینه نکرده است.حمله گسترده به عقل و عقل گرایی که از قرن پنجم هجری در ایران شروع شد و تا دولت صفوی ادامه یافت و به تبعید ملاصدرا انجامید سنگ بنای رفتارهای احساسی شد؛ آموزش ناقص آموزه های دینی نیز مزید بر علت شد و آن بخش از مذهب شیعه که بر عقلانیت تکیه خاصی دارد مهجور ماند.اگرچه رویارویی جامعه ایران با مدرنیته غرب که با سلاح علم و عقل جوامع شرق را به چالش کشانده بود، فرصتی برای تجدید قوا و بهره بری از دستاوردهای مثبت تمدن غرب بود اما داده های تاریخی آن قدر جامعه ایران را ایستا کرده بود که عقلانیت و عقل گرایی نتوانست« روح زمانه» جامعه ما شود.به هر روی اینک ما هر روز شاهد رفتارهایی هستیم که هیچ مبنای عقلی ندارد. نظام آموزشی ما دانش آموزان را عقلی بار نمی آورد، مهارت های زندگی را آموزش نمی دهد.

 فرزندان ما، نه در مدرسه و نه در خانواده روش های کنترل خشم را آموزش نمی بینند. با مفاهیم حقوقی آشنا نمی شوند.کمتر خانواده ایرانی است که از دریچه عقلانیت به تجزیه و تحلیل وقایع اجتماعی و اقتصادی بپردازد. مادری طلاهایش را برای درمان فرزندش می فروشد اما به گاه بردن پول به جای این که از آژانس به عنوان وسیله امن تر استفاده کند سوار بر اتوبوس می شود و همه سرمایه اش را در آن واحد تقدیم کیف زنان می کند.پدر خانواده به جای این که بر اساس تعالیم دین مبین، وقتی سخنی شنید،تحقیق کند تا به صحت و سقم آن پی ببرد بی خردانه، کمربند را بر گونه های دختر فرود می آورد. تبعیت کورکورانه پسر از پدر، برادر را بر خواهر سلطه می بخشد و پسر بدون این که با مبانی دین آشنایی داشته باشد،یا با مبانی حقوقی آشنا شده باشد، براساس یک شک و تصور واهی کمر به قتل خواهر می بندد.زن به جای این که مشکل خانوادگی اش را براساس قانون حل کند و از قانون برای حل مشکل خویش بهره ببرد، نابخردانه تصمیم می گیرد و دست به خیانت می زند و شوهر بی گناه را به قتل می رساند.

وقتی در جامعه براساس انتخاب ناآگاهانه ازدواج های غیرمنطقی و نادرست صورت می گیرد، دیگر شایسته نیست راه طلاق را برای همیشه ببندیم و به دختران بگوییم: «با لباس سفید رفتید و با کفن برگردید»«معنای زندگی» در پرتو رفتارهای غیر عقلانی در جامعه ما ناشناخته مانده است.مرد ما، زن ما، دختر ما، پسر ما، همه و همه باید زندگی خود را براساس شرع، عقل، عشق و علم و ایمان بنا کنند. تا بهره بری از علم و عقل و ایمان توام نشود، رفتارها موفقیت آمیز نخواهد بود.رسالت نظام آموزشی، مبلغان دینی، رسانه ملی و مطبوعات در این راه رسالت خطیری است. مجلس و دولت باید نگاه خاصی به این امر داشته باشند.

بودجه «آموزش مهارت های زندگی» باید دارای ردیف مستقل یا حداقل قابل توجه باشد.نظام آموزشی ما باید مدرن شود. حاکمیت هرچه در این راه سرمایه گذاری کند کم است.وقتی جوان خانواده آگاه می شود که وظیفه اش در قبال   خواهر امر به معروف و نهی از منکر است و بس و مجازات قتل مرگ است در رفتار خود تجدیدنظر می کند. وقتی که نظام آموزشی و رسانه ملی راه های برخورد صحیح با مشکلات اجتماعی را به خانواده ها آموزش دهند، وقتی مبلغان دینی بر روش های درست زندگی تکیه کنند، وقتی که مطبوعات به نقد رفتارهای اجتماعی بپردازند و راه حل علمی ارائه کنند، می توان امیدوار بود که زن و مرد ایرانی نسبت به هر پدیده ای ابتدا شک می کند، سپس تحقیق می کند و براساس آگاهی و عقلانیت تصمیم می گیرد.

منبع: روزنامه خراسان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha